Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: فصل دوم: واجبات احرام

فصل دوم: واجبات احرام

واجبات احرام سه چيز است:

1. نيت؛ 2. تلبيه، يعنى گفتن لبّيك؛ 3. پوشيدن لباس احرام.

اول: نيّت؛ يعنى قصد محرم شدن براى انجام اعمال عمره يا حج و اگر شخصى به قصد «عمره تمتّع» يا «حج تمتّع» لبّيكهاى واجب را گفت، مُحرم مى شود، چه قصد احرام بكند يا نكند و چه قصد ترك محرّمات بنمايد يا نه. پس، كسى كه مى داند مرتكب بعضى از محرّمات، «مثل زير سايه رفتن» در حال سفر خواهد شد، احرام او صحيح است، مگر در امورى كه عمره يا حج با آنها باطل مى شود، مثل نزديكى با زن در بعض اقسام كه تفصيلش بيان مى شود.

(مسئله 206 ) در نيّت سه چيز معتبر است: يكى قصد قربت، يعنى قصد كند اعمال را براى خدا به جا آورد مانند ساير عبادات، دوّم اينكه نيّت از اول اعمال تا آخر اجمالا موجود و مستمر باشد، سوّم اينكه خصوصيات عمل را تعيين نمايد؛ و در نيّت خود مشخص كند كه عمره است يا حج، عمره تمتع است يا عمره مفرده، حج تمتع است يا اِفراد و قران، حجة الاسلام است يا مثلا حج نذرى يا نيابتى يا مستحبى.

(مسئله 207 ) وجوب نيّت اِحرام محل تأمل است و نيّت عمره و حج كفايت مى كند، بنابراين نيّت احرام نكردن موجب بطلان احرام نمى شود، بلكه احرام اثر شرعى است كه به گفتن تلبيه حاصل مى شود و نسبت تلبيه به احرام مثل نسبت تكبيرة الاحرام به نماز است.

(مسئله 208 ) در اصل نيّت، نه خطور به قلب لازم است و نه به زبان آوردن، بلكه مانند ساير عبادات، داشتن همان انگيزه الهى و انجام وظيفه دينى، كافى است. و ناگفته نماند به زبان آوردن نيّت در عمره تمتّع و حج تمتّع و حج قِران و حج اِفراد و عمره مفرده مستحب مى باشد، بلكه گفته شده به زبان آوردن نيّت در تك تك اعمال آنها هم مستحب است.

(مسئله 209 )عمره و حج و اجزاء و افعال آن از عبادات است و ريا در آن باطل است، يعنى بايد براى همان انجام وظيفه دينى باشد نه به قصد خودنمايى، ولى به وسوسه هاى شيطانى نبايد اعتنا نمود.

(مسئله 210 )اگر بعضى از اركان عمره يا حج را به نيّت خالص به جا نياورد و به ريا و مانند آن باطل نمايد و نتواند آن را جبران كند پس در عمره، حكم بطلان عمره را دارد و در حج، حكم بطلان حج را دارد، ولى اگر محلِ جبران آن باقى باشد و جبران كند عملش صحيح مى باشد، هر چند به سبب ريا معصيت كرده است.

(مسئله 211 ) اگر كسى كه مستطيع نيست يا حجِ واجب خود را انجام داده است و براى حجِ مستحبى به حج آمده است از روى غفلت و اشتباه نام حَجّة الاسلام را ببرد، احرام و حجِ او صحيح است.

(مسئله 212 ) اگر به واسطه ندانستن مسئله يا به جهت ديگرى، به جاى نيّت عمره تمتّع، حجِ تمتّع كند، پس اگر در نظرش آن است كه همان عملى را كه خداوند بر او واجب كرده و ديگران هم آن را انجام مى دهند او هم به جا آورد و گمان كرده جزءِ اول از دو جزء حج، اسمش حج تمتّع است، ظاهراً عمل او صحيح است و عمره تمتّع است، و بهتر آن است كه پس از متوجّه شدن، نيّت را تجديد كند.

(مسئله 213 )اگر به واسطه ندانستن مسئله يا غفلت، گمان كند كه حج تمتّع بر عمره تمتّع مقدم است و نيّت حج تمتّع كند، به عزم اينكه پس از احرام به عرفات و مشعرالحرام برود و حج به جا آورد و عمره را پس از اتمام حج به جا آورد، احرام او باطل است و بايد در ميقات تجديد احرام كند، و اگر از ميقات گذشته است، بايد در صورت امكان به ميقات برگردد و محرم شود، وگرنه از همان جا محرم شود، و اگر وارد حرم شود و متوجه شود، بايد در صورت امكان از حرم خارج گردد و محرم شود، والاّ در همان جا احرام ببندد.

دوم: پوشيدن دو جامه احرام براى مردان؛ بدين صورت كه مردان پس از كندن لباسهاى دوخته شده خود، إزار را به صورت لنگ به كمر خود مى بندند و رداء را مانند عبا بر دوش خود مى اندازند و پوشيدن اين دو لباس شرط تحقق احرام نيست، بلكه يك وجوب تعبدى است.

(مسئله 214 ) زن مى تواند در لباس خودش محرم شود، ولو دوخته باشد.

(مسئله 215 )احتياط واجب آن است كه محرم، اين دو جامه را قبل از نيّت احرام و لبّيك گفتن بپوشد، و اگر بعد از گفتن تلبيه پوشيد، احتياط آن است كه لبّيك را دوباره بگويد.

(مسئله 216 )در پوشيدن دو جامه احرام، ترتيب خاصّى معتبر نيست، بلكه فرد به هر ترتيبى كه بپوشد مانعى ندارد، فقط بايد يكى را لُنگ قرار دهد و ديگرى را رداء، و به دوش بيندازد به هر كيفيتى كه مى خواهد، و احتياط مستحب آن است كه رداء به كيفيت متعارف باشد به طورى كه شانه ها را بپوشاند و لُنگ، هم ناف و هم زانو را بپوشاند.

(مسئله 217 )احتياط واجب آن است كه در حال اختيار به يك جامه بلند كه مقدارى از آن را لُنگ قرار دهد و مقدارى را رداء، اكتفا نكند بلكه بايد دو جامه جدا باشند.

(مسئله 218 )احتياط واجب در پوشيدن جامه احرام آن است كه به قصد اطاعت از امر الهى نيّت كند و احتياط مستحب آن است كه در كندن جامه دوخته هم، نيّت و قصد اطاعت كند.

(مسئله 219 )آنچه در لباس نمازگزار شرط است در لباس هاى احرام نيز شرط است،بنابراين احرام در لباس حرير و لباسى كه از اجزاى حيوان حرام گوشت است، كفايت نمى كند؛ و بنا بر احتياط مستحب، طواف كننده از نجاساتى كه در نماز عفو شده (مثل خون كمتر از درهم و جامه اى كه با آن نتوان نماز خواند مثل عرقچين و جوراب) اجتناب كند.

(مسئله 220 )احتياط واجب آن است كه لباس احرام زن، حرير خالص نباشد، بلكه احتياط آن است كه تا آخر احرام حرير نپوشد.

(مسئله 221 )بنا بر احتياط واجب، اگر در حال احرام لباسهاى احرام نجس شد، آنها را تطهير يا تعويض نمايد، و احوط مبادرت به تطهير بدن است در حال احرام، اگر نجس شود.

(مسئله 222 )محرمى كه لباس احرامش بر اثر ذبح نجس شده، در صورت امكان بايد لباس خود را تطهير كند و اگر نكرد، ضررى به احرام يا ذبح ندارد.

(مسئله 223 )اگر جامه احرام يا بدن را تطهير نكند، كفّاره ندارد.

(مسئله 224 )احتياط آن است كه جامه اِحرام از پوست نباشد، ليكن اگر ظاهراً به آن جامه گفته شود مانع ندارد، و لازم نيست كه جامه احرام منسوج و بافتنى باشد، بلكه اگر مثل نَمَد ماليده باشد و به آن جامه گفته شود، مانع ندارد.

(مسئله 225 )شخص محرم مى تواند براى حفظ از سرما يا غرض ديگر بيش از دو جامه احرام بپوشد، و اگر محرم به پوشيدن قبا يا پيراهن به دليل سردى هوا يا غير آن مضطر شود، مى تواند قبا و پيراهن بپوشد، ليكن بايد قبا را وارونه و پايين و بالا كند و به دوش بيندازد و دست از آستين آن بيرون نياورد، و احوط آن است كه پشت و رو نيز بكند، و پيراهن را نيز بايد به دوش بيندازد و نپوشد، و اگر اضطرار رفع نمى شود، مگر با پوشيدن قبا و پيراهن، مى تواند آن را بپوشد، هر چند بايد كفاره بدهد.

(مسئله 226 )اگر كسى به واسطه عذرى مثل بيمارى نتواند لباس دوخته خود را از بدن در بياورد و لباس احرام بپوشد، بايد در ميقات نيّت عمره و يا حج بكند و لبّيك بگويد و همين، كفايت مى كند. در اين صورت، هر وقت عذرش بر طرف شد، بايد جامه دوخته را در بياورد و لباس احرام برتن كند، و لازم نيست دوباره به ميقات برگردد، ولى براى پوشيدن لباس دوخته بايد يك گوسفند قربانى كند.

(مسئله 227 )اگر بعد از آنكه محرم شد، پيراهن بپوشد، لازم است كه پيراهن را شكاف دهد و از پايين بيرون آورد و احرامش صحيح است.

(مسئله 228 ) اگر بدون كندن پيراهن خود، احرام ببندد بايد فوراً آن را از تنش بيرون آورد و احرامش صحيح است، و لازم نيست آن را از طرف پا در آورد.

(مسئله 229 ) لازم نيست شخص محرم جامه احرام را هميشه پوشيده باشد، بلكه جايز است آنها را عوض كند و براى شستن و حمّام رفتن يا براى رفع حاجت آنها را در بياورد.

(مسئله 230 )افضل بلكه احوط اين است كه در وقت ورود به مكّه براى طواف جامه هايى را كه در آنها احرام بسته، پوشيده باشد.

(مسئله 231 )اگر كسى لباس احرام را عمداً نپوشد يا لباس دوخته را در حالى كه مى خواهد محرم شود، بپوشد، معصيت كرده است، ولى به احرام او ضرر نمى رساند و احرامش صحيح است، و اگر از روى عذر باشد، معصيت هم نكرده و احرامش صحيح است.

(مسئله 232 ) گره زدن لباس احرام اشكال ندارد، ولى احتياط واجب آن است لباسى را كه لنگ قرار داده به گردن گره نزند، و اگر از روى جهل يا نسيان گره زد، احتياط آن است كه فوراً باز كند، ولى به احرامش ضرر نمى رساند و چيزى هم بر او نيست.

(مسئله 233 ) سنگ يا چيز ديگرى را در جامه احرام گذاشتن و با نخ يا كِش بستن به احرام ضرر نمى رساند.

(س 234 ) آيا وصل كردن لباس احرام با سنجاق و سوزن و گره كردن آن، جايز است؟

ج ـ احوط، ترك اين گونه اعمال است، ليكن اقوى جواز وصل همه آنها است چون دوخته شده نمى باشد، ولى نبايد به نحوى باشد كه شبيه لباس دوخته شده محسوب شود.

(مسئله 235 ) لباس احرام مرد نبايد نازك باشد كه بدن نمايان باشد قضاءً لوجوب ستر عورت، اما نسبت به زايد از ستر عورت لازم نيست، گرچه احوط است.

(مسئله 236 )لباس احرامى كه معلوم نيست متعلَّق خمس است يا نه، در صورت شك، خمس دادن لازم نيست، هر چند احتياط در دادن خمس آن لباس، مطلوب شارع است.

سوم: از واجبات احرام تلبيه؛ يعنى گفتن لبّيك، و صورت تلبيه بنا بر اصحّ آن است كه بگويد: «لَبَّيْكَ، اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لا شَريكَ لَكَ لَبَّيْكَ».

و اگر به اين مقدار اكتفا كند، محرم شده و احرامش صحيح است و احتياط مستحب آن است كه پس از آنكه چهار «لبّيك» را به صورتى كه ذكر شد، گفت، بگويد:

«اِنَّ اْلحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْكَ، لا شَريكَ لَكَ لَبَّيْكَ».

يعنى «اجابت و اطاعت مى كنم تو را، خدايا اجابت مى كنم تو را، اجابت مى كنم تو را، براى تو شريكى نيست، اجابت مى كنم تو را، به درستى كه ستايش و نعمت و پادشاهى از آنِ توست، هيچ شريك ندارى، اجابت مى كنم تو را».

و اگر بخواهد احتياط بيشتر بكند، پس از گفتن آنچه ذكر شد، بگويد:

«لَبَّيْكَ، اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ، اِنَّ الْحَمْدَ و النِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْكَ، لا شَريكَ لَكَ لَبَّيْكَ».

و مستحبّ است تلبيه هاى زير كه در صحيحه معاوية بن عمّار[1] آمده در آخر اضافه شود:

«لَبَّيْكَ ذَا الْمَعارِج لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ داعياً إلى دارِ السَّلامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ غَفّارَ الذُّنُوْبِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ أهْلَ التَّلْبِيَةِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذا الجَلالِ وَ الاَكْرامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تُبْدِئُ وَالْمَعادُ إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تَسْتَغني و يُفْتَقَرُ إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ مَرْهُوْباً وَ مَرْغُوباً إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ إلهَ الْحَقِّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذَا النَّعْماِء وَالْفَضْلِ الْحَسَنِ الْجَميلِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ كَشَّافَ الْكُرَبِ الْعِظامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدَيكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ياكَرِيمُ لَبَّيْكَ».

اين جملات را نيز بگويد، خوب است:

«لَبَّيْكَ أتَقَرَّبُ إلَيْكَ بِمُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ بِحَجَّة و عُمْرَة لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ وَهذِه عُمْرَةُ مُتْعَة إلىَ الْحَجِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ أهْلَ التَّلْبِيَةِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تَلْبِيَةً تَمامُها وَ بَلاغُها عَلَيْكَ».

سزاوار است كه حاجى هنگام گفتن تلبيه، با حضور قلب، كاملاً به خداوند متعال توجه داشته باشد و دعوت حق را پاسخ گويد.

(مسئله 237 )بچه مميّز خودش تلبيه را بگويد؛ و در غير مميّز ولىّ او يا ديگرى به اذن ولىّ تلبيه را بگويد.

(مسئله 238 )بر مكلف واجب است مقدار تلبيه واجب را ياد بگيرد، و مانند تكبيرة الاحرام نماز به طور صحيح ادا نمايد و اگر خوب ياد نگرفت ديگرى تلقين كند، يعنى كسى كلمه به كلمه بگويد و شخصى كه مى خواهد احرام ببندد، دنبال او به طور صحيح بگويد، و اگر نتواند ياد بگيرد يا وقت ياد گرفتن نداشته باشد و با تلقين هم نتواند بگويد، احتياط آن است كه به هر نحو كه مى تواند بگويد، و ترجمه اش را هم بگويد، و اگر تمكن از ترجمه هم ندارد اقوى كفايت ملحون است و بهتر آن است كه علاوه بر آن، نايب هم بگيرد.

(س 239 )كسى كه به ديگران تلقين نيّت و تلبيه مى كند و خودش فراموش كرده است كه نيّت نمايد، وظيفه اش چيست؟

ج ـ اگر فرد به قصد انجام عمره يا حج تلبيه نگفته، محرم نشده است و بايد در صورت امكان به ميقات برگردد، و اگر ممكن نيست، بايد به خارج حرم برود و مجدداً محرم شود.

(مسئله 240 )اگر شخصى تلبيه را فراموش كرد يا در اثر ندانستن حكمِ مسئله، آن را نگفت و از ميقات عبور كرد، واجب است در صورت امكان به ميقات برگردد، و با تلبيه محرم شود و اگر نمى تواند برگردد و داخل حرم نشده، همان جا تلبيه بگويد، ولى اگر داخل حرم شده، در اين صورت به خارج حرم برگردد و لبّيك را بگويد، و در غير اين صورت همان جا تلبيه را بگويد.

(مسئله 241 ) در صحت احرام و تلبيه، طهارت از حَدَث اصغر و حَدَث اكبر شرط نيست، پس مى تواند بدون وضو و در حال جنابت يا حيض و يا نفاس محرم شود و تلبيه را بگويد و احرام او صحيح است.

(مسئله 242 ) اگر كسى تلبيه واجب را نگفت، چه به واسطه عذر و چه بدون عذر، اگر يكى از محرّمات احرام را مرتكب شود گناه نكرده و كفّاره هم ندارد، چون احرام او با تلبيه محقّق مى شود، همچنين است اگر تلبيه او به ريا و مانند آن باطل شده باشد، چون احرام آن با تلبيه خالص و با قصد قربت محقّق مى شود.

(س 243 )اگر كسى تلبيه را غلط بگويد و بعد از وقوفين و قبل از اتمام اعمال حج فهميد كه به طور صحيح مُحرم نشده است، وظيفه او نسبت به ساير اعمال و همچنين عمره قبلى او چگونه است؟

ج ـ با فرض اينكه بعد از وقت جبران متوجه شده، صحّت عمل بعيد نيست، ليكن احوط عدم اكتفا به اين حج است.

(مسئله 244 )اگر كسى بعد از گفتن لبّيك واجب در ميقات، شك كند كه در وقت نيّت، نيّت عمره تمتّع كه وظيفه اش بوده، نموده است يا نيّت حج تمتّع، بنا را بر اين بگذارد كه نيّت عمره تمتّع كرده و عمره او صحيح است.

(مسئله 245 ) اگر بعد از لبّيك گفتن در روزهايى كه بايد براى حج تمتّع تلبيه بگويد، شك كرد كه لبّيك را براى حج گفته يا براى عمره، بنا را بر اين بگذارد كه براى حج تمتّع گفته و حجِ او صحيح است و احتياط مستحب در تجديد تلبيه است.

(مسئله 246 ) اگر در ميقات پس از پوشيدن لباس احرام شك كند تلبيه را گفته يا نه، بايد آن را بگويد.

(مسئله 247 )اگر پس از گفتن تلبيه و فراغت از آن شك كند آن را صحيح ادا كرده يا غلط، بنا را بر صحت آن بگذارد.

(مسئله 248 ) شخص اَخْرَس (لال) كه تلبيه را مى داند ولى نمى تواند بگويد بايد زبان خود را به تلبيه حركت دهد و با انگشت به هر نحو كه مى داند و مى تواند به آن اشاره كند، و احتياط مستحب به گرفتن نايب هم مى باشد.

(مسئله 249 ) كسى كه لكنت زبان دارد، اگر نمى تواند تلبيه را صحيح بگويد، ولو با تلقين، احوط آن است كه به هر نحو مى تواند بگويد.

(مسئله 250 ) مقدار واجب در لبّيك بيش از يك مرتبه نيست، ولى تكرار آن مستحبّ است هر چند كه مى تواند بگويد، و براى هفتاد مرتبه گفتن، ثواب زيادى ذكر شده است و در روايت ابن فضال وارد شده: «هر كسى در احرامش هفتاد بار از روى ايمان و اخلاص لبّيك بگويد خداوند هزار هزار مَلَك را وا مى دارد كه گواهى دهند بر برائت او از آتش و از نفاق».[2]

(مسئله 251 ) لازم نيست آنچه را در حال احرام بستن گفته است تكرار كند، بلكه كافى است بگويد «لَبَّيك الَلّهُمَّ لَبَّيك» يا فقط «لَبَّيك» را تكرار كند.

(مسئله 252 )بر مردها مستحب است لبّيك را بلند بگويند.

(مسئله 253 )احتياط واجب آن است كه شخصى كه براى عمره تمتّع محرم شده است، هنگامى كه خانه هاى مكّه پيدا مى شود لبّيك را ترك كند و ديگر لبّيك نگويد، و مراد از خانه هاى مكّه، خانه هايى است كه در زمانى كه عمره به جا مى آورند جزء مكّه باشد، هر چند مكّه بزرگ شود.

(مسئله 254 )احتياط واجب براى كسى كه احرام حج بسته، آن است كه تا ظهر روز عرفه (روز نهم ذى حجّه) بيشتر لبّيك نگويد.

(مسئله 255 )وقف به حركت و وصل به سكون در تلبيه مانعى ندارد.

--------------------------------------------------------------------------------

[1]. وسائل الشيعة، 12/382، أبواب الإحرام، باب 40/2.

[2]. همان، 12/386، أبواب الإحرام، باب 41/ 1.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org