Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: احكام عملى قرآن حضرت آية اللّه العظمى صانعى «مد ظله العالى»

احكام عملى قرآن حضرت آية اللّه العظمى صانعى «مد ظله العالى»

(مسئله 1) نجس كردن خط و ورق قرآن و جلد مخصوص آن، حرام است و اگر نجس شود، بايد فوراً آن را آب بكشند.

(مسئله 2) گذاشتن قرآن روى عين نجس، مانند خون و مُردار، اگرچه آن عين نجس خشك باشد، حرام است؛ و برداشتن قرآن از روى آن واجب مى باشد.

(مسئله 3) نوشتن قرآن با مركب نجس، اگرچه يك حرف آن باشد، حرام است و اگر نوشته شود بايد آن را آب بكشند، يا به واسطه تراشيدن و مانند آن كارى كنند كه از بين برود.

(مسئله 4) دادن قرآن به كافر، فى حدّ نفسه مانعى ندارد.

(مسئله 5) اگر ورق قرآن يا چيزى كه احترام آن لازم است (مثل كاغذى كه اسم خدا يا پيامبر(صلى الله عليه وآله) يا امام(عليه السلام) بر آن نوشته شده)، در مستراح بيفتد، بيرون آوردن و آب كشيدن آن ـ هر چند با تخليه آن اگرچه خرج داشته باشد ـ ، واجب است؛ و اگر بيرون آوردن آن ممكن نباشد بايد به آن مستراح نروند تا يقين كنند آن ورق پوسيده است؛ و نيز اگر تربت در مستراح بيفتد و بيرون آوردن آن ممكن نباشد، بايد تا وقتى كه يقين نكرده اند به كلّى از بين رفته، به آن مستراح نروند.

(مسئله 6) استعمال بادگير قليان و غلاف شمشير و كارد و قاب قرآن، اگر از طلا يا نقره باشد، اشكال ندارد و همچنين است عطردان و سرمه دان و مثل اينها.

(مسئله 7) براى شش چيز وضو گرفتن لازم است:

1. براى همه نمازها غير از نماز ميّت؛

2. براى سجده و تشهّد فراموش شده، اگر بين آنها و نماز، حَدَثى از او سرزده باشد، مثلاً بول كرده باشد؛

3. براى طواف واجب خانه كعبه؛

4. اگر نذر يا عهد كرده يا قسم خورده باشد كه وضو بگيرد؛

5. اگر نذر كرده باشد كه جايى از بدن خود را به خطّ قرآن برساند؛

6. براى كسى كه لازم است و يا مجبور باشد كه دست يا جاى ديگر بدن خود را به خطّ قرآن برساند.

(مسئله 8) مس نمودن خطّ قرآن، يعنى رساندن جايى از بدن به خطّ قرآن، براى كسى كه وضو ندارد، حرام است؛ ولى اگر قرآن را به زبان فارسى يا به زبان ديگرى ترجمه كنند، براى مسّ آن وضو لازم نيست.

(مسئله 9) جلوگيرى بچه و ديوانه از مسّ خطّ قرآن واجب نيست؛ ولى اگر مس نمودن آن بى احترامى به قرآن باشد، بايد از آنان جلوگيرى كنند.

(مسئله 10) مستحب است انسان براى نماز ميّت و زيارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم امامان (عليهم السلام) وضو بگيرد؛ و همچنين براى همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن و نيز براى مسّ حاشيه قرآن و براى خوابيدن، وضو گرفتن مستحب است؛ و نيز كسى كه وضو دارد مستحب است دوباره وضو بگيرد؛ و اگر براى يكى از اين كارها وضو بگيرد هر كارى را كه بايد با وضو انجام داد، مى تواند به جا آورد، مثلاً مى تواند با آن وضو نماز بخواند.

(مسئله 11) پنج چيز بر جُنُب حرام است:

1. رساندن جايى از بدن به خطّ قرآن يا به اسم خدا؛ همچنين اسامى مبارك پيامبران و امامان و حضرت زهرا (عليهم السلام)، به احتياط واجب، حكم اسم خدا را دارد؛

2. رفتن به مسجدالحرام و مسجدالنبى(صلى الله عليه وآله)، اگرچه از يك در داخل و از در ديگر خارج شود؛

3. توقّف در مساجد ديگر؛ ولى اگر از يك در داخل و از در ديگر خارج شود، يا براى برداشتن چيزى برود، مانعى ندارد؛ و احتياط واجب آن است كه در حرم امامان (عليهم السلام)هم توقّف نكند، بلكه مطلقاً داخل نشود؛

4. گذاشتن چيزى در مسجد؛

5. خواندن سوره اى كه آيه سجده واجب دارد، و سوره هاى سجده دار عبارت اند از: سوره سى و دوم قرآن (سجده)؛ سوره چهل و يكم (فُصّلت)؛ سوره پنجاه و سوم (نجم)؛ سوره نود و ششم (علق)؛ و اگر يك حرف از اين چهار سوره را هم بخواند، حرام است.

(مسئله 12) نُه چيز بر جُنُب مكروه است:

1 و 2. خوردن و آشاميدن؛ ولى اگر وضو بگيرد، مكروه نيست؛

3. خواندن بيشتر از هفت آيه از سوره هايى كه سجده واجب ندارند؛

4. رساندن جايى از بدن به جلد و حاشيه و بين خطهاى قرآن؛

5. همراه داشتن قرآن؛

6. خوابيدن؛ ولى اگر وضو بگيرد يا به واسطه نداشتن آب، بدل از غسل يا وضو تيمّم كند، مكروه نيست؛

7. خضاب كردن به حنا و مانند آن؛

8. ماليدن روغن به بدن؛

9. جماع كردن بعد از آنكه محتلم شده، يعنى در خواب منى از او بيرون آمده است.

(مسئله 13) غسل جنابت به خودى خود، مستحب است و براى خواندن نمازِ واجب و مانند آن، واجب مى شود؛ ولى براى نماز ميّت و سجده شكر و سجده هاى واجب قرآن، غسل جنابت لازم نيست.

(مسئله 14) كسى كه جُنُب است اگر بر جايى از بدن او آيه قرآن يا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، دست زدن به آن نوشته حرام است، و اگر بخواهد غسل كند بايد آب را طورى به بدن برساند كه دست او به نوشته نرسد.

(مسئله 15) براى كسى كه بعد از مسّ ميّت، غسل نكرده است، توقّف در مسجد، جماع و خواندن سوره هايى كه سجده واجب دارد، مانعى ندارد؛ ولى براى نماز و كارهايى كه نياز به وضو و طهارت دارد بايد غسل كند.

(مسئله 16) مستحبّ است براى راحت شدن محتضر بر بالين او سوره مباركه «يس»، «الصافات»، «احزاب»، «آية الكرسى»، «آيه پنجاه و چهارم از سوره اعراف» و «سه آيه آخر سوره بقره»، بلكه هر چه از قرآن ممكن است بخوانند.

(مسئله 17) خوب است به اميد اينكه مطلوب پروردگار است، كسى كه ميّت را در قبر مى گذارد، با طهارت و سر برهنه و پا برهنه باشد و از طرف پاى ميّت از قبر بيرون بيايد و غير از خويشان ميّت كسانى كه حاضرند، با پشت دست خاك بر قبر بريزند و بگويند: «اِنَّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ»؛ و اگر ميّت زن است، كسى كه با او محرم مى باشد او را در قبر بگذارد و اگر محرمى نباشد، خويشانش او را در قبر بگذارند.

(مسئله 18) خوب است به اميد اينكه مطلوب پروردگار است، قبر را مربع يا مربع مستطيل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمين بلندتر كنند و نشانه اى روى آن بگذارند كه اشتباه نشود و روى قبر آب بپاشند، و بعد از پاشيدن آب كسانى كه حاضرند، دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز كرده در خاك فرو برند و هفت مرتبه سوره (اِنّا اَنْزَلْناهُ)بخوانند و براى ميّت طلب آمرزش كنند و اين دعا را بخوانند: «اَلَّلهُمَّ جَافِ الاَْرضَ عَنْ جَنْبَيْهِ وَ اَصْعِدْ اِلَيْكَ رُوحَهُ وَ لَقِّهِ مِنْكَ رِضْواناً وَ اَسْكِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِكَ ما تُغْنِيهِ بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاكَ».

(مسئله 19) مستحبّ است انسان در مرگ خويشان، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر كند و هر وقت ميّت را ياد مى كند «اِنَّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ» بگويد؛ و براى ميّت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محكم بسازد كه زود خراب نشود.

(مسئله 20) گفتن «اللّه اكبر» در اول هر نماز، واجب و ركن است و بايد حروف «اللّه» و «اكبر» و دو كلمه «اللّه» و «اكبر» پشت سر هم گفته شوند و نيز بايد اين دو كلمه به عربى صحيح گفته شوند و اگر به عربى غلط گفته شود، يا مثلا كسى ترجمه آن را به فارسى بگويد، صحيح نيست.

(مسئله 21) اگر انسان بخواهد «اللّه اكبر» را به چيزى كه بعد از آن مى خواند، مثلا به «بسم اللّه الرحمن الرحيم» بچسباند، بايد حرف «ر» در كلمه «اكبر» را ضمّه «پيش» بدهد.

(مسئله 22) اگر وقت نماز تنگ باشد يا انسان ناچار شود كه سوره را نخواند، مثلا بترسد كه اگر سوره را بخواند، دزد يا درنده يا چيز ديگرى به او صدمه بزند، نبايد سوره را بخواند و اگر دركارى عجله داشته باشد، مى تواند سوره را نخواند.

(مسئله 23) اگر نمازگزار عمداً «سوره» را پيش از «حمد» بخواند، نمازش باطل است و اگر اشتباهاً سوره را پيش از حمد بخواند و در بين آن يادش بيايد، بايد سوره را رها كند و بعد از خواندن حمد، سوره را از اول بخواند.

(مسئله 24) اگر انسان، حمد و سوره يا يكى از آنها را فراموش كند و بعد از رسيدن به ركوع بفهمد، نمازش صحيح است.

(مسئله 25) اگر نمازگزار در نماز واجب، يكى از چهار سوره اى را كه آيه سجده دارد و گفته شد عمداً بخواند، نمازش باطل است.

(مسئله 26) اگر كسى اشتباهاً مشغول خواندن سوره اى شود كه سجده واجب دارد، چنانچه پيش از رسيدن به آيه سجده بفهمد، بايد آن سوره را رها كند و سوره ديگرى بخواند و اگر بعد از خواندن آيه سجده بفهمد، بايد در بين نماز با اشاره، سجده آن را به جا آورد و به همان سوره اى كه خوانده، اكتفا نمايد.

(مسئله 27) اگر انسان، درنماز آيه سجده را بشنود و به اشاره سجده كند، نمازش صحيح است.

(مسئله 28) اگر بعد ازحمد مشغول خواندن سوره «قل هو اللّه احد» يا «قل يا ايهاالكافرون» شود، نمى تواند آن را رها كند و سوره ديگرى بخواند؛ ولى درنماز جمعه و نمازظهر روز جمعه، اگر از روى فراموشى به جاى سوره «جمعه» و «منافقون»، يكى از اين دو سوره را بخواند، تا از نصف نگذشته، مى تواند آن را رها كند و سوره «جمعه» يا «منافقون» را بخواند.

(مسئله 29) اگر در نماز جمعه يا نمازظهر روز جمعه عمداً سوره «قل هو اللّه احد» يا «قل يا ايهاالكافرون» بخواند، اگرچه به نصف نرسيده باشد، بنا براحتياط واجب نمى تواند رهاكند و سوره «جمعه» و «منافقون» را بخواند.

(مسئله 30) اگر در نماز، غير از سوره «قل هو اللّه احد» و «قل يا ايهاالكافرون» سوره ديگرى بخواند، تا به نصف نرسيده مى تواند رها كند و سوره ديگرى بخواند.

(مسئله 31) اگر مقدارى از سوره را فراموش كند يا از روى ناچارى، مثلا به واسطه تنگى وقت يا جهت ديگر، نتواند آن را تمام نمايد، مى تواند آن سوره را رهاكند و سوره ديگرى بخواند، اگرچه از نصف گذشته باشد يا سوره اى را كه مى خوانده «قل هو اللّه احد» يا «قل يا ايهاالكافرون» باشد.

(مسئله 32) اگر كسى در خواندن حمد و سوره بيشتر ازمعمول صدايش را بلند كند ـ مثلاً آنها را با فرياد بخواند ـ نمازش باطل است.

(مسئله 33) اگر انسان يكى از كلمات حمد يا سوره را نداند، يا عمداً آن را نگويد يا به جاى حرفى، حرف ديگر بگويد، مثلا به جاى «ض»، «ظ» بگويد يا جايى كه بايد بدون زير و زبر خوانده شود، زير و زبر بدهد يا تشديد را نگويد، نمازش باطل است.

(مسئله 34) اگر انسان زير و زبر (اِعراب) كلمه اى را نداند بايد ياد بگيرد، ولى اگر كلمه اى را كه وقف كردن آخر آن جايز است، هميشه وقف كند، ياد گرفتن زير و زبر آن لازم نيست و نيز اگر نداند مثلاً كلمه اى به «س» است يا به «ص» بايد ياد بگيرد وچنانچه دو شكل يا بيشتر بخواند، مثلاً در «اهدنا الصراط المستقيم»، مستقيم را يك مرتبه با «سين» و يك مرتبه با «صاد» بخواند، نمازش باطل است، مگر آنكه هردو شكل قرائت شده باشد و به اميد رسيدن به واقع، بخواند.

(مسئله 35) اگر دركلمه اى «واو» باشد و حرف قبل از «واو» در آن كلمه پيش (ضمّه) داشته باشد و حرف بعد از «واو» درآن كلمه همزه «ء» باشد، مثل كلمه سوء، بهتر است آن «واو» را مدّ بدهد، يعنى آن را بكشد، و همچنين اگر دركلمه اى «الف» باشد و حرف قبل از «الف» در آن كلمه زبر (فتحه) داشته باشد و حرف بعد از «الف» درآن كلمه همزه باشد، مثل جاء، بهتر است «الف» آن را بكشد و نيز اگر دركلمه اى «ى» باشد وحرف پيش از «ى» در آن كلمه زير (كسره) داشته باشد و حرف بعد از «ى» درآن كلمه همزه باشد، مثل «جى ء» بهتر آن است «ى» را با مدّ بخواند، و اگر بعد از اين «واو» و «الف» و «ى» به جاى همزه «ء» حرفى باشد كه ساكن است، يعنى زير و زبر و پيش ندارد، بازهم بهتر آن است اين سه حرف را با مدّ بخواند، مثلا در كلمه «وَلاَ الضّالّين» كه بعد از «الف» حرف «لام» ساكن است، بهتر آن است «الف» آن را با مدّ بخواند.

(مسئله 36) احتياط مستحب آن است كه در نماز، «وقف به حركت» و «وصل به سكون» ننمايد ومعناى وقف به حركت آن است كه زيريا زبر يا پيش آخر كلمه اى را بگويد و بين آن كلمه و كلمه بعدش فاصله دهد. مثلا بگويد «الرَّحمنِ الرَّحيمْ» و ميم «الرَّحيم» را زير بدهد و بعد قدرى فاصله داده و كلمه بعدى را بخواند؛ ومعناى «وصل به سكون»آن است كه زير يا زبر يا پيش كلمه اى را نگويد و آن كلمه را به كلمه بعد بچسباند، مثلاً بگويد «الرَّحمنِ الرَّحيمْ» و ميم «الرَّحيم» را زير ندهد و بلافاصله كلمه بعدى را بخواند.

(مسئله 37)هرگاه نمازگزار شك كند كه آيه يا كلمه اى را درست گفته يا نه، اگر به چيزى كه بعد ازآن است مشغول نشده، بايد آن آيه يا كلمه را به طور صحيح بگويد و اگر به چيزى كه بعد ازآن است مشغول شده، چنانچه آن چيز ركن باشد مثلاً در ركوع شك كند كه فلان كلمه از سوره را درست گفته يا نه، بايد به شكّ خود اعتنا نكند؛ و اگر ركن نباشد، مثلا موقع گفتن «اللّه الصمد» شك كند كه «قل هو اللّهُ احد» را درست گفته يا نه، بازهم مى تواند به شكّ خود اعتنا نكند، ولى اگر احتياطاً آن آيه يا كلمه را به طور صحيح بگويد اشكال ندارد؛ و اگر چند مرتبه هم شك كند، مى تواند چند بار بگويد، امّا اگر به وسواس برسد و بازهم بگويد، بنا براحتياط واجب بايد نمازش را دوباره بخواند.

(مسئله 38)مستحب است نمازگزار در ركعت اول، پيش از خواندن حمد بگويد: «اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ» و در ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر «بسم اللّه الرَّحمنِ الرَّحيم» را بلند بگويد و حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هرآيه وقف كند، يعنى آن را به آيه بعد نچسباند، و درحال خواندن حمد و سوره به معناى آيه توجه داشته باشد. اگر نماز را به جماعت مى خواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادا مى خواند، بعد از آنكه حمد خودش تمام شد، بگويد: «الحمدللّه رب العالمين»، و بعد از خواندن سوره «قل هو اللّه احد»، يك يا دو يا سه مرتبه «كَذَلِكَ اللّهُ ربّى»، يا سه مرتبه «كَذَلِكَ اللّهُ رَبُّنا» بگويد، بعد از خواندن سوره كمى صبر كند بعد تكبير پيش از ركوع را بگويد يا قنوت را بخواند.

(مسئله 39)مستحبّ است نمازگزار در تمام نمازها در ركعت اول، سوره «انا انزلناه» و در ركعت دوم، سوره «قل هو اللّه احد» را بخواند.

(مسئله 40)مكروه است نمازگزار در تمام نمازهاى يك شبانه روز، سوره «قل هو اللّه احد» را نخواند.

(مسئله 41)خواندن سوره «قل هو اللّه احد» با يك نفس، مكروه است.

(مسئله 42)سوره اى را كه در ركعت اول خوانده، مكروه است در ركعت دوم بخواند، ولى اگر سوره «قل هو اللّه احد» را در هردو ركعت بخواند، مكروه نيست.

(مسئله 43)نمازگزار در هر ركعت، بعد از قرائت، بايد به اندازه اى خم شود كه بتواند دستهايش را به زانو بگذارد و اين عمل را «ركوع» مى گويند.

(مسئله 44)قرآن خواندن در سجده، مكروه است؛ همچنين است اگر براى برطرف كردن گرد و غبار، جاى سجده را فوت كند؛ و اگر در اثر فوت كردن، دو حرف از دهان بيرون آيد، نماز باطل است. و مكروهات ديگرى هم هست كه در كتابهاى مفصّل گفته شده است.

(مسئله 45)در هريك از چهار سوره «سجده»، «فُصّلت»، «نجم» و «علق»، يك آيه سجده است كه اگر انسان بخواند يا به آن گوش دهد، بعد از تمام شدن آن آيه، بايد فوراً سجده كند و اگر فراموش كرد، هر وقت يادش آمد، بايد سجده نمايد.

(مسئله 46)اگر انسان موقعى كه آيه سجده را مى خواند، از ديگرى هم بشنود، چنانچه گوش داده، دو سجده نمايد و اگر به گوشش خورده، يك سجده كافى است.

(مسئله 47)در غير از نماز، اگر در حال سجده آيه سجده را بخواند يا به آن گوش بدهد، بايد سر از سجده بردارد و دوباره سجده كند.

(مسئله 48)اگر آيه سجده را از كسى كه قصد خواندن قرآن ندارد، بشنود، يا از طريق راديو يا نوار آيه سجده را بشنود، لازم نيست سجده نمايد؛ ولى اگر از وسيله اى مثل بلندگو كه صداى خود انسان را مى رساند بشنود، واجب است سجده كند.

(مسئله 49)در سجده واجب قرآن، نمى توان بر چيزهاى خوراكى و پوشاكى سجده كرد؛ ولى ساير شرايط سجده را كه در نماز است، لازم نيست مراعات كنند.

(مسئله 50)در سجده واجب قرآن، بايد طورى عمل كند كه بگويند سجده كرد.

(مسئله 51)هرگاه در سجده واجب قرآن، پيشانى را به قصد سجده به زمين بگذارد، اگرچه ذكر نگويد كافى است و گفتن ذكر، مستحبّ است و بهتر است بگويد: «لااِلَهَ اِلاَّ اللهُ حَقّا حَقّا؛ لاَاِلَهَ اِلاّ اللهُ اِيماناً وَ تَصْدِيقاً؛ لاَاِلَهَ اِلاَّ اللهُ عُبُودِيَّةً وَ رِقّاً؛ سَجَدْتُ لَكَ يا رَبَّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً؛ لاَ مُسْتَنْكِفاً وَ لاَ مُسْتَكْبِراً؛ بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَلِيلٌ ضَعِيفٌ خَائِفٌ مُسْتَجِيرٌ».

(مسئله 52)مستحبّ است انسان بعد از نماز، مقدارى مشغول خواندن تعقيب شود يعنى ذكر و دعا بخواند؛ و بهتر است پيش از آنكه از جاى خود حركت كند و وضو يا غسل و يا تيمّم او باطل شود، رو به قبله تعقيب را بخواند و لازم نيست تعقيب به عربى باشد؛ ولى بهتر است چيزهايى را كه در كتابهاى دعا دستور داده اند بخواند، و از تعقيبهايى كه خيلى سفارش شده است، تسبيح حضرت زهرا 3 است كه بايد به اين ترتيب گفته شود: سى و چهار مرتبه «الله اكبر»، بعد سى و سه مرتبه «الحمدلله» و بعد از آن سى و سه مرتبه «سبحان الله».

(مسئله 53)خواندن قرآن در نماز، غير از چهار سوره اى كه سجده واجب دارد و دراحكام جنابت گفته شد و نيز دعا كردن در نماز اشكال ندارد، اگرچه به فارسى يا زبان ديگرى باشد.

(مسئله 54)اگر نمازگزار در بين خواندن آيه اى شك كند كه آيه پيش را خوانده يا نه يا وقتى آخر آيه را مى خواند شك كند كه اول آن را خوانده يا نه، به شكّ خود اعتنا نكند.

(مسئله 55) قرآن و انگشتر و شمشير ميّت و لباسى را كه پوشيده يا براى پوشيدن دوخته يا خريده است، اگرچه نپوشيده باشد كه «حبوة» ناميده مى شود، جزو مختصّات پسر بزرگتر است كه بابت سهم الأرثش حساب مى شود، و اگر ميّت از اين چهار چيز بيشتر از يكى دارد، مثلا دو قرآن يا دو انگشتر دارد، چنانچه مورد استعمال است يا براى استعمال مهيّا شده از مختصّات پسر بزرگتر است، كه از سهم الأرثش محسوب مى شود.

(مسئله 56) اگر پسر بزرگ ميّت بيش از يكى باشد، مثلا از دو زن او در يك زمان دو پسر به دنيا آمده باشد، بايد لباس و قرآن و انگشتر و شمشير ميّت را به طور مساوى بين خودشان قسمت كنند.

عنوان بعدی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org