Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: ب) عدم ا ثبات برخی حدود بر ا ساس آئین داد رسی ا سلام

ب) عدم ا ثبات برخی حدود بر ا ساس آئین داد رسی ا سلام

ب؛ يا اين‌که در آيين دادرسى دخالت كنيم، چون با سخت­گیری­هایی که برای اثبات آن در آيين دادرسى اسلام شده، هيچ وقت در محكمه اثبات نخواهد شد، زيرا در دادسرا دو راه اثبات وجود دارد:

1. يا اين‌که فرد خطا ­كار، چهار مرتبه اقرار كند، اقرارى كه از وجدان دينى­اش سرچشمه گرفته باشد، نه از روى ترس، شکنجه و یا سلول انفرادي. كه اين از امتيازات اسلام است. اسلام مي‌خواهد جامعه به‌ جايى برسد كه اگر كسى چنين گناه بزرگى را كرد، وجدان دينى‌اش او را ناراحت كند، توبه کرده و آزادانه بيايد در خواست مجازات كند.

2. و يا اين‌که چهار نفر انسان عادل، مثل مرجع تقليد يا امام جمعه و جماعت و یا هر کس دیگری که صفت عدالت در او ثابت باشد، هر چهار نفر با هم به محكمه بيايند و شهادت بدهند كه ما ارتکاب چنين گناهى ـ مثلاً زنا ـ را با چشم خود، آن هم به نحو جزئی و کیفیت خاص آن، ديده­ايم و اگر اين چهار نفر، همزمان در محکمه حاضر نشوند و حتی يك نفر دیرتر از سه نفر ديگر بيايد، طبق آيين دادرسى اسلام، آن سه نفر بايد تنبيه شوند یعنی شلاق بخورند؛ براى اين­كه اسلام نمى‌خواهد پرونده امور منافى عفت در جامعه باز شود. زیرا اسلام، دين رحمت و بخشش است و مي‌خواهد مسأله را مخفیانه بین مرتکب گناه و خدای خود، با توبه حل کند و نمى‌خواهد باعث بسط منكرات در جامعه شود. قاضى هم حق ندارد، با شنود، ضبط مکالمات ، کنترل تلفن، عکس‌برداری و قرينه‌هاى ديگر، اين مسأله را اثبات كند. ما در فقه شيعه روايات زيادى داريم كه نشان دهنده روح عدالت، بخشش و عفو است. مناسب است نمونه‌ای را اشاره کنم:

تلاش حضرت علی (ع) برای جاري نکردن حکم سنگسار

زنى نزد اميرالمؤمنين(ع) آمد و عرض كرد: « اى اميرالمؤمنين، من زنا داده‏ام؛ پاكم کن. خداوند تو را پاكيزه بدارد؛ چرا كه عذاب دنيا از عذاب دائمى آخرت آسان‏تر است. حضرت فرمود: از چه گناهى تو را پاك سازم؟ آن زن عرض كرد: من زنا داده‏ام. حضرت به وى فرمود: آيا تو شوهردارى يا نه؟ آن زن عرض كرد: شوهر دارم. حضرت فرمود: آيا شوهرت نزد تو حاضر بود يا غايب از تو؟ آن زن عرض كرد: شوهرم حاضر بود. حضرت فرمود: برو و زايمان كن، آن‏گاه نزد من بيا و چون زن رفت به گونه‏اى كه ديگر زن سخن حضرت را نمى‏شنيد. حضرت فرمود: خدايا! اين يك شهادت. پس از مدتى، آن زن نزد حضرت آمد و عرض كرد: زايمان كردم؛ هم اكنون مرا پاك‌ساز. حضرت ـ به گونه‏اى كه آن زن را نمى‏شناسد ـ پرسيد: اى كنيز خدا، تو را از چه پاك سازم؟ آن زن عرض كرد: من زنا داده‏ام؛ مرا پاك ساز. حضرت فرمود: آيا آن زمان كه چنين كارى كردى، شوهر داشتى؟آن زن عرض كرد: آرى. حضرت فرمود: شوهرت حاضر بود يا غايب؟ آن زن عرض كرد: شوهرم حاضر بود. حضرت فرمود: برو و فرزندت را شيرده؛ دو سال كامل آن گونه كه دستور خداست. راوى گويد: زن بازگشت و چون به جايى رسيد كه سخن اميرالمؤمنين (ع) را نمى‏شنيد، حضرت فرمود: خدايا، اين دو شهادت و چون دو سال گذشت، زن آمد و عرض كرد: اى اميرالمؤمنين، دو سال به اين بچه شير داده‏ام؛ هم اكنون مرا پاك ساز. حضرت
ـ به گونه‏اى كه گويا آن زن را نمى‏شناسد ـ از وى پرسيد: تو را از چه پاك سازم؟ آن زن عرض كرد: اى اميرالمؤمنين! من زنا داده‏ام؛ مرا پاك ساز. حضرت فرمود: آن زمان كه چنين كردى، شوهر داشتى؟ آن زن عرض كرد: آرى. حضرت فرمود: آيا شوهرت آن زمان كه چنين كردى، غايب بود يا حاضر؟ زن عرض كرد: وى حاضر بود. حضرت فرمود: برو و از فرزندت سرپرستى كن تا آن زمان كه فرزند، درك خورد و خوراك پيدا كند و از پشت بام نيفتد و در چاه سقوط نكند. آن زن در حالى كه مى‏گريست، بازگشت. چون زن رفت و ديگر سخن امام را نمى‏شنيد، حضرت فرمود: خدايا، اين سه شهادت. عمرو بن حريث [ واقعا يک آدم ناآگاه از آنچه که حضرت چه در سر دارد و به خيال اينکه می تواند با دخالت بيجای خود کاری کرده باشد ! ] در بين راه با اين زن روبه رو شد. از وى پرسيد: چرا گريه مى‏كنى؟ آن زن گفت: من به خدمت اميرالمؤمنين(ع) رسيده و از وى درخواست كرده‏ام كه مرا پاك سازد [ اما ] ايشان به من فرموده است: از فرزندت سرپرستى كن تا زمانى كه عقل خورد و خوراك پيدا كند و از پشت بام نيفتد و در چاهى سقوط نكند و من مى‏ترسم كه مرگم فرا رسد و حضرت، مرا پاك نساخته باشد. عمرو بن حريث به آن زن گفت: نزد حضرت بازگرد؛ من عهده‏دار سرپرستى فرزند مى‏شوم. آن زن بازگشت و گفته عمرو بن حريث را براى اميرالمؤمنين (ع) بازگفت. اميرالمؤمنين(ع) به گونه‏اى كه گويا نمى‏داند، از آن زن پرسيد: چرا عمرو بن حريث فرزند تو را سرپرستى مى‏كند؟ آن زن عرض كرد: اى اميرالمؤمنين، زنا داده‏ام؛ مرا پاك ساز.حضرت فرمود: آن زمان كه اين كار را كردى، شوهر داشتى؟ آن زن گفت: آرى. حضرت فرمود: شوهرت غايب بود يا حاضر؟ زن عرض كرد: حاضر بود. در اينجا اميرالمؤمنين(ع) سر به آسمان برداشت و گفت: خدايا، چهار شهادت براى تو عليه اين زن ثابت شد، [ ... ][1]

در ادامه این ماجرا امام(ع) از عمروبن حریث سخت بر آشفت و با حالتى ناراحت گفت: مگر من خودم نمى‌توانستم چنين كارى بكنم، من مي‌خواستم بر اين زن حدّ جاري نشود، رهايش كردم، بهانه آوردم، تو حالا آمده­اى و مي‌خواهى ضمانت كنى؟! چنين دادرسى­اى در کجاي دنيا پيدا مي‌شود؟!

پس مي‌توان با استفاده از روايات شيعى و فقه اسلامى، قانون را طورى نوشت كه چنين مجازات­هايى مانند سنگسار و شلاق اجرا نشود. مضافاً به اين‌که تدوين چنين قوانينى، با قانون اسلامى نيز مغايرت ندارد. چرا كه معيار، موازين اسلام است منتهى جامعه، هنوز به آن درجه از رشد نرسيده است. البته باید در پاسخ آنهايى كه مي‌گويند اگر چنين شود، اجرای احکام و قانون خدا تعطيل مي‌شود، باید گفت: چنين نيست، اين يك بينش و برداشت از قانون خداست، نه اين­كه قانون خدا تعطيل بشود.

اما بنده نيز در جواز اجراى حدود در زمان غيبت، تأمل دارم، ولى همانطور كه گفتم در زمان غيبت اگر بر محكمه، انجام اعمال خلافي مانند زنا ثابت شد، حاکم جامع­الشرایط مي‌تواند او را به جاي حدّ، تنبيه و تعزير كند، ولى همان‌گونه که قبلاً گفته شد آیین دادرسی اسلام به گونه‌ای سخت­گیری می‌کند که چنين موضوعى اصلاً تحقق نمى‌پذيرد.

آقای سالازار: بنابر­این، به نظر می‌رسد احکام اسلامی در این موارد در حقیقت يك موضوع اخلاقى پيشگيرانه است چون در عمل اجرا نمى‌شود.

آيت الله العظمي صانعی: بله! اسلام هم نخواسته است جرم ثابت شده، و حکم اجراء شود و فقط اگر ثابت شد بايد تنبيه بشود. مانند همين مجازات‌هايى كه امروز در دنيا براى اعمال منافى با عفت اجرا مي‌شود، و بايد روان‌شناسان و جرم­شناسانِ متخصص فن بنشينند و كيفيّت و کمیّت تنبيه را مشخص كنند، ولى اجراى حدود را براى زمان حضرت مهدى موعود (ع) بگذاريم، در آن وقت ايشان اگر بخواهند اجرا مي‌كنند، اگر اشكالى هم ايراد شود، خود آن حضرت پاسخگوست. بنابراين، از نگاه اسلام و تشيّع مي‌توان اين جواب را داد كه در باب حدود، مثل سنگسار، بنابر نظر ميرزاى قمى ; و برخي ديگر از فقهاء، زمان اجرا مربوط به زمان امام معصوم (ع) است و امروز فقط بايد مجازات­هايى مثل مجازات­هاى معمول دنيا داشته باشيم.

--------------------------------------------------------------------------------

[1]. الكافي، ج7، ص 186 ـ 187، باب صفة الرجم، باب آخرمنه، ح 1.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org