Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: قرآن و تغلیظ دیه در ماه‌های حرام

قرآن و تغلیظ دیه در ماه‌های حرام

تردیدی نیست که در قرآن، حکم تغلیظ دیه نیامده است؛ هرچند که در باره ماه‌های حرام و یا اهمیت و قداست مسجدالحرام و کعبه سخن گفته شده است. از سوی دیگر، در برخی از احکام سخت‌گیری فراوان شده است؛ مثل مبارزه با امنیت جامعه با تعبیر محاربه (مائده (5): 23) و یا در باره حق حیات تأکید شده است. یکی از قرآن‌پژوهان سده پنجم؛ یعنی «واحدی نیشابوری» (متوفای 468 هجری قمری) می‌گوید: «معرفت به تفسیرِ هر آیه‌ای بدون آگاهی از تاریخ و شرایط نزول آن میسر نیست» (واحدی نیشابوری، 1426 ق، ص10).[1] باید حادثه را به‌خوبی کاوش کرد، ریشه‌های تاریخی و عوامل پیدایش آن را شناخت و به همین دلیل نیز در باب آگاهی از اسباب نزول گفته‌اند یکی از راه‌های شناخت فلسفه احکام، اسباب نزول است و می‌توان دایره شمول حکم را با شناخت سبب نزول آیه دانست؛ مانند حرمت شطرنج که در عصر تشریع به‌صورت خاص و در بستر معینی چون قمار رایج بوده و امروز از صورت قماری خارج شده است. از سوی دیگر، در آیات متعددی از قرآن كریم، به مسأله حرمت و قداست این چهار ماه، پرداخته شده است که به نمونه‌های زیر توجه كنید:

(انَّ عِدَّةَ الشهُّورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شهَرًا فىِ كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ مِنهْا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَالِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ) (بقره (2): 217)؛ شمار ماه‌ها در نزد خدا، در كتاب خدا از آن روز كه آسمان‌ها و زمين را بيافريده، دوازده است. چهار ماه، ماه‌های حرام‌اند. اين است شيوه درست. در آن ماه‌ها بر خويشتن ستم مكنيد.

تحريم جنگ در اين چهار ماه، يكى از راه‌های پايان‌دادن به جنگ‌هاى درازمدت و وسيله‌اى براى دعوت به صلح و آرامش بوده است؛ زيرا هنگامى كه جنگ‌جويان چهار ماه از سال اسلحه را به زمين بگذارند، فرصت توجه و تدبیر برای برداشتن کینه و رضایت‌گرفتن از خانواده مقتولین فراهم می‌شده است.

این‌که در قرآن مجيد چهار ماه حرام دانسته شده است، حکم کلی دارد و گفته شده است در این ماه‌ها نباید به ‌یکدیگر ستم كنيد که البته اختصاصی به این ماه‌ها ندارد، اما ذکر آن برای تأکید بیش‌تر است. نکته مهم در بررسی این دسته از آیات، عدم اشاره به احکام تشدیدی است؛ زیرا این مسأله از دو جهت قابل توجه است: یکی در باره خود ماه‌های حرام و اهمیت آن در باره کشتن افراد است که به آن اشاره نشده است و دیگری عدم اشاره به لزوم برخورد تشدیدی نسبت به خاطی است.[2]

آیه دیگر که ناظر به ماه‌های حرام و در باره برخورد دفاعی با مشرکان جنگ‌جو است:

(فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ، وَ خُذُوهُمْ، وَ احْصُرُوهُمْ...) (مائده (5): 5)؛ پس وقتى ماه‌های حرام تمام شد، مشركين را هرجا يافتيد، به قتل برسانيد و دستگير نموده و برايشان تنگ بگيريد و به هر كمين‌گاهى (براى گرفتن آنان) بنشينيد... .

در این آیه رفع محدودیت در دفاع در برابر پیمان‌شکنان پس از سپری‌شدن ماه حرام است که به‌صورت تلویحی بیان می‌دارد که در برابر این افراد باید حرمت ماه‌های حرام نگه‌ داشته شود.

آیه دیگری که مرتبط با ماه‌های حرام است، بازی‌کردن با این ماه‌ها است:

(إِنَّمَا النَّسِي‌ءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ. يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عاماً وَ يُحَرِّمُونَهُ عاماً، لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ، فَيُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ. زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ. وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ) (توبه (9): 37)؛ نسى‌ء گناهى است علاوه بر كفر و كسانى كه كافر شدند، به‌وسیله آن گمراه مى‌شوند، يك سال آن ماه‌ها را حرام مى‌كنند و يك سال را حلال تا با عده ماه‌هايى كه خدا حرام كرده، مطابق شود. پس (اين عمل باعث مى‌شود كه) حلال كنند، چيزى را كه خدا حرام كرده، (آرى) اعمال بدشان در نظرشان جلوه كرده و خداوند مردمان كافر را هدايت نمى‌كند.

البته سنت «نسئى»؛ هم انگيزه اقتصادى داشت و هم براى راحتى شرکت‌کنندگان در حج بود، ولى بعضى‌ها گفته‌اند كه عرب‌ها روح جنگ‌جويى و غارت‌گرى داشتند و نمى‌توانستند سه ماه را پشت سر هم صبر كنند و دست از جنگ و غارت بردارند و لذا ماه‌های حرام را جابه‌جا مى‌كردند تا در وسط، دست به جنگ بزنند (جعفری، 1376، ج4، ص480).

بنابراین، حكم آيه شريفه: (إِنَّمَا النَّسِي‌ءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ) و به ‌حكم آيه مباركه: (إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ﴾ كبيسه در اسلام، چون بازی‌کردن با طبیعت و تغییر قانون برای منفعت‌طلبی است، حرام شد و در آن سال آخر كه حضرت رسالت (ص) به زيارت بيت اللّه الحرام مشرف شدند، سال كبيسه هفتم بود- سال حجـهالوداع بود- و بر حسب اتفاق، «ذی‌الحجـه نسى‌ء» با «ذی‌الحجـه هلالى» مطابق افتاد و حضرت در خطبه حجـهالوداع، آن دو آيه شريفه مذكوره را بر امت خواندند و فرمودند: ﴿إن الزمان قد استدار كهيئته يوم خلق السموات و الأرض) (ابن کثیر، 1988 م، ج 2، ص323) و كبيسه را در اسلام حرام فرمودند و سال و ماه، هر دو قمرى شد و «نسى‌ء» فراموش و منسی شد.

آیه دیگری که به این مسأله پرداخته، هرچند در مقام تجویز شکستن قانون تحریم جنگ است، اما نوعی تهدید برای مقابله به‌ مثل و نوعی پیش‌گیری از جنگ است:

(الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ. فَمَنِ اعْتَدى‌ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى‌ عَلَيْكُمْ، وَ اتَّقُوا اللَّهَ، وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ) (بقره (2): 194)؛ اگر آنان حرمت ماه حرام را شكستند، شما هم بشكنيد؛ چون خدا قصاص و کشتن همانند را در همه حرمت‌ها جايز دانسته است. پس هر كس بر شما ستم كرد، شما هم به همان اندازه كه بر شما ستم روا داشتند، پاسخ دهید و نسبت به بيش از آن از خدا بترسيد و بدانيد كه خدا با مردم باتقوا است.

از این آیه به‌خوبی استفاده می‌شود که بر مؤمنان جایز است که در ماه حرام مقابله به‌ مثل کنند و نگذارند کسانی از موقعیت این ماه سوء استفاده کنند و گویی حرمت ماه حرام مفروغ‌عنه فرض شده و سخن از این است که این خود شما هستید که وسیله نقض آن را فراهم می‌کنید.

بنابراین، در تمام این آیات با همه احترامی که به این ماه‌ها شده سخنی از مجازات فزون‌تر نشده است.

در تمام این آیات اهتمام به ماه‌های حرام تبیین شده است و مسأله احترام و تحفظ جایگاه صورت کلی و عمومی به مخاطبان دارد و اختصاص به حج‌گذاران هم بیان نشده و تعبیرهایی مانند: (انَّ عِدَّةَ الشهُّورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شهَرًا فىِ كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ مِنهْا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ)، (الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ) و تعبیر (فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ) به‌صورت عام است؛ هرچند خطاب آن می‌تواند غیر عام تفسیر شود، در مثل: (إِنَّمَا النَّسِي‌ءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ. يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عاماً وَ يُحَرِّمُونَهُ عاماً) که ناظر به رفتار مردم جزیره‌العرب بوده و دیگران از این کار استفاده نکرده‌اند؛ با این همه، نه مجازاتی برای عدم رعایت آن تعیین شده و نه تشدید مجازات بیان شده است، لذا قرآن‌ که در مقام بیان احکام بوده در این زمینه سخنی نگفته است.

-------

[1]. وی در این باره می‌نویسد: «اذ هی اوفی ما یجب الوقوف علیها و اولی ما تصرف العنایة الیها، لامتناع معرفة تفسر الآیة و قصد سبیلها دون الوقوف علی قصتها و بیان نزولها».

[2]. گفته شده تفاوت است میان احکامی که در قرآن آمده و از آن بارها تعبیر به فرائض شده (محمد بن یعقوب کلینی، کافی، 1429 ق، ج 1، ص 289 و ج 2، ص 498) و احکامی که در قرآن بیان نشده و در سنت آمده و تعبیر به «سنن النبی» شده است، در این است که در اصل این ماده تغییر و تحول نهفته و امکان ارجاع آن به احکام موسمی و حکومتی است و چون سنت، یعنی تابع قوانین اجتماعی است و به تعبیر مصطفوی (حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج 5، ص 239) سُنن و سِنه از یک ماده مشترک و جامع گرفته شده و چون سنت‌ها در حال ← →تغییر است، به آن سُنت می‌گویند؛ چنان‌که سال را هم به این دلیل که در حال تغییر است، سِنه می‌گویند. به هر حال، سنت پیامبر در برابر فریضه، در مقام بیان احکامی تاریخ‌مند و بسا حکومتی است، یا به صورت تخصیص و یا تقیید حکم، زوال‌پذیر است، در این دسته از احکام این پرسش مطرح است که اگر دائمی شد، ملاک دائمی‌بودن آن چیست و آیا روایاتی که می‌گوید: «حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ (محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج 1، ص 58) شامل این دسته از احکام می‌شود، یا این روایت ناظر به فرائض، یا حکم در ظرف موضوع و خصوصیت آن است؟ در این باره ر.ک: سید محمد علی ایازی، مصاحبه با مجموعه مقالات پانزدهمین کنفرانس وحدت اسلامی در، «معنای حلال و حرام جاودانی».

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org