Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: خارج فقه
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: بیان حکم مسیرة یوم در مسافت
بیان حکم مسیرة یوم در مسافت
درس خارج فقه
حضرت آیت الله العظمی صانعی (رحمت الله علیه)
کتاب الصّلاة - الخلل
درس 72
تاریخ: 1397/2/9

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

«بیان حکم مسیرة یوم در مسافت»

بحث در مقدار مسافت است و عمده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی روایاتی که در مقدار مسافت وارد شده، «بریدین» است که بیست و چهار میل است؛ یعنی هشت فرسخ یا «بریدٌ ذاهباً و بریدٌ جائیاً»، اگر همان روز بخواهد برود. در یک سری از روایات هم «مسیرة یوم» آمده و این مسیرة یوم هم در کنارش یا تفسیرش به «ثمانیة فراسخ» و «بریدین» شده است، منتها فقها (قدّس الله ارواحهم) بحث کرده اند و بهترین کسی که در این باره بحث کرده، صاحب جواهر است که با جواهر کلماتش مطلب را بیان کرده است. اما بحث در این است که قد یقال، اصلاً معیار، مسیرة یوم است و آن روزها مسیر یوم، بریداً بوده و باید ببینیم امروز مسیرة یوم چقدر است؛ چون ممکن است به جریان متعارفش، نه زیاد تندرو و نه زیاد کندرو حساب کنیم، میانگینش صد کیلومتر یا هشتاد کیلومتر باشد و معیار آن است و هشت فرسخ در این روایات هم به عنوان مصداقی برای مسیرة یوم در آن زمان بوده و الا اصل، مسیرة یوم است.

«استدلال به روایات در معیار بودن مسیرة یوم در مسافت»

اما روایاتی که در آنها مسیرة یوم آمده است:

محمّد بن علي بن الحسين، بإسناده عن الفضل بن شاذان، عن الرّضا (علیه السّلام)، أنه سمعه يقول : «إنما وجب الّتقصير في ثمانية فراسخ لا أقلّ من ذلك و لا أكثر، لأنّ ثمانية فراسخ مسيرة يومٍ للعامّة و القوافل و الأثقال، فوجب التّقصير في مسيرة يومٍ، يكون بعد هذا اليوم فإنّما هو نظيرُ هذا اليوم، فلو لم يجب في هذا اليوم، لما یجب في نظيره إذ كان نظيره مثله لا فرق بينهما».[1] کیفیّت استدلال به این روایت این است که اینجا تعلیل شده و فرموده بریدین، ولی ما با تعلیل می فهمیم که بریدین خصوصیّتی ندارد. فرمود: «وجب الّتقصير في ثمانية فراسخ لا أقلّ من ذلك و لا أكثر». این می فهماند که هشت فرسخ لازم است، نه کم و نه زیاد «لأنّ ثمانية فراسخ مسيرة يومٍ»؛ یعنی هشت فرسخ از باب مسیر یوم است. امروز مسیر یوم علی متعارف، صد کیلو است. از این تعلیل برمی آید که از هشت فرسخ، موضوعیّت ندارد، بلکه موضوع مسیرة یوم است و هشت فرسخ مصداق برای آن است به حکم تعلیلی که فرمود: «ثمانیة فراسخ لأنّ ثمانیة فراسخ».

«نقد حضرت استاد به استدلال روایت فضل بن شاذان»

لکن بنده عرض می کنم این روایت از «لانّ» و تعلیل، اضطراب دارد و در روایت، اضطراب وجود دارد؛ چون می گوید: «لأنّ ثمانية فراسخ مسيرة يومٍ للعامّة و القوافل و الأثقال فوجب التّقصير في مسيرة يومٍ» تا اینجای روایت درست است و مسأله را به خوبی می فهماند و باید میانگین را حساب کرد، اما «ولو لم يجب في مسيرة يومٍ، لما وجب في مسيرة ألف سنةٍ و ذلك لأنّ كلّ يومٍ يكون بعد هذا اليوم فإنّما هو نظيرُ هذا اليوم» اضطراب ندارد؟ می گوید مسیر یک روز و اگر مسیر یک روز نباشد، هزار روزش هم فایده ای ندارد؛ چون هر روزی مثل یک روز است. هزار روز چطور فرق نمی کند؟ دو روز با یک روز، فرق می کند. سه روز که برخی از عامه گفته اند و برخی دو روز گفته اند، این سه روز بشود، اگر هشت فرسخ متعادل هم باشد، می شود شانزده فرسخ و سه روزش می شود بیست و چهار فرسخ. این چه چیزی است که در این روایت می گوید فرق نمی کند؟ العلة علیلٌ و مضطربٌ، وقتی علت علیل و مضطرب است، نمی توانیم به معلول تمسّک کنیم؛ یعنی به این علت تمسّک کنیم و بگوییم از باب مصداق است. این لیست بحجّة و چون اضطراب دارد، علیل است و حجّت نیست. روایات همه این مقدار است: «لا أقلّ من ذلک و لا أکثر»، این «لانّ» که بعد آمده، اضطراب دارد؛ یا معلول است بدون مفهوم است.

روایت دیگر، صحیحه زراره و محمّد بن مسلم است که در اینجا نقل می کند: قال: «و قد سافر [این عبارت مستقلاً دارد نقل می کند] رسول الله (صلی الله علیه و آله) الی ذی خشب و هو مسيرة يومٍ من المدينة [ظاهراً یک روز با مدینه فاصله داشت] يكون إليها بريدان: أربعة و عشرون ميلاً، فقصَّر و أفطر فصارت سنّةَ».[2] اینجا بحث مسیرة یوم آمده، ولی معلوم است که مسیرة یوم خصوصیّت ندارد؛ چون گفت تا ذی خشب، مسیر یک روز است و بعدش فرمود: «من المدينة يكون إليها بريدان» مسیرة یوم «يكون إليها بريدان: أربعة و عشرون ميلاً، فقصر و أفطر فصارت سُنّةً»، درست است که اولش می گوید تا ذی خشب، مسیرة یوم بوده است و این بیان فاصله است، می گوید فاصله آن به اندازه یک روز بود. بعد که می خواهد قصر را بیان کند، می رود سراغ «اربعة و عشرون میلاً» که هشت فرسخ می شود؛ چون هر چهار میل، یک فرسخ است و بحثش در کتاب الصّلاة آمده است.

روایت دیگر، صحیحه ابی ایّوب است: قال: سألته عن التّقصير؟ قال: فقال: «في بريدين أو بياض يومٍ».[3] در بریدین یا در یک روز. ممکن است بیاض یوم، بیش از برید باشد؛ ممکن است بیاض یوم کمتر باشد «بریدین أو بیاض قوم»، نمی شود بیاض یوم، خودش استقلال داشته باشد، بلکه بیاض یوم را گفته است و مرادش از این بیاض یوم، بیاضی است که با بریدین موافقند. بیاض یومی که دو بریدش را در روایات داشتیم که قافله ها یک روز را بیست و چهار میل می روند و الا اگر مستقل باشد، فرقی نمی کند «فقال في بريدين أو بياض يومٍ»، اگر «أو بیاض یومٍ» موضوعیّت داشته باشد، به این معنا است که ولو زیادتر از بریدین هم بشود، ولو کمتر از بریدین هم بشود. نمی شود که هم بریدین و هم بیاض یوم باشد، بلکه باید به شکلی باشد که این بیاض یوم با بریدین، مناسبت داشته باشد. شبیهش را در باب محارب گفته اند. در محارب؛ یعنی «من جرّد السلاحَ» و ناامنی با سلاح به وجود آورد، برای او چهار تا مجازات قرار داده شده است؛ البته اگر قبل از این که قدرت پیدا بکنند، خودش را معرفی نکند و الا اگر خودش را معرفی کند، بعد از این که دستگیر شد، چهار تا: یکی به دار آویختن، یکی قطع دست و پا، و یکی هم نفی من الارض است. این نفی از ارض، اینها علی سبیل تخییر است، یک وقت می گویید علی سبیل تخییر نیست و اعدام مربوط به جایی است که محارب، کسی را کشته باشد یا بستن دست و پا مربوط به یک جرم هایی است و نفی بلد هم مربوط به جرم محاربه است و یک نحوه از مجازات محاربه است.

اما اگر گفتید تخییر - همان طور که برخی گفته اند؛ یعنی همه اینها در عرض هم، - در این صورت، نفی ارض باید از نظر عقوبت و از نظر کیفری مثل اعدام باشد یا مثل قطع دست و پا باشد که یک دست و یک پای او را قطع کنند. باید مثل اینها باشد، اما صرف این که او را به یک جا بفرستیم و یک سال کنج زندان باشد، با اعدام و به دار کشیدن، خیلی فاصله دارد. اگر به دار کشیدن او را می کشد، به دار آویزانش می کنند و سه روز چیزی به او نمی دهند، اگر زنده ماند، چنین و چنان. این باید با آنها هماهنگی داشته باشد. آنجا برخی از فقها از جمله سیّدنا الاستاذ (سلام الله علیه) فرموده اند از باید با هم هماهنگی داشته باشند. اینجا هم همین طور است، اینجا هم باید با مسیرة یوم، هماهنگ با بریدین باشد، اگر می خواهد مستقل باشد. اگر بیاض یوم می خواهد مناسب بشود بر بریدین؛ یعنی بیاض یومی که دو بریدین است: یک روز که در روایات داشتیم «ثمانیة فراسخ»، بیاض یومی که «ثمانیة فراسخ» و «بریدین».

روایت بعدی موثّقه سماعه است: قال: سألته عن المسافر، في كم يقصّر الصّلاة؟ فقال: «في مسيرة يومٍ [در یک روز. این روشن است که مسیر یک روز، موضوع است] و ذلك بريدان و هما ثمانية فراسخ».[4] «و ذلک بریدان»؛ یعنی هر مسیرة یوم باید دو برید باشد. پس اصل بر بریدان است و ذلک بریدان و هی ثمانیة فراسخ، نه این که مسافت، مسیرة یوم باشد و اینطور نیست که شما بگویید الآن ماشین ها را حساب می کنید و میانگینش صد کیلومتر است. بلکه «و ذلك بريدان و هی ثمانية فراسخ» دو برید است که دو برید هم هشت فرسخ است.

«وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمِّدٍ وَ آلِهِ الطاهِرین»

-----------

[1]. وسائل الشیعة 8: 451، کتاب الصلاة، ابواب صلاة المسافر، باب 1، حدیث 1.

[2]. وسائل الشیعة 8: 452، کتاب الصلاة، ابواب صلاة المسافر، باب 1، حدیث 4.

[3]. وسائل الشیعة 8: 453، کتاب الصلاة، ابواب صلاة المسافر، باب 1، حدیث 7.

[4]. وسائل الشیعة 8: 453، کتاب الصلاة، ابواب صلاة المسافر، باب 1، حدیث 8.

درس بعدیدرس قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org