اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاۀ و السلام علی رسول الله ابی القاسم محمد، و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین الهداة المهدیین واللعن علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین. قال الله العظیم فی کتابه: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کمَا کتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُون». آیات مشابه دیگری هم وجود دارد که داری خطاب ایمان است.
قبل از ورود به موضوع روزه، لازم میدانم بحثی كلی از دلالتهای خطابات قرآن داشته باشم تا موضوع بهتر تبیین شود.
محتوای خطابها
خطابات قرآنیه با تعابیر گوناگونی آمده است. گاهی با لفظ «امنوا» و «مؤمنین» و مشتقات ایمان آمده است؛ مثل آیه شریفه «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کمَا کتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکمْ» و آیه «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ».
گاهی هم خطاب بهصورت ناس آمده است «یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکمُ الَّذِی خَلَقَکم مِن نَفْس وَاحِدَة وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کثِیراً وَنِسَاءً».
از بررسی مجموعه خطابات قرآن این سوال به ذهن میرسد كه اراده شارع از این خطابها فقط كسانی است كه موصوف به ایمانند یا از آن اراده عموم شده است و كسانی كه خارج از دایره ایمانند شامل این خطابها هم هستند. باید توجه داشت آنگاه كه خطاب آیات، مؤمنین هستند معنایش این نیست که این تکالیف فقط متوجه مؤمنین است، و غیرمؤمنین و غیرمسلمانان تكلیف ندارند.
تخصیص خطاب به اهل ایمان، به این معنی نیست كه جمعیتهای غیرمسلمان دنیا تکلیف ندارند و تکلیف فقط از آن مؤمنین است.
آیات متعدد بر این امر دلالت دارند كه قرآن و پیام آن برای جهانیان است در سوره تكویرآمده است: «إِنْ هُوَ إِلا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِینَ» و در سوره قلم نیر بر این نكته اشاره دارد، «وَمَا هُوَ إِلا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِینَ».
از سویی شواهد و قرائن دلالت دارد و ضرورت کلامی بر این قائم شده است که تکالیف خدا متعلق به همه انسانهاست، زیرا طبق «قاعده لطف» تكالیف از ناحیه خداوند باری تعالی لطف محسوب می شود. لطف خداوند لطفی فراگیر و شامل همه بندگان و مخلوقات است، اینگونه نمیشود که یک عدهای را مشمول لطفش قرار بدهد و دسته دیگر را رها سازد و آنها را راهنمایی نكند. چون احکام شرعیه الطاف الهیه است، این بدیهی است که تکلیف، امری عمومی و كلی برای همه انسانهاست، و خطابهای «یا ایهاالذین امنوا» فقط موجب تخصیص تكلیف برای مؤمنین نمیشود.
ایمان ضامن اجرا
اما باید توجه داشت که خطاب به مؤمنین نوعی ضمانت اجرایی برای تحقق محتوای خطابهاست. در خطاب، نوعی تعظیم، تكریم و تشویق این گروه لحاظ شده است كه موجب تحریك و تشویق است و درمقام عمل نوعی ضمانت اجرایی محسوب میشود. در این خطابات از قید ایمان استفاده میکند تا محتوای خطاب به اجرا درآید. آنگاه كه میفرماید: ای کسانی که به خدا و قیامت توجه دارید، این را انجام دهید، این خطاب دارای تاثیرات خاص روحی و روانی است و غیرمستقیم مخاطب را تشویق به عمل میكند.
القای این خصوصیات در خطاب در زمینه عمل مخاطبین و اجرا بسیارتأثیرگزاراست. خطاب با صفت ایمان یک ضمانت اجرایی محسوب میشود و ضامن به فعلیت در آمدن خطابات میباشد، و الا تکلیف برای همه انسانهاست. باید توجه داشت غیرمسلمینی که اسلام به گوششان نخورده است و یا از اسلام غافلند و یا باورهای خود را حق میپندارند تکلیف دارند، ولی تکلیف برایشان منجز نیست، یعنی معذورند، عذاب نمیشوند و در قیامت از آنها سوال نمیشود كه چرا فلان واجب را انجام ندادی؟ پس عقاب نمیشوند، چون عذاب غافل قبیح است و استحقاق عقوبت ندارند؛ چنانكه انسان مسلمان هم اگر ناآگاه باشد و ناآگاهی اش از روی قصور است آن هم عذاب نمیشود و به اصطلاح اهل علم، تکلیفش منجز نیست. پس تکالیف از نظر قانونی برای همه انسانهاست. خطابات، كلی و عمومی است و شامل همه انسانها میشود.
آیات فراوانی در قرآن وجود دارد كه محتوای خطاب، مسلمین هستند، اما شامل مؤمنین و غیرمسلمین نیز میشود؛ مانند آیه شریفه «قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَاحَرَّمَ رَبُّکمْ عَلَیکمْ»، در این خطاب تنها مسلمین مورد توجه نیستند و مشركین و تكذیب كنندگان نیز در دایره خطاب قرار دارند، میگوید ای پیامبر به آنها بگو بیایند تا محرمات را برایتان بیان كنم. معلوم میشود این محرمات، برای آنها هم حرام است و اختصاصی به مسلمین ندارد. واجبات هم همین طور است.
انسانیت ضامن اجرا
اما گاهی خطاب آیات به «ناس» است که بهنظر بنده، توجه به انسانیتشان بوده است. مورد خطاب وجدان انسانیشان است و آن را ضمانت اجرایی در خطاب قرار داده است. وقتی به انسانیتشان متوجهشان کنی، این ضمانت و پشتیبان اجرا و عمل به خطاب میباشد. در خطاب به بنی آدم «یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکمْ عِندَ کلِّ مَسْجِد»، مورد خطاب انسانیتشان است، خود آن ضمانت اجرایی است، یعنی عقل و درکشان ضمانت اجرایی میشود «یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکمْ عِندَ کلِّ مَسْجِد»، ای فرزندان آدم، هنگام رفتن به معابد طوری نباشد که رفتنتان باعث تنفر دیگران بشود، زینتهای خودتان را هنگام رفتن به معابد برگیرید، لباس خوب بپوشید، با بدنهای نظیف وارد مسجد شوید و همه چیز باید نظیف باشد،چون طبیعی است که انسان از نظافت و زیبایی خوشش میآید. بنابراین باید همه چیز نظیف باشد، دارای زینت باشد. اینجا دیگر احتیاج به قید ایمان ندارد تا آنان را به عمل تحریك كند، «یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکمُ الَّذِی خَلَقَکم مِن نَفْس وَاحِدَة وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کثِیراً وَنِسَاءً»، میخواهد بگوید ای انسانها متقی باشید؛ حقوق زنان را رعایت كنید، حقوق خویشان را رعایت كنید، در این خطاب هر کسی به عقلش مراجعه کند، درمییابد که حقوق دیگران را باید رعایت كند و از تضییع حقوق همنوعان پرهیز نماید، اگر به وجدانی كه هنوز کدر نشده مراجعه كند، در مییابد كه خلاف كرده است. آنگاه كه به آیات دیگر مراجعه میكنیم درمییابیم كه معمولا اینطور است. «وَللهِِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیهِ سَبِیلاً» گرچه حج یک امر تعبدی است که عقل ما به همه خصوصیات آن نمیرسد، اما در عین حال آن جا نمیآید بگوید که بر مؤمنین حج بیت است. «وَللهِِ عَلَى النَّاسِ»، شاید سرّش این باشد که کعبه و حج برای قیام مردم است. حج مال این است که مردم بروند به خانه خودشان؛ زیرا کعبه را خانه ملت قرار داده است. مكه مکان امن میباشد و در آن مکان امن به یاد خدا باشید. حرم امنی که حتی گیاهان در امنیت هستند، بهیاد امنیت بیفتند و دریابند كه امنیت در همه ابعادش چه ارزشی دارد. چون آنجا«قیاما للناس» است و مسئله محلهای امن است، شاید تعبیر «ناس» از این جهت باشد که آنها از درک و فکر خود استفاده کنند. پس در خطابات مختلف قرآنی گرچه صفت یا خصوصیتی مورد توجه قرا گرفته است، ولی دلیل بر انحصار نمیباشد و حتی آنگاه كه خطاب مؤمنین است حكم آن منحصر به مؤمنین نیست.
جمعبندی
این قاعده کلیه در خطابات قرآنیه جاری است. گاهی آیات خطاب به گروهی از انسانهای مؤمن است چون «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ». یا در بعضی از آیات خطاب «ناس» و انسانیت هستند؛ «یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکمْ». درآیاتی كه كه خطابشان مؤمنین هستند، حسب ضرورت کلامی، معنای اختصاص خطاب به مؤمنین این نیست که تکالیف از احکام یا اخلاقیات و سفارشها تنها مربوط به مؤمنین است و تخصیص خورده است، بلكه محتوای خطابات برای همگان است. قید ایمان برای ضمانت اجرایی میباشد و در جاهایی که مورد خطاب، مردم هستند، از فطرت و انسانیتشان برای ضمانت اجرایش استفاده میکند؛ فطرتهای آنان مورد خطاب قرار میگیرد و بهعنوان ضمانت اجرایی بهره میگیرد؛ چراکه مخاطب ساختن فطریات بسیار تاثیرگذار است.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
تاریخ: 1390/5/30