اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاۀ و السلام علی رسول الله ابی القاسم محمد، و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین الهداة المهدیین واللعن علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین قال الله الحکیم فی کتابه: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کمَا کتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ».
روزه از احكامی بود كه در سال دوم بعد از هجرت تشريع شد و بهصورت يك قانون اسلامي درآمد. از زمان تشريع تا روز بعثت نبي اكرم(ص) قريب به پانزده سال میگذشت مسلمانان تقريبا آماده دستورات اسلام شده بودند .چندي قبل از اين نیز فرمان جهاد آمده بود. آيات مربوط به روزه در سوره بقره، خود گواه براين مدعاست كه روزه در مدينه و در سال دوم هجرت، «سنهالامر» بر پيامبر نازل شده است.
احكام در اسلام تابع مصالح و مفاسد است . اين اصل خود مبتني بر اصولی است. تشريع تدريجي نیز مبتني بر این روش خاص بود که مخاطبان را اقناع و توجيه میكرد تا در مقام عمل به آن، ترغيب پيدا كنند.
علامه طباطبایی(قدس سره) در تفسیرش و مرحوم حاج شیخ جعفر تستری در سخنرانیهایش بر اين اعتقادند که «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ» در آيه 183 سوره بقره، اخبار است نه انشاء وجوب روزه، بلکه وجوب روزه را با آیه بعد اعلام میکند و میفرماید: «فَمَن شَهِدَ مِنْکمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ» سرش هم این است که میفرماید وجوب روزه در این آیات با لطفها و بیانهای خاصی آمده است؛ چون روزه براي مردم، خصوصا در فصلهای تابستان و محیطهای گرم كه طاقتفرساست، امري مشکل بوده، خداوند تعالي خواسته با بیانها و لطايفي خاص آن را آسان و ملايم نشان دهد.
جهات مختلف زندگي انساني نیز در آيات رعایت شده است. ابتدا خطاب به خود مومنین است و این لذت خطاب يك احترام و به حساب آوردن مومنين به شمار می رود که تاثيرات روحي و رواني فراواني در بردارد و در زمينه عمل به فرمان، بسيار مؤثر است.
درک کردن خطاب از همه لذتهای جسمانی و برخی لذتهای روحانی بالاتر است. اهل معنی میگویند متوجهین الی الله، از خطاب «یا ایها الذین آمنوا» چنان لذتی میبرند که هیچ نعمت مادی نمیتواند آن را تدارک کند و از بسیاری لذتهای معنوی هم بالاتر است.
تشويق و تسهيل
مهمترين ويژگي يك قانون خوب اين است که مردم احساس كنند آن قانون داراي فوايد است و تمام منافع، مضار و مسائل جانبي آن نیز ديده شود. در روزه، چون میخواهد مردم را به كاري وادارد كه مخالف طبع انساني و زندگي روزمره است، با روش خاصی وارد میشود. خداوند، خود آنها را مورد خطاب قرار میدهد كه آثار روحي بسيار دارد و باز میبینیم در این جا میفرمايد: «أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ».
«ایاما معدودات» زیاد نیست، روزهای آن اندک است؛ یعنی تقریبا انگشت شمار و بسیار کم. بعد میگوید اگر مریض یا مسافر بودید، روزه نگیرید و اگر توانش را ندارید، به جایش فدیه بدهید. همه این موارد نوعی تسهیل در احکام به شمار میآید که مخاطب را به انجام آن ترغیب میکند. «وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ» سپس فایده روزه را بیان میکند میگوید فایدهاش هم به خودتان برمیگردد، براي شما خير است. یکی از جهات هم این است که دارد بیان میکند شما خیال نکنید روزه فقط برای شماست، بلکه برای اقوام پيش از شما هم بوده این یک نحوه دلداری است یک نحوه نزدیک کردن اذهان به روزه است. «کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کمَا کتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکمْ» به هر حال چه بخواهد بگوید واجب کردهام و با این کَتب، انشاء وجوب و تکلیف کند، چه بخواهد از گذشتگان خبر بدهد، و چه بخواهد با خبر از گذشتگان روزه گرفتن را بر ما هم لازم کند نتیجه اش «لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ» است.
فرمانها جنبه استبدادي ندارد
فرمان در آيات جنبه استبدادي ندارد، بلکه حالِ مخاطبين را در نظر گرفته است. درسی که این آیه و بسیاری از آیات قرآن و همچنین برخی از روایات به ما میدهد، این است که وقتي براي آدم مطلبی را بیان میکنند و سپس دستور میدهند، این دستور جنبه استبدادی نداشته باشد تا طرف خطاب با رغبت و ميل دروني بپذيرد؛ نه اينكه از موضع قدرت، تحكّم و «من میگویم چنین بکن» باشد، بلکه باید دستور را با جهتش همراه کند تا از حالت استبداد بیرون بیاید؛ چون با تغییر خطاب از حالت تحکم، زمينه براي عملی شدن فراهمتر میشود.
پس درسی که قرآن به ما میدهد، این است که گفتارمان را طوری بیان کنیم که مخاطب آن را بپذیرد و احساس نکند من چون دارای مقام و مرتبهای هستم، به او میگویم، بلکه فلسفه و جهتش را بیان میکنم و عمل کردن یا نکردن به آن نیز به عهده خود اوست و اگر عذابی هم وعده داده شده، برای لطف به خودش است. کتاب علل الشرایع سرشار از حکمتها و علتهای جعل قوانین است.
در آيات مختلف قرآن نیز همین جهت ديده میشود. مثلاً آيه 103 سوره توبه میفرمايد: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیهِمْ » از اموالشان صدقه بگیر تا از بخل پاک شوند، رشد یابند و روح و روانشان تعالی پیدا کند. البته امر «خذ» در آیه هم امر اجباری نیست چون در ذیل آن چنین می فرماید: «وَصَلِّ عَلَیهِمْ إِنَّ صَلاتَک سَکنٌ لَهُمْ وَاللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» زيرا دعا با شلاق و اجبار نمیسازد. این «خذ» یعنی وقتی به تو دادند بگیر، نگو این زکات است؛ من نمیگیرم. وقتی دادند بگیر و در پایان هم به آنها دعا کن «وَصَلِّ عَلَیهِمْ» یعنی بگو: علیک الصلاة، درود بر تو باد، بلکه بعضی گفتهاند اگر در دعایش هم بگوید: صلی الله علیک، مانعی ندارد. این را نیز در ذیل آیه تفسیر کردهاند و این حالت در سراسر آیات احکام ديده میشود. اگر یک جایی پیدا کردید که آمده مطلبی را دستور داده، فلسفه و جهتی که تقریب به ذهن کند، نیامده، به بنده ارائه بدهید تا ببینم در کجا از این قاعده کلیهای که به آن معتقدم و خودش درسی است که قرآن به ما میدهد، استثنا شد.
«لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ» این تقوا تقوای مطلق است. در قرآن در بسیاری از موارد، تقوا تقوای خاص است؛ مثلا همان آیهای که دیروز خواندم: «یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکمُ الَّذِی خَلَقَکم مِن نَفْس وَاحِدَة وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کثِیراً وَنِسَاءً»، آن تقوا راجع به رعایت حقوق زنان و حقوق خویشاوندان یا آنهایی است که «تَسائَلُونَ بِهِ» میباشد. مثلا در صلح بین دو دستهای که با هم دعوا دارند، اگر تقوا آمده، به معنی تقوای در اصلاح بین آنهاست. تقوای خاص در قرآن، زیاد به چشم می خورد، همان طور که تقوای عام هم داریم. این جا مراد، تقوای عام است. شما در عملتان، در سیاستتان، در اقتصادتان، در اجتماعتان، و در همه جا متقی بشوید. خداوند در حال روزه، مباحات را قدغن کرده و روزه داران برای پرهیز از حرامها تمرین میکنند تا متوجه آنها نگردند.
خداوند در ادامه، در آیه 185 میفرمايد: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ».
خداوند در این آیات به بيان عظمت ماه رمضان میپردازد: ماه رمضان ماهي است كه قرآن در آن نازل شده، بهار قرآن است و زمان، عظمت دارد. اينها موجب میشود كه مخاطب با رغبت به حکم عمل کند، احساس سنگيني نکند و سختيها را متحمل شود.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاریخ: 1390/6/2