میثم محمدی
(ن * والقلم ومايسطرون) اين جمله قسمتى از سوره قلم است كه بر سردر خانه يكى از مراجع تقليد شيعه، آية اللّه العظمى صانعى حك شده است در دفتر و بيت آية اللّه شلوغى و ازدحام جالب توجهى به چشم مى آيد نمونه اى از هر نوع تفكر و هرگونه قشرى از جامعه قم و يا ديگر شهرهاى ايران، اينجا گرد هم جمعند، اعضاى دفتر و جوانانى كه در بيت به فعاليت مى پردازند، به لهجه خاصى تكلم مى كنند در بعضى اوقات و براى پاره اى گفته ها، اين لهجه محلى كه به بخشى از شهر قديمى اصفهان مربوط است به كلى نامفهوم مى شود.
پير مردان مهمان پذير نيز شامل همين قاعده مى شوند در «اندرونى» كه داراى چند اتاق مخصوص پذيرايى از مهمانان «ويژه» است، آية اللّه العظمى صانعى مشغول ديدار با ميهمان ها است. او ظاهرى ساده و چهره اى جذاب و نگاهى نافذ دارد و اگر كسى او را نشناسد نمى تواند تشخيص دهد كه يك مرجع دينى است، دفعه اول كه از روبه روى حضرت آية اللّه، عبور كردم با تكان دادن دستى، با صداى بلند به من سلام كرد، در حالى كه هرگز مرا نمى شناخت، متن فتواهاى اين گزارش همه از مجمع المسائل (2) و منتخب الاحكام آية اللّه العظمى صانعى نقل شده است.
او در «رساله توضيح المسائل» خود به بيان اعتقادات دينى، شعائر و مناسك دينى و گوشه اى از «اخلاقيات دينى» پرداخته است كه نمودش را در احكام امر به معروف و نهى از منكر، حكم متعه و برپايى نماز جمعه و شرايط مرجعيت مى تواند ديد .
گزارش يك زندگى
آية اللّه العظمى صانعى از شاگردان امام خمينى رهبر فقيد انقلاب اسلامى ايران است، او در سال 1316 در قريه ينگ آباد جرقويه از دهات اطراف شهر اصفهان به دنيا آمد. جد بزرگ او مرحوم حاج ملا يوسف از عالمان زمان خود به شمار مى رفت وى در فلسفه از شاگردان ميرزا جهانگيرخان قشقايى و در فقه از تربيت شدگان ميرزا حبيب اللّه رشتى بود. از كارهاى قابل توجه جد بزرگ آية اللّه العظمى صانعى، ترويج و اشاعه حركت ميرزاى شيرازى در مسئله انقلاب تنباكو بود.
آية اللّه العظمى صانعى، در 9 سالگى به حوزه اصفهان وارد شد و در 15 سالگى براى ادامه تحصيل به قم آمد، هوش و ذكاوت وى در آن دوران نيز قابل تشخيص بود، چنانكه در امتحانات سطوح عالى حوزه در 1334 ش رتبه نخست را به دست آورد و مورد تشويق حضرت آية اللّه العظمى بروجردى مرجع دينى بزرگ شيعيان قرار گرفت.
پس از آن آية اللّه العظمى صانعى كه در آن زمان طلبه دينى بسيار جوانى بود، آرام آرام به سوى امام خمينى گرايش يافت او از سال 1334 تا 1342 كه رهبر فقيد انقلاب از ايران تبعيد شد يكسره در درس و بحث هاى علمى و سياسى ايشان حاضر مى شد و از ياران و شاگردان وفادار او به شمار مى آمد آية اللّه العظمى صانعى در سن 22 سالگى به مرحله اجتهاد رسيد كه اين خود به نوعى نشان از قدرت علمى و هوش سرشار وى دارد. سپس در 1354 در حالى كه 28 سال داشت تدريس خارج را با كتاب زكات در مدرسه حقانى آغاز كرد. اين نقطه شروع تدريس علمى فقه شيعى براى مجتهدى بود كه در آينده به بالاترين درجه علمى مذهب اسلامى مى رسيد اين امر تا به امروز تداوم يافته و حاصل 25 سال تدريس و تحصيل و تلاش در فهم معانى دين اسلام و به خصوص شعبه فقاهتى آن، احكام دينى جديد ونوينى است كه آية اللّه العظمى صانعى را به عنوان مرجع دينى در موضع نوگرايانه قرار مى دهد. پس از انقلاب 57 وى به حكم امام خمينى به عضويت شوراى نگهبان در آمد (1/12/1358) سپس در (19/10/1361) از شوراى نگهبان استعفا داد و به حكم رهبر انقلاب به سمت دادستانى كل كشور برگزيده شد.
امام خمينى در سخنانى در اين مورد مى گويند: «حالا ما مى خواهيم اين رنج را به گردن آقاى آقا شيخ يوسف صانعى به عنوان دادستان كل بگذاريم و معرفى كنيم به آقايان. و من آقاى صانعى را مثل يك فرزند بزرگ كرده ام. آقاى صانعى وقتى كه سال هاى طولانى در مباحثاتى كه ماداشتيم، تشريف مى آوردند. ايشان بالخصوص مى آمدند با من صحبت مى كردند و من حظ مى بردم از معلومات ايشان. و ايشان يك نفر آدم برجسته اى در بين روحانيون است و مرد عالمى است (( ) صحيفه امام ج17 ص 231.) صداى جمهورى اسلامى روزهايى را به ياد دارد كه پاسخ سوالات و در خواست هاى شرعى مردم از زبان آية اللّه العظمى صانعى بيان مى شد، اين امر با اجازه مخصوص رهبر انقلاب و البته قاعدتا به دليل اطمينان و اعتماد به ا بعاد علمى و دانش فقهى آية اللّه العظمى صانعى انجام پذيرفته بود. آية اللّه العظمى صانعى در تاريخ 16/4/1364 از دادستانى كل نيز كناره گيرى كرد. پيام آية اللّه خمينى نيز همچون دفعه قبل سرشار از احترام و تكريم با او بود: «از رفتن آقاى صانعى متاسف و متاثرم. اميدوارم ايشان در هر كجا كه باشند، فرد موثرى باشند. از زحمات و كوشش هاى ايشان تشكر و قدردانى مى كنم. من ايشان را سال هاى طولانى است كه مى شناسم. او مردى عالم و متعهد و فعال است(( ) همان ج 19، ص 309 .) از ديگر مسئوليت هاى ايشان، نماينده رهبر انقلاب در شوراى عالى بازسازى مناطق جنگى و عضويت در اولين دوره مجلس خبرگان رهبرى به عنوان نماينده مردم تهران بابيش از 2 ميليون راى مى باشد .
گزارش يك جامعه
جامعه لايه لايه امروز ايران با تغييرات شديد اجتماعى فرهنگى روبه رو است و در تلاطم عميق و رخت بر بستن نسل هاى سنتى است امروز نسلى از ايران اكثريت جمعيت را دارد كه يا انقلاب ايران در سال 57 را نديده و يا درك نكرده. اين نسل در زمان جنگ 8 ساله ايران و عراق در سنين كودكى و يا نوجوانى بوده و قدرت تشريح و يا تحليل آن شرايط را به ندرت در اختيار دارد.
جدّيترين و مهمترين بحثى كه در مورد نيازهاى اصلى اين لايه عظيم اجتماعى ايرانى، امروز نقل محافل است، تامين فكرى و فرهنگى و پشتوانه سازى اصولى و تاريخى است البته اين امر به شرطى امكان پذير است كه نسلى كه سخن از آن رفت با اصولى بيگانه و مهجور روبه رو نباشد و فرهنگ پيش ساخته را تحويل نگيرد تا بعد در ابعاد پذيرش و حل و فصل آن به چالش ديگرى فرو افتد، در اين ميان بحث دين و جايگاه تفكر و فهم دينى و چگونگى پذيرش مذهب با كاركردهاى به ظاهر سنتى اش، مقوله ديگرى است، در ايران بالاترين مرجع و منبع حل و فصل منازعات دينى در احكام و مسائل فقهى و سنتى مراجع مذهبى شمرده مى شوند.
البته در ابعاد تاريخى و فلسفى و...، انديشمندان و فلاسفه و متفكران اسلامى صاحبنظرند، در ميان مراجع دينى رسم بر اين است كه قسمتى از پايان درس خارج خود را به مسائل سياسى روز و يا ابعاد اجتماعى و نظريات اقتصادى كلى، اختصاص مى دهند و مواردى را در اين خصوص ياد آور مى شوند. اما اين امر در احكام فقهى و به اصطلاح فتواهاى مذهبى مراجع ايرانى دخل چندانى نيافته است. به اين معنا، مراجع زندگى مجتهدانه دوپاره اى داشته اند.
1 ـ پاره مربوط به احكام و فتاواى مذهبى در فقه شيعى.
2 ـ بخشى مربوط به مسائل روزانه اجتماعى و عمومى. اين دو محور همواره در كنار هم مانده اند و هرگز در هم نياميخته اند به عبارت ديگر مراجع دينى نخواسته اند با نظر به خواست عامانه مردمى و يا طبقه متوسط و يا سياستمداران و روشنفكران جامعه در خصوص احكام دينى تجديد نظر بنمايند و در احكام و دستورات فقهى خللى وارد سازند .
گزارش يك تغيير
بحث بر سر احكام جديد آية اللّه العظمى صانعى امروز به صورت شايع رواج دارد و يا گفتوگوهاى طبقات مختلف جامعه ايران، به آن پرداخته مى شود: از صحبت هاى جوانان (دانشجويان، كارگران، بيكاران، طبقه متوسط) و محافل مشخص غير دينى و اشخاص غير مذهبى و يا مذهبى گرفته تا گفت وگوهاى سياستمداران، متفكران، و يا حكمرانان جامعه اسلامى ايران، به بحث درباره احكام او مى پردازند آية اللّه العظمى صانعى، نظرات جديدى راجع به بازى بازيگران زن در برنامه هاى تلويزيونى و فليم هاى سينمايى دارد. شايع شده بود كه بنابر نظر جديد او، زنان مى توانند در فيلم ها بازى كنند. البته اين نظر بعدها بدين صورت تصحيح شد: «نمايش زن مسلمان بى حجاب در فيلم ها در صورتى كه بيننده آن مردها باشند جايز نيست و نمى توان به خاطر ضرورت نقش، حكم به جواز داد. چون اين گونه ضرورت ها، ضرورت هايى است كه خود به وجود آورده و با تغيير نقش از بين مى رود»(( ) سايت گويا 29 / 5 / 1381 .).
بخشى از مردم عقيده دارند آية اللّه العظمى صانعى به مشكلات مقلدان خويش توجه دارد بدين دليل به احكام جديد نوگرايانه روى آورده است اين امر جداى از صحت و سقم آن به شدت در محافل محاوره اى ايرانيان جا افتاده و مردم در مورد آن با آب و تاب فراوان سخن مى گويند. چيزى كه در اين ميان كمتر مطرح مى شود مبانى فقهى اين احكام جديد است اين چيزى است كه در ميان علماى ديگر هم زياد در مورد آن بحث نمى شود در اين ميان جامعه مدرسين حوزه علميه قم، با صدور بيانيه اى اعلام كرده كه فتاواى جديد آية اللّه العظمى صانعى مورد انتقاد جدى آنان است و حتّى در جزوه اى اين نقدها را منتشر كردند نوك پيكان انتقادات فقهى اعضاى جامعه مدرسين، مبانى فقهى آية اللّه العظمى صانعى را نشانه رفته بود يعنى مبانى و منابعى كه خود آية اللّه العظمى صانعى طى 25 سال تدريس و تحصيل مداوم با رشد فكرى، و عقيدتى خاص به آنان دست يافته بود اين آغاز يك چالش جدى ميان طيف نوگرا و نوانديش حوزه با علما و مجتهدان سنت گرايى بود كه به روشنى از تقابلات فكرى و تكثرات انديشه فقهى دوگانه در حوزه علميه امروز ايران خبر مى داد در حقيقت اين را بايد گفت كه احكام دينى جديد آية اللّه، شامل تمام طبقات سياسى، اجتماعى، فرهنگى و در هر درجه و مدل و تيپ محفلى و غير محفلى و مذهبى و غير مذهبى و حكومتى و غير حكومتى ، مى شود و بدين دليل است كه اگر در جلسه اى سخن از هيچ شخصيت دينى و مذهبشناس مشخصى نمى برند، نام آية اللّه العظمى صانعى را ذيل تعريف يك شخصيت مذهبى نوگرا به كار مى برند، احكام او در حوزه ولايت فقيه، موسيقى، زن ، سن تقليد، مرجع تقليد، كافران، قانون مدارى و ... مناقشات و تاثيرات بسيار زيادى را در حوزه عمومى اجتماعى باعث شده است، زيرا چنانكه پيشتر هم گفتيم، اين دستورات دينى در تعامل صريح با خواست هاى مردمى و در حقيقت تدوين كننده و تقويت كننده آنها است، مسائل اجتماعى نظير «تك خوانى زن» و يا «رقص جوانان با موسيقى پاپ» كه در مجالس خصوصى و مراسم پرسر و صداى ايرانيان جايگاه قابل توجهى را به خود اختصاص داده، مشمول احكام فقهى جديد آية اللّه صانعى شده است .
وى در فتاواى جديد خود يك نگاه نوين و نظر گشوده به صحنه اجتماع ايرانى داشته است: «صوت زن فى حد نفسه حرام نيست لكن رعايت عفاف و ستر در زن لازم است و هر امرى كه سبب از بين رفتن مستورى و عفيفه بودن زن گردد نبايد انجام گيرد و ترك آن لازم است ضمن اينكه محتواى خوانندگى هم (چه در مرد چه در زن) نبايد باطل باشد»( سايت گويا 29 / 5 / 1381).
رقص فى حد نفسه، چنانچه حرام ديگرى مانند ترويج باطل و ترويج طاغوت و اختلاط مرد و زن را در پى نداشته باشد نمى توان گفت حرام است(( ) سايت گويا 29 / 5 / 1381 ).
اين گونه مى شود كه مردم مرجعى دينى را در نزديكى خود ، حس مى كنند و او را از نزديك در جريان مسائل اجتماعى روز مى يابند فتاواى جديد آية اللّه را در دو حوزه مى توان بررسى كرد و تاثيراتش را بر نهاد اجتماعى سنجيدا :
1 حوزه سياسى ، اجتماعى .
2 ـ حوزه خصوصى . در حوزه نخست تاكيد وى بيشتر بر موضوعاتى از قبيل احترام به قانون ، چگونگى برپايى نماز جمعه، چگونگى امر به معروف و نهى از منكر، و شرايط مرجعيت دينى است در حالى كه در اكثر موارد ، مراجع تقليد در باب مسائل سياسى اجتماعى حكم به «قواعد حكومتى» مى دهند، ايشان تاكيد اصلى خويش را بر قدرت قانون و برترى قوانين مصوب مجلس شورا گذارده است. نوع مدل مو براى پسران و آرايش به شكل هاى گوناگون و يا نوع پوشش پسران و دختران (از حيث رنگ و مدل و نه حدود شرعى حجاب) و استفاده از نوع حجاب براى دختران (مانتو، مقنعه و چادر و ...) همه اينها انتخابش با خود اشخاص است و جزء محرمات شرعى نيست و مباح و جايز است و محدود نمودن شرعى آن فى حد نفسه غير جايز و افتراء على اللّه است . اجبار بر يك نوع آن هم تصرف در امور شخصى افراد مى باشد. اين موارد مى تواند در صورت تشخيص نمايندگان مردم در مجلس به صورت قانون در بيايد و جلوگيرى شود، مصالح جامعه و مفاسد آن در نظام جمهورى اسلامى تابع تشخيص و تصويب شورا ( يعنى نمايندگان منتخب مردم در مجلس ) است .
او به اين شكل اعلام كرده كه هرگز حكمى در جامعه اسلامى برتر از قانون مصوب نمايندگان مردم نيست. احكام اسلامى نمى تواند در قضاياى ميان كارگر ، و كارفرما دخالت كرده و به نفع يكى از آنها عمل نمايد اين امر فقط در حيطه وظايف مجلس شوراى اسلامى است . هيچ كس حق سؤال و تفتيش و تفحص و تجسس از افراد مانند پسر و دختر و يا مرد و زنى كه در ملاء عام راه مى روند نداشته و الزام آنان به نشان دادن مدرك محرميت كه دخالت در سلطه ديـگران است حرام و غير جايز است، به جز تصويب قانون توسط نمايندگان مجلس در آن مورد. اين موضوع از مباحث موكد و توصيه شده آية اللّه امام خمينى رهبر فقيد انقلاب ايران نيز بود. ايشان در اكثر موارد ، بر نقش و تأثير عميق مجلس تاكيد مى كردند . امروز آية اللّه العظمى صانعى نيز چنين رفتار مى كند اما بر آيند اين رويه او در برابر چيست؟ چه جريانى باعث شده او به عنوان يك مرجع دينى و حاكم بر كنش هاى مذهبى تابعان خود در جامعه اسلامى به چنين الگوبردارى اى بپردازد؟ چه مسئله اى باعث شده يك مرجع دينى به طور مشخص و با تاكيد آشكار ، بر راى و نظر مردم و نقش پارلمان در جمهورى اسلامى پاى بفشارد؟ بى شك اين احكام از ابزارهاى اوليه اى است كه يك مرجع دينى با احكام مذهبى خويش از تك صدا شدن جامعه و خود رأيى ، مانع مى شود. هر مجتهدى كه جامع شرايط باشد، منصوب براى ولايت است و نسبت به مردم، مشروعيت اجرا در مصالح عامه كه اسلام حكم خاصى ندارد، منحصراً با مردم و نظر اكثريت و توده آنان است و مشروعيت ، منوط به آرا و رضايت آنان به طور كلى و يا از طريق اكثريت است و دستور اجراى آن به طور مستقيم يا غير مستقيم با ولايت فقيه است . همچنين توصيه ديگر وى رعايت اخلاق دينى جامعه مذهبى است . اين امر به خصوص به رفتار ائمه جمعه كه نماز جمعه را برپا مى دارند، باز مى گردد: «نماز جمعه واجب تخييرى است اما بايد توجه داشت كه نماز جمعه براى خدمت به اسلام و مسلمين و مركز تقوا و هدايت به تقوا است و هرگاه نماز جمعه اى نعوذ باللّه محل غيبت و بدگويى پشت سر افراد شود و يا از اجتماع آن براى كوبيدن افراد و يا اصولا جناحى و خطى غير از خط اسلام و حاكميت مردم يعنى جمهورى اسلامى سوء استفاده شود نبايد در آن نماز جمعه شركت كرد و اگر نـگوييم كه از باب تقويت ظلم و اعانه بر اثم حرام است، كه هست قطعا نماز ظهر هم بايد به تنهايى برگزار شود و در چنان نماز جمعه اى شركت نكرد».
مرجع 65 ساله امروز كه احكامش به نوعى مشام جوانان جامعه را بيشتر نوازش داده تا پدران آنها را ، بر هر سه مولفه شريعت به يكسان پاى فشرده است . او در «رساله توضيح المسائل» خود به تعريف اعتقادات دينى ، شعائر و مناسك دينى و گوشه اى از «اخلاقيات دينى» پرداخته است كه نمودش را در احكام امر به معروف و نهى از منكر، حكم متعه، و بر پاپى نماز جمعه و شرايط مرجعيت مى توان ديد «...شرط، عدالت و اعلميت و محب دنيا نبودن است اگر مرجعى با مسئولان اختلاف نظر دارد و يا حتى موافق نظام نيست، مورد تقليد است اگر عدالت و اعلميت و ورع در او جمع باشد ديدگاه فقيه در مورد مسائل فقهى و احكام الهى براى خودش و مقلدانش حجت است اما در مسائل ديگر ونظريات موضوعى مختلف راى او يك نظر زيادتر محسوب نمى شود و فقيه مثل بقيه صاحب نظرهاست».
در برابر خانم هايى كه موى سر خود را بيرون مى گذارند ، با توجه به عدم تاثير، حتى وظيفه نصيحت هم نيست چه رسد به بقيه مراتب نهى از منكر بر افراد ذى نفوذ كه اگر احتمال تاثير مى دهند جلوگيرى كنند. و يا اساسا عقد موقت در اسلام براى رفع ضرورت است، نه عياشى مشروع و يا عدل ازدواج دائم قرار گرفتن. بنابر اين براى كسانى كه همسرشان در اختيار آنهاست و مى توانند غريزه جنسى را به وسيله همسر اطفا نمايند، عقد موقت ولو نسبت به زن مسلمان به نظر اينجانب محل اشكال ، بلكه محكوم به منع و عدم جواز است ».
در حوزه اجتماعى يا شخصى ، احكام مرجع روشن فكر ايرانى نمود بارزى مى يابد دستورات دينى آية اللّه العظمى صانعى در مورد زن و نگاه نوين او به نقش زن در اجتماع ايران به شكل گيرى آراء جديد دينى وى انجاميده است. شايد بتوان در اين حيطه، احكام مذهبى آية اللّه العظمى صانعى را نوعى حمايت نوين اسلامى از زنان در اجتماع دانست . اين تاثير عميق با توجه به اين امر ارزيابى مى شود كه امروز جامعه جهانى نسبت به نگاه فقه اسلامى به جنس مونث دچار ترديد است و آن را نوعى بى عدالتى در حق زنان مى بينند در اين زمان، آية اللّه العظمى صانعى، عزم خود را جزم نموده ، احكام دينى نوين خود را بيش از هر چيز به مسئله زن در اسلام اختصاص مى دهد . اعتقاد وى درباره زمان بلوغ دختران ، توانايى مرجعيت ، ولايت، قضاوت براى زن مسلمان و ديـگر دستورات دين حاكى از نظر روشن بينانه او نسبت به زنان در جامعه اسلامى است . ايشان درباره بلوغ دختران ، نظر موثقه عمار ساباطى كه شرط سنى را سيزده سال قمرى مى داند، ترجيح داده «در صورت عدم احراز ساير علائم بلوغ كه نصوص و فتاوا متعرض آنهاست ، در اين سن ( سيزده سالگى) به تكليف مى رسند . آية اللّه العظمى صانعى درباره تفاوت ديه زن و مرد مى گويد: ديه خطا و شبه عمد زن و مرد، مساوى است و اين حكم، مستفاد از اطلاق ادله ديه است : يا به اين احكام توجه كنيد: بلند گذاشتن ناخن زن فى حد نفسه مانعى ندارد بلكه به عنوان زينت در اخبار آمده است. بازيگرى زنان در نقش مردان وبالعكس كه داراى غرض عقلايى مشروع مى باشد با فرض رعايت شرعى امور جنبى آن مانعى ندارد: اگر پدرى فرزند خود را به قتل برساند مادر نمى تواند او را قصاص كند و بالعكس چون هر دو به دليل عدم حق من راسه ، با هم تفاوتى ندارند، تفاوتى بين پدر و مادر نيست. تحصيل علم و اجتهاد را نمى توان مخصوص مرد دانست چرا كه همه انسانها به كسب علم تشويق شده اند آنان مى توانند تمام مسائل و مراتب قضاوت ، مرجعيت ولايت و رهبرى را دارا گردند. مى توانيم به جرات بگوئيم كه تا پيش از اين چنين نظراتى به جايگاه و موقعيت زن در فتواهاى عالمان شيعه ديده نشده بود و مرجع تقليد امروز جوانان، با تمام مشكلات و سختى هاى كه اين راه صعب و پرسنگلاخ فقه اسلامى پيش رويش گذارده، به اين مهم دست يافته است نظرات ديگر آية اللّه در خصوص كفار و موسيقى نيز درجه اى از ديد روشن عالمانه را دارا است . «حرمت موسيقى و غنا، حرمت محتوايى است و هر صوت و غنا و موسيقى اى كه در آن ترويج بى بند و بارى و بى عفتى و به انحراف كشيدن انسانها نباشد و چهره اسلام را بد نشان ندهد، حرام نيست. ايشان در مورد كفار معتقد است : «طهارت آنان، همانند طهارت مسلمانان است آرى! حربى آنان كه به دليل خود اسلام و اعتقاد مسلمانان با آنان مى جنگند (نه به سبب جهات ديگر ) معاند دينى هستند، همانند اندكى از بقيه كفار كه با يقين به حقانيت اسلام، باز منكر آن هستند، محكوم به نجاست اند.
پايان يك گزارش
هنگامى كه شما در مورد بالاترين مرجع و منبع مذهبى در كشورى سخن مى گوييد بايد مراقب تمام گفته هاى خود باشيد. آن هم زمانى كه اين گزارش در ايران به انجام مى رسد بايد از نوع كلمات و عبارات خاصى استفاده كنيد كه نگويند به جنبه دينى و مذهبى مرجع اسلامى لطمه اى وارد شده است. آية اللّه العظمى صانعى به طور معمول ملاقات كنندگان فراوانى دارد كه همه آنان كم و بيش از طبقات متمايز علمى، سياسى هستند . او از معدود مراجعى است كه ميهمانان خارجى برجسته اى دارد و در منزل خويش مطابق با اصول اسلامى از آنان پذيرايى مى كند. روش آية اللّه مبتنى بر حفظ احترام تمام و كمال آنانى است كه ممكن است با تفسير عقايد ديگر ، و يا از نظرگاه شخصيتى ديگران كافر و يا نجس به شمار آيند ميهمان نوازى شخص آية اللّه نقطه اوج تلاقى فرهنگ ايرانى و تربيت اسلامى است، او در تمام ديدارهاى خارجى اش جلسه را با بذله گويى خاص محلى اش آغاز مى كند سخنرانى ها و پيامهاى مختلف آية اللّه به طور معمول و تاكنون با جريان اصلاح گرى در ايران همراى و همراه بوده است.
به واقع مى توان گفت وجود چنين مرجع تقليدى در بالاترين لايه مذهب رسمى ايران ، به نوعى حالت گرانيگاه تخصصى را براى طيف اصلاح طلب و همچنين توده مردم ايران به وجود آورده است.
گرانيگاهى كه اينك هم و غم خويش را مصروف به حل و فصل ابعاد مسئله آفرين فقه اسلامى در جهان كنونى نموده است . ابعادى كه در مسائل كافران ، زن و آزاديهاى اجتماعى به مهمترين دستاويز، و بزرگترين توجيه متفكران غير مذهبى تبديل شده است . اما آيا احكام نوين آية اللّه العظمى صانعى توانسته نگاه متفكران غير مذهبى و حتى مذهبى درباره حاكميت فقه اسلامى را دگرگون سازد؟