سخن نخست (مدير مسئول)
بسم الله الرّحمن الرّحيم
(قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُواْ)(1)
در ايّامي که شهادت بانوي افتخارِ مُلک و ملکوت حضرت صديقة طاهره؛ فاطمة زهرا (سلام الله عليها) ساية حزن را بر دلهاي امت اسلامي تابانده، قلم زدن پيرامون « آيينها و سنتها» که در قابِ شادي و نشاط مطرح ميشود، سنگين به نظر ميآيد؛ ليکن با کسب اجازه از ساحت مقدّسه آن حضرت و فرزند عزيزش حضرت ولي الله الأعظم حجت بن الحسن (ارواحنا له الفداء و عجّل الله تعالي فرجه الشريف) پرونده موضوع اين شماره « صفير حيات» به گونهاي مورد بررسي قرار گرفته که آن مقامات عظماي عالم بدان راضي باشند و جامعه اسلامي در جهت احياي روحية پُرکار و پُرنشاط براي نيل به اهداف بلند انساني و اسلامي که همان سعادت و موفقيت در مراحل زندگي دنيوي و کاميابي در آخرت است، استفاده نمايند. انشاءالله. پس با اين اميد و آرزو ميگوييم: آنچنان که از آيات نوراني قرآن کريم استفاده ميشود: انسان، محور گردش عآلم است و اين گردش نيز بر مدار انسانيّت ارزش پيدا ميکند.(2) وجود انسان و ارزش خليفت او آداب، سنن و تمدني را طلب ميکند تا بر اساس آن در تعامل و رفتار با طبيعت و راز خلفت، برتريهاي وجودش را به منصه ظهور و بروز برساند. اگرچه شايد بتوان در قدمت طبيعت نسبت به آفرينش انسان مهر تأييد وارد کرد؛ ولي با پيدايش انسان، تأمل در آفرينش و خلقت هستي به مرحله تازهاي رسيد و زندگي توأم با شعور معنايي نوين به هستي بخشيد. با دقت در اين عظمت خلقت، دو حالت نفساني که در برابر جريانات مختلف بر آدمي عارض ميشود، جلوه ميکند؛ اول غم، که متاعي اندک و دوم شادي و نشاط، که مائدهاي رحمانيست. بشر بالذات شادي خواه و شادي طلب است و غم و اندوه، دور از ساختار و گوهر نفس آدمي است. انسان، شاديگراست و دوستدار بزم و سرور؛ سور را هر اندازه باشد، ميطلبد و سوگ را حتي اندکي بر نميتابد. وقتي کودکي ميخندد، دلشوره و دلواپسي از مادر زدوده ميشود و آسايش و آرامش به قلب او راه مييابد. آنگاه که ناآرام و غمگين است، آرامِ مادر هم ستانده ميشود. اين حالت در ضمير همه انسانها ناخودآگاه اينگونه تداعي ميکند.
در فرهنگ قرآني ما هم، شادي از منزلت و جايگاه ويژهاي برخوردار است، چنانچه از آيه نورانيِ مطلع سخن محتمل است که : فرح و شادي از آثار نزول نعمت از مُنعِم است؛ که اگر با شکر به درگاه خداوند کريم همراه باشد، باعث فزوني انعام الهي خواهد شد. (لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ) (3) و اگر با غفلت و ناسپاسي مقرون شود. (وَلَئِن كَفَرْتُمْ)، (4) بايد که (فَلْيَضْحَكُواْ قَلِيلاً وَلْيَبْكُواْ كَثِيرًا جَزَاء بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ).(5)
خداوند در آيه کريمه (قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُواْ)بر اين شادي با جمله (فَلْيَفْرَحُوا) مهر تأييد ميزند و آنرا جزو خواص و عنايات خويش بر بندگان ميشمارد.
در گستره تمدن عظيم بشري نيز، غم و اندوه مايه سکون، توقف و خستگي، و شادي و نشاط عامل حرکت، پويايي و زندگاني بوده است. چنانکه حافظ ميگويد:
دمي با غم به سر بردن جهان يک سر نميارزد
به ميبفروش دلق ما، کزين بهتر نميارزد
در فرهنگ و تمدن ما ايرانيان که بعد از نزول و ورود اسلام به اين سرزمين به « فرهنگ ايراني ـ اسلامي» تغيير يافت و هويت ما ايرانيان بدان قوام پيدا کرد ارزش ها، جاذبهها و اسطورههايي وجود دارد که شايد بتوان ادعا کرد که در هيچ جاي دنيا چنين فرهنگي با اين قدمت و با اين عظمت وجود ندارد. اين آيين و فرهنگ؛ هم داراي جهات اخلاقي است که جوانمردي، مروّت و خانواده گرايي بخشي از ويژگيهاي آن است و هم داراي جهات معنوي که مبدأ و معاد و اعتقاد به ثقلين اکبر و اصغر از امتيازات اين فرهنگ به شمار ميرود. در هر يک از اين جهات، شادي و شادي بخشي، فراوان يافت ميشود.
« نوروز» يکي از آن جلوههاي شادي در فرهنگ و سنّت ايراني است که در اندازه خود، پيامهاي زيادي را در نمادين ساختن آداب، فرهنگ و سنن ايرانيان در بر دارد. نوروز که در زمان حيات طيبه اميرمؤمنان حضرت علي(ع) به شهد شيرين کلام گوهربار آن حضرت مزيّن گرديد که : روزي براي حضرت علي(ع) هديه نوروز آورده شد؛ حضرت پرسيد: « اين چيست و به چه مناسبت است؟»
عرض کردند: امروز نوروز است [و اين هديه نوروز است].
حضرت که اين رفتار و سنت را زيبا و پسنديده ديد، فرمود:
« هر روز را براي ما نوروز سازيد».(6)
نوروز مجالي است براي تجديد قوا و بازسازي روحي و اخلاقي که در قالبهاي زندگي، عشق، محبت و ... نمود پيدا ميکند و دعاي تحويل سال نيز گواه بر اين سنت حسنه است: « يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ يَا مُدَبِّرَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَي أَحْسَنِ الْحَالِ».
آنچه در اين بين بر تمامي دوست داران و دلسوزان فرهنگ، سنت و آيين اين مرز و بوم لازم است اينکه: از ناخالصيهاي اين سنت دوري بجوييم و بر حفظ اصولِ فرهنگ شکوهمند اسلامي ـ ايراني پيوسته تلاش نماييم. البته اين بدين معنا نيست که بين فرهنگ ايراني و اسلامي جدايي قايل باشيم و بر پالايش اين دو از يکديگر همت گماريم؛ بلکه فرهنگ ايراني را که در فرهنگ ديني ما هضم شده و زوايد را از خود پاک نموده، تقويت نماييم و بر تعالي آن کوشا باشيم. زودودن سنت با تحوّل در سنّت که امري ممدوح است، دو مسير جداگانه دارد؛ فرهنگِ يک ملت هويت اوست که دست اندازي در آن خسارتهاي زيادي را متوجه فرهنگ ملي، زندگي اجتماعي و مردم آن کشور خواهد نمود. بگذريم که اين آسيبها در بعضي مواقع؛ خواسته يا ناخواسته توسط برخي افراد، گروهها و يا حتي برخي شخصيتها بر حرکتهاي عموميِ مردم که نشأت گرفته از سابقه ملي و فرهنگي آن مردمان است، وارد ميکند. در حالي که جبران آن، علاوه بر خسارتها و ناهنجاريهاي پيش آمده، فرصت طولاني و طاقت فرسايي را طلب ميکند. لذا بايد به اصل شادي مردم که به مناسبتهاي مختلف ابراز ميشود، معنا داد و بر خواستة عموم که به صورت ملي يا مذهبي نمايان ميشود بها و احترام گذاشت.
از اين رو و به دنبال سخن بايد گفت که: نهال معرفت و عبادت رحماني، در دل سبزه زار نشاط ثمر ميدهد و از درخت سموم غصّه و اندوه «زقّوم» به بار مينشيند. به همين معيار است که مرجع عاليقدر حضرت آيت الله صانعي(مدظله) ميفرمايد: « عبادت و نماز با نشاط، ثوابش بيشتر از نماز با غم و غصّه است».
متأسفانه در جامعه امروزي، تأثيرات عمدهي شادي و غم در زندگي اجتماعي و فردي به بوتة فراموشي سپرده شده و با برداشتها و قرائتهاي خالي از استناد و استدلال منطقي، علاوه بر نکوهش شادي و نگاه تحقيرآميز به حيات دنيايي، نسبتهايي به دور از واقعيت به فرهنگ ديني و اسلامي داده شده است. در فرهنگ ديني ما شادي و نشاط از آموزههاي محکم و انکار ناپذير است، و اخلاق هم در گرو اين خصيصه رشد مييابد.
برخي به اشتباه، اندوه و انزوا را جايگزين شور، نشاط و سرور قلمداد کرده اند، در حالي که شاد بودن و شاد زيستن و شاد نمودن از ويژگيهاي مسلّم دين اسلام به شمار ميرود، تا آنجايي که پيامبر رحمت و رأفت حضرت محمد(ص) روي گشاده و چهره متبسّم و نمکين اش از امتيازات و خواص ايشان شمرده شده است.(7) چنان که سعدي در وصف آن محبوب عالميان گفته است:
حضرت امام حسين(ع) نيز درباره شاد نمودن ديگران ميفرمايد: «أفضل الأعمال بعد الصلاة، إدخال السرور في قلب المؤمن...»؛(8) بهترين عملها بعد از نماز، ايجاد شادي و سرور در دل مؤمن است.
حتي خوانندگان محترم ملاحظه ميفرمايند که اولين بند از دعاي پس از فرايض نماز در ماه مبارک رمضان « اللّهم أدخل علي أهل القبور السرور» است. در سايه چنين تعليماتي است که مسلمانان در حالت مصيبت و در غم از دست دادن وابستگانشان در مجالس و محافل ختم و قبر براي «شادي روح مردگان» اعمال و اذکار ثوابيه نثار ميکنند. بنابراين، آيين سوگ هم خود دريچهاي براي آزاد نمودن ارواحِ درگذشته گان؛ از غم ها، دردها و غصّه ها، و تسلّا و آرامش براي بازماندگان است.
از اين رو شاد بودن و شاد کردن در فرهنگ غني اسلام، همواره به عنوان ارزش معنوي مورد توجه و عنايت قرار گرفته است. البته در اين باره بايد به اين نکته اهتمام گردد که لازمه شاد بودن و شاد نمودن خيرخواهي و مثبت انديشي براي ديگران است؛ امري که در فرهنگ اسلامي ما از زبان گوهر بار ائمه دين(صلوات الله عليهم اجمعين) در موضوعات مختلف بدان توصيه شده است.
انساني که با نگرش منفي به ميدان اجتماع آدمي گام مينهد، علاوه بر افسردگي روحي براي خود، براي ديگران نيز مصيبت و دلمردگي و پژمردگي و رکود به وجود ميآورد. افراد منفيباف و منفيانديش در برقراري ارتباط با ديگران نيز دچار مشکل خواهند بود و با نوعي انزواگرايي و افسردگيِ توأم با تنفّر و انزجار مواجه خواهند شد. سوگمندانه بايد بر اين واقعيت تلخ، قلم اذعان فرود آورد که ما از ابتدا شاد بودن و شادي کردن را نياموخته ايم تا به اين درک برسيم که: شاد بودن هنر زندگي و شاد کردن تکامل روحي و رواني حيات اجتماعي است. وقتي در فرد يا جامعهاي شادي و نشاط کاسته شود، روان انسان از تعادل و انسجام باز ميايستد و خرد ناتوان ميشود.
متأسفانه در جامعه جوان کشور، تحرّک، پويايي و سختکوشيِ چنداني به چشم نميخورد و عدهاي از آنان نيز با نوعي بيانگيزگي، بيگانگي و کمحوصلگي دچار شدهاند. شايد گفته شود عواملي چون: مشکلات و معضلات اقتصادي، اجتماعي و ... از اين دست موجب بروز چنين پديدههايي شده است؛ ولي بايد توجه داشت که از منظر علّي و آسيبشناسي قضايا، ريشههاي خفته اين ناهنجاريها، بزهکاريها و ميوههاي مسموم آن را بايد در کسالت، فشل، يأس و خمودگي جستجو کرد. عواملي که بازشناسي آنها امري مهم و پيشگيري و مداواي آن نيز ضروري مينمايد. باشد که با همّت بلند و تلاش همهگير و با استفاده از فرهنگ، آيين و سنن غني خود در مسير طراوت و شادابي جامعه اسلامي و ايراني، گام نهيم و با همدلي، انسجام و وحدت کلمه نقطة کور کسالت و خمودگي را از آحاد مردم باوفاي ايران پاک نماييم. انشاءالله
مديرمسئول
1. سوره يونس، آيه58.
2. نک: آيات سورههاي: بقره (آيه30)؛ انعام (آيه165)؛ يونس (آيه 14)؛ فاطر (آيه39)؛ نمل (آيه62)؛ ص (آيه26)؛ مؤمنون (آيه14).
3و4. سوره ابراهيم، آيه7.
5. سوره توبه، آيه 82.
6. فقيه، ج 3، ص300
6. نک: أطيب البيان في تفسير القرآن، ج7، ص152؛ «قال رسول الله(ص) : أخي يوسف أصبح منّي و أنا أملح منه.»؛ برادرم يوسف[پيامبر] زيباتر از من بود؛ ولي من جذّابتر و نمکينتر از او هستم.
7. بحار الانوار، ج44، ص194، باب مکارم اخلاق، ح7؛ مناقب آل ابي طالب، ج4، ص 75، فصل: في معالي اموره(ع).