برداشت اول: دوشنبه 14 آبان 1386- شماره502
اعتمادملي: حضرت آيتالله العظمي حاج شيخ يوسف صانعي اول آبان ماه امسال كلاس درس خارج فقه خود را نيز متفاوتتر از هر سال برگزار كرد و دقايقي را به بيان خصايص و تشريح آثار آيتالله سيدمصطفي خميني اختصاص داد و همين بهانهاي شد تا به انتقاد از كساني بپردازد كه مبارزات اين مرد انقلاب را به فراموشي سپردهاند.
ايشان سخنان خود را اينگونه آغاز كردند و فرمودند: “ بنده از طرف خودم و از طرف كل ملت ايران، دانشگاهها و حوزههاي علميه، كليه متفكران وانديشمندان و آزاديخواهان و مسلمانان جهان وتمامي انسانهاي عالم كه به من اجازه ميدهند كه از اين پدر و فرزند بابت اينكه چرا ما در اين سالها به ياد اين فرزند بزرگوار امام نبوديم، عذرخواهي ميكنم.”
وي افزود: “ چرا در اين سالها عليرغم اينكه همواره نسبت به طرح مواضع امام(ره) عنايت داشتهام اما اين توفيق از من سلب شده بود كه از فرزندش بحثي به ميان بياورم و چرا از كتابهاي تفسيري و فقهي و عرفاني و فلسفي او استفاده نكردهام ومطالب آنها را مورد بحث قرار ندادهام.”
آيت الله العظمي صانعي در حالي كه اظهار اميدواري كرد تا حضرت امام خميني(ره) و فرزند بزرگوار ايشان و در رأس آنها امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) اين عذرخواهي را پذيرا باشد به تشريح علل اين غفلت پرداختند و فرمودند: “اين عذر ما براي اين است كه ما در مقابل خورشيد نور افروز امام (ره)ماه را نديديم و اگر ديديم خيلي سريع از آن عبور كرديم و اگر تأمل بيشتري داشتيم قطعاً سخن فراواني از ايشان در مباحث فقهي، فلسفي، مبارزاتي و انقلابي مطرح ميشد.”
وي اين قضيه را به داستان ارتباط مرحوم تستري و مرحوم شيخ انصاري تشبيه كرد و افزود: “اين داستان عذرخواهي ما شبيه داستان مرحوم آيتالله جعفر تستري و مرحوم شيخ انصاري است. شيخ جعفر تستري كه خصايص الحسينيه را نوشته است، از علما و فقهاي بزرگي بود و اگر به كتب او مراجعه كنيد اين قدر فروع فقهي دارد كه در بقيه كتب نميتوانيد آن فروع را پيدا كنيد، كه حتي وقتي من آنها را مطالعه كردم حيرت زده شدم، ولي از آنجا كه شيخ جعفر در دوران شيخ انصاري بود به شهرت دست نيافت. حاج آقا مصطفي همچون در كنار و دوران امام (ره) بود و با توجه به واقعه انقلاب و مشكلاتي كه پيش آمد سخني از ايشان مطرح نشد، در حالي كه بر ما واجب بود كه بحثهايي را درباره ايشان مطرح ميكرديم.”
آيت الله العظمي صانعي در ادامه با اشاره به انتشار آثاري از حاج آقا مصطفي خميني از سوي دفترنشر آثار امام (ره) به تشكر و قدرداني از معاونت فرهنگي اين دفتر و روزنامه اعتمادملي كه به انتشار آن مبادرت ورزيده بود پرداخت و تأكيد كرد: “از دفتر نشر آثار امام (ره- ) كه معاونت فرهنگي اين دفتر بحث بسيار مفيدي را درباره حاج آقا مصطفي خميني داشته است- و از روزنامه اعتماد ملي كه اين مباحث را چاپ كرده است تشكر ميكنم. قطع نظر از اينكه ياد آور روز شهادت آيت الله فخرالمحققين و فرزند امام (ره) است مطالب خيلي خوبي دارد، دردها و درمان را بيان كرده و راههايي را كه ما بايد برويم به صورت اجمال بيان كرده است.”
وي سپس به انتقاد از كساني پرداخت كه ياد و نام آيتالله سيدمصطفي خميني را به فراموشي سپردهاند. معظمله خطاب به آنها گفت: “چرا ما نبايد ياد فخرالمحققين فرزند امام (ره) را زنده نگه داريم تا كار به جايي برسد كه خداي ناخواسته مساله به جاهاي بسيار نادرستي برسد. آيت الله فخرالمحققين حاج آقا مصطفي فرزند امام (ره) كسي است كه در همين فيضيه از كوزهاي كه او آب خورده بود به اعتبار اينكه پدرش اهل درك وعرفان و عارف است آن را آب ميكشند. البته امام (ره) هم زماني به اين موضوع اشاره كردند كه ما نتوانستيم بفهميم چه كسي و چه جرياني اين گونه رفتار كرده است.”
وي تصريح كرد: “آيا سزاوار نيست ما ياد كسي را گرامي بداريم كه مرگش سبب پيروزي تمام زحمات كساني گرديد كه از نهضت مشروطه به بعد زحمت كشيده بودند، چرا كه تلاش همه آن مبارزان، مقدماتي بود كه شهادت حاج آقا مصطفي جزو اخير علت تامه و جزو كامل علت تامه بود و با گذشتن تنها يك سال از مرگ او نهضت به پيروزي رسيد؛ اين چه مرگ با بركت و با عزتي است!
اي محرومان جهان!اي همه كساني كه در عالم مظلوم بودهايد و هستيد! مرگ فرزند امام(ره) را گرامي بداريد. امروز انقلاب هر چه دارد مرهون صد سال مبارزات انقلابيون و شهادت شهدا و فداكاريهاي امام (ره) و مرگ اين فرزند عالم و بزرگوار امام (ره)است.”
وي با اشاره به تفاسيري كه از آيت الله سيد مصطفي خميني از سوي دفتر نشر آثار امام (ره) منتشر شده است، فرمودند: “اي كساني كه دست به تاليف و تصنيف ميزنيد، اي صانعي و امثال صانعيها بايد به اين تفسيرها اقتدا كنيم. در تفسير او درباره آيه30سوره بقره “وَاذ قَالَ رَبّكَ للمَلاَئكَهِ انّي جَاعل في الاَرض خَليفَهًِ قَالوا أتَجعَل فيهَا مَن يفسد فيهَا وَيَسفك الدّمَاءَ وَنَحن نسَبّح بحَمدكَ وَنقَدّس لَكَ قَالَ انّي أَعلَم مَا لاَ تَعلَمونَ” 16 هزار كلمه نوشته شده است و او در80 صفحه درباره اين آيه بحث كرده است.”
معظمله توضيح دادند: “ايشان ميفرمايد كه در اين آيه بحث ارشادي و نصيحتي وجود دارد و آن اينكه باب بديها و خوبيها كسر و انكسار شود، فقها در باب اهم و مهم ميگويند در تزاحم اهم و مهم بايد رعايت مصلحت مراعات گردد و در قانونگذاري، قانون گذار بايد آنچه را مصلحت است به صورت قانون درآورد. ايشان ميگويد خدا در اين آيه اين نكته را مطرح كرده است. ايشان مينويسد كه هنگام خلقت انسان ملائكه به خدا ميگويند: تو ميخواهي بندهاي را خلق كني كه خون ريز و مفسد است؛ ولي خداوند ميگويد من در ميان اين آدم، اسماعيل، ابراهيم و پيامبر اسلام را مييابم و در نسل اين آدم حضرت زهرا(س) و معصومين (عليهم السلام) و علماي بزرگ وجود دارند از كليني تا خميني (ره.) ايشان نوشته كه خداوند ميگويد: انسانهايي خواهند آمد كه شما فرشتگان انگشت عبرت به دهانتان بگيريد، انسانهايي كه از همه چيزشان ميگذرند. پير جماران را در ميان اين انسانها مييابيم كه در اوج قدرت و رياست و مرجعيتش همه چيز را رها ميكند و تنها نام خدا را بر زبان جاري ميسازد و بنابراين به تركيه تبعيد ميشود و حتي به حكم جبر، لباس روحانيت را از تن درميآورد و به نجف ميرود و در كنار قبر اميرالمومنين (عليهالسلام) قرار ميگيرد و زيارت امينالله ميخواند و نهضت را هدايت ميكند.”
آيتالله العظمي صانعي به تشريح تفسير ديگري كه از آيت الله سيدمصطفي خميني در اين آيه وجود دارد ميپردازند و توضيح ميدهند: “ايشان در تفسير خودشان ميگويد اين سوره به همه ميفهماند كه تك فكري نكنيد. تك فكري خطر دارد. من هم به همهانديشمندان پيشنهاد ميكنم كه اگر ميخواهيد مطلبي را بگوييد و بنويسيد بايد با ديگران هم درباره آن صحبت كنيد، همان طوري كه در فقه ما هم هست. تنها نشستن و فكر كردن منجر به خطاهاي بزرگ ميشود؛ هرچند كه ممكن است آدم قاصر باشد.”
وي افزود: “فرزند امام (ره)شهيد حاجآقامصطفي در اين تفسير ميفرمايند: خداوند همه چيز را ميدانست و به همه مسائل آگاه بود، ولي ميخواهد مشورت كردن را به ما آموزش دهد؛ پس بايد در امور فردي و اجتماعي با ديگران مشورت كنيم. ايشان ميفرمايند كه در همين آيه خداوند روش صحبت كردن را ياد ميدهد، ببينيد فرشتهها چه قدر قشنگ صحبت كردند. آنها گفتند: “اين آدم چون خاكي است فاسد است ما تو را كه خدا هستي از همه بديها تنزيه ميكنيم و تقديس مينماييم، آن هم با اراده و اختيار خودمان همراه و با شكرگزاري از تو، نه از راه اكراه و اجبار و تملق و چاپلوسي و براي حفظ پست و مقام؛ ولي در عين حال ما حرف داريم، اين طور نيست كه چون تو خدا هستي ما حرف نزنيم.” اين راه را ياد ميدهد كه مودبانه حرف بزني و لج نكني، البته خدا نيز چه قدر قشنگ جواب ميدهد و در پاسخ به فرشتگان هيچگاه نميفرمايند: “شما نميدانيد و من موعظهتان ميكنم بلكه ميفرمايند: خداوند ميداند آنچه شما نميدانيد.”
آيت الله العظمي صانعي بار ديگر خطاب به ناآگاهاني كه به دشمني با حضرت امام خميني (ره) ميپردازند ميفرمايند: “اي كساني كه با امام(ره) دشمن بودهايد و الان هم دشمني ميكنيد و اي ناآگاهاني كه ميخواهيد فرزندان امام (ره) و انقلاب را خداي ناخواسته كنار بزنيد! بدانيد كه نميتوانيد اين كار را انجام دهيد.”
وي تاكيد كرد: “اي آقايان! هرگز از صدمه و ضربه به انقلاب نترسيد و تا فردي حرف زد با اين استدلال كه سخن او صدمهاي به انقلاب است با او برخورد نكنيد، بنابراين مردم را اذيت نكنيم و به آنها نگوييم كه تو عليه انقلاب حرف زدي، خوب اگر فردي هم عليه انقلاب حرف زد با حرف جوابش را بدهيد. به افراد نگوييم كه تو عليه انقلاب نوشتهاي، چه چيزي نوشته است؟ مگر فردي ميتواند با نوشتهاش به انقلاب صدمه بزند؟ چرا ميگوييم كه حاكميت را زيرسوال بردي؟ مگر ميشود حاكميت جمهوري اسلامي را زير سوال برد؟ مگر ميشود با اين كتابها و تاليفات امام (راحل) و با اين استقلال حوزه علميه كه اميدوارم تا ظهور مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ادامه يابد، به انقلاب صدمهاي وارد ساخت؟ مگر كسي ميتواند تا زماني كه نفس و روح امام (راحل) زنده است و تا روح امثال حاجآقا مصطفيها و انفاس قدسيه آنها و بزرگاني از انقلاب - همچونهاشميها و كروبيها و افرادي كه در بازار و دانشگاه و... هستند- به اين انقلاب ضربه بزند ؛ اين انقلاب با خون و روح شهدا تأمين شده است.”
آيت الله العظمي يوسف صانعي در پايان سخنانش درحاليكه درخواست كرد تا درباره خصايص فرزند امام (ره) سخن بيشتري در محافل مختلف به ميان آيد خواستار برنامهريزيهاي بيشتري براي سالگرد شهادت ايشان شدند و فرمودند: “من از حجتالاسلام والمسلمين آقاي حاج سيدحسن خميني تقاضا ميكنم برنامهريزيهاي بيشتري نسبت به سالگرد شهادت حاج آقا مصطفي انجام دهند و البته از دوستاني كه در نجف و قم هستند تقاضا ميكنم از ايشان بيشتر صحبت كنند و از رفقاي ايشان چون آيتاللههاشمي و آيتالله اخوي و ديگر دوستانشان در حوزهها تقاضا ميكنم كه از خصايص اين فرزند بزرگوار امام (ره) سخن بگويند و يادآوري كنند كه حاج آقا مصطفي در 15 خرداد و در حالي كه جانش در خطر بود در همين قم و در همين صحن حضرت معصومه (س) ايستاده و از امام راحل دفاع كرد. پس تقاضا ميكنم كه بيشتر به ياد ايشان باشيم و من هم در مباحث خودم بيشتر به ياد ايشان خواهم بود.”
تاریخ: 1386/8/16