از خصیصه های دیگر امام این بود که هیچ گاه ندیدیم و نشنیدیم که ترور و تروریست ها را تایید کند. حتی شنیدم که با ترور رزمآرا مخالف بود، البته این مخالفت، موافقت با آن شخص نبود، بلکه مشی ایشان این اجازه را نمی داد که با ترور موافق باشند و یا حرکت های مسلحانه را تایید کنند. چنین روشی را ایشان هیچ گاه تایید نمی کرد. من یادم می آید در همان ایام مبارزات، بعضی از افراد غیرتمند دینی از تهران می آمدند و بسیار اظهار علاقه می کردند و حاضر بودند جانشان را در راه نهضت بدهند، امّا جرات نمی کردند بگویند که ما می خواهیم کسی را بکشیم، چرا که امام این جنبه از مبارزه را به طور کلی قبول نداشت. درباره حرکت های تندروانه و مسلحانه فدائیان اسلام باید گفت امام با آنها موافق نبود، البته مخالفت خود را آشکار نمی کرد. اینکه فدائیان اسلام از چه کسی یا کسانی اجازه قتل می گرفتند من اطلاع کافی ندارم. معروف است که وقتی برخی می خواستند در رابطه با ترور حسنعلی منصور اقداماتی کنند، از ایشان اجازه خواستند که اجازه نداد. اما معروف بود آقای انواری از آقای میلانی اجازه را گرفته بود. یادم هست که حتی در مورد کسانی که کسروی و هژیر را کشتند و بعداً اعدام شدند، تنها به این جمله اکتفا کرد که: خدا آنها را رحمت کند و بیامرزد.
فدائیان اسلام با این حرکات به دنبال سرنگونی سلطنت و تشکیل حکومت اسلامی بودند و جزواتی هم درباره تشکیلات و ساختار این حکومت منتشر کرده بودند. مرحوم آقای بروجردی هم از فدائیان اسلام دل خوشی نداشت. البته من به یاد ندارم که ایشان مخالفت مستقیمی داشته باشد اگر هم بود ولی شدید نبود. از نکات قابل توجه دیگر اینکه شخصیت مرحوم آیتالله بروجردی را باید از بیت ایشان جدا کرد. اطرافیان ایشان علیه فدائیان اسلام و مرحوم نواب صفوی حرفهایی میزدند، ولی ما هیچگاه از شخص ایشان مطلبی نشنیدیم.
تاریخ: 1403/3/23