روزه چه اتفاقي را در ما رقم ميزند؟ آنچه تا كنون بشر، شناخته است حاكي از اين است كه ما تنها موجودي هستيم كه در عالم خلقت قدرت نه گفتن را داريم. به عبارت ديگر خداوند ما را به گونهاي خلق كرده است كه ميتوانيم حتي در مقابل خالق خويش نيز ايستاده و عصيان كنيم. اين قدرت ما را از همه موجودات عالم ممتاز كرده است. اين قدرت ما را جانشين خداوند كرده و باعث كرامت ما شده است اما همين قدرت ميتواند ما را آنقدر از خداوند دور كند كه هيچ كس بيقدرتر از ما نشود و نباشد.
خداوند آخر جذابيت است همه مدارها به او ختم ميشود و همه جاذبهها در او محو ميشوند همه چيز به او برميگردد. ما افتاده و نالان خوانش اوييم. ما به عشق وادي محبت او آمدهايم و هر كه ما را به هر نحوي به سوي او بخواند اگر چه فريبمان هم دهد به آن سو ميرويم. چون ما عصيان كردن را بلديم تنها ما نيز ميتوانيم در فريب در جاي او نشينيم و آنگاه كه ما را به خويش بخوانند چون نه گفتن را بلد هستيم به جاي مقاومت، فريب جاذبه آنها را ميخوريم و به بيراهه ميرويم و از او دور ميشويم. ما تجربه كودكان گم شده را داريم وقتي كه گم ميشوند به هر قدر كه هوشيارتر باشند به همان ميزان گريهها آنها شديدتر و يا به اين سو و آن سو رفتن آنها بيشتر ميگردد. كودكان هوشمند به هر ناشناسي كه ميرسند بيشتر ميرمند و كودكاني كه كم سن و سالتر يا كم هوشتر هستند با هر صدايي به آن سو ميروند و با هر آغوشي كه باز شود در آن پناه ميگيرند ما نيز وقتي عصيان ميكنيم از خداوند دور ميشويم و در جهنم دوري از خداوند به اين سو و آن سو ميرويم و با هر آغوشي از رنگ فريب او به جاي راه يافتن به آغوش خداوند از او دور ميشويم كودكان آنگاه كه گم ميشوند مادر خود را ميجويند اما بعضيها كه خوب راه زندگي را نياموختهاند براي رسيدن به مادر خويش حاضرند هر دستي را بفشارند تا مادر خويش را بيابند آنها كه زرنگترند تا مادر به دنبال او نيايد و دست او را نگيرد و دست كسي را نميگيرند و چون مادر خويش را ديدند آرام ميگيرند.
* رمضان محلي است كه در اين گمگشتگي و به بيراه رفتن، در آغوش مادر سر بگذاريم. رمضان ماهي است كه به دنبال مادر خويش ميگرديم بعضيها فرصت از دست ميدهند و دست در دست ديگران ميگذارند و بعضي از ما نيز فقط دستمان را در دست مادرمان ميگذاريم.
* رمضان براي آنها كه باهوشترند ماه سختي است ماه جيغ زدن است ماه به اين سو و آن سو زدن است به هر نوايي گوش دادن و از آن رميدن تا به خدا رسيدن است.
* رمضان براي آنها كه كم هوشترند تنها و تنها به نوا و دعايي رسيدن و به ديگران قانع شدن است.
باهوشها فقط با مادر آرام ميگيرند و كم هوشترها اگر خوش شانس باشند دست در دست دلسوزي ميدهند و آنها، لنگان لنگان او را به در خانه دوست ميرسانند و كم شانسها دست در دست ره زني ميگذارند و هر لحظه كه ميگذرد نه تنها به دوست نميرسند و خداوند را نمييابند كه از خانه دوست نيز دورتر ميشوند.
* رمضان ما سوختن و فرياد كشيدن است تا حواسمان باشد كه بايد مواظب بود و راه را گم نكرد.
* رمضان ماه تشنگي است اما نه تشنگي آب، بلكه تشنگي باران رحمت او، رمضان ماه شكفتن است و شكفتن درد دارد اما نه درد بيدردي ديگران، بلكه درد زايش روح كه حيراني را ميزدايد و سر كشتگي را فرو ميگذارد.
* رمضان ماه ضيافت از جنس اوست. ضيافت سوزش، سوختن و فرياد كشيدن و در نهايت از دل صحراي سوزان به ساحل آرامش درآمدن است.
* رمضان ماه بزرگيهاست هر كس را به اين وادي راه نميدهند ناتوانان راه به رمضان ندارند ضعيفان از رمضان بيبهره ميشوند آنان كه ادعاي بزرگ شدن دارند در رمضان به اندازه خويش آگاه شده و ضعف اراده خويش را ميشناسند.
* رمضان ماه كودكاني است كه بزرگي را دوست دارند و ميخواهند بالغ شوند رمضان سر به دوش او گذاشتن و بر سر سفره او نشستن است. بر سر اين سفره نشستن قدرشناسي ميخواهد و هر كه قدر خويش نشناسد به اين سو، ره نميزند و به اين سو نميآيد و بر سر اين سفره نمينشيند.
واژه رمضان از ريشه رمض به معناي شدت گرما و تابش آفتاب بر سنگ و شن است آيا بچهاي كه گم شده است و گمگشتگي را ميشناسد وجودش از شدت گرماي درونش نميسوزد.
پيامبر(ص) فرموده است بيچاره واقعي كسي است كه اين ماه را پشت سر بگذارد و گناهانش آمرزيده نشوند. آنگاه كه ما گم شدهايم و جيغ ميكشيم اگر مادر ما را نيابد چه خواهد شد؟ در اين تشنگي و گرسنگي و سوزشهاي دوري از خداوند اگر به خداوند نرسيم چه اتفاقي ميافتد؟
در تاريخ آمده است روزه ماه رمضان در سال دوم هجري بر مسلمانان واجب شده است و اين در حالي بوده است كه روزه در اديان ديگر خاصه يهوديان با شدت بيشتري آمده بود و روزه گذشتگان علاوه بر خودداري از خوردن و آشاميدن و دوري از حرام، خودداري از سخن گفتن نيز بود. آيا اين كه روزه بر مسلمانان پس از نزديك به 15 سال بعد از بعثت واجب شد. آدمي را به تأمل وا نميدارد كه رمضان براي كساني است كه تجربهها اندوختهاند و راهها رفتهاند آيا نشان از ايجاد اراده بزرگ نه گفتن و در برابر عصيان ايستادن نيست؟ اين سؤال به هر ذهني ميرسد چرا روزه رمضان مسلمانان پس از 15 سال از بعثت پيامبر، واجب شده است؟
شايد يك جواب اين است كه روزه براي كساني است كه بزرگ شدهاند و راهها رفتهاند تا در كوران ارادهها آنقدر باهوش شوند كه فقط دست در دست خداوند گذارند و از هر دستي جز دست او دوري كنند راستي آنگاه كه دست در دست خداوند گذاريم. همان لحظه به هر آنچه به ذهن از آرامش، شادي، خوشحالي، گذشتن از صراط و گذشتن از تمامي سختيها و حيرت نرسيدهايم.
گمان ميكنم چنين باشد خدا كند اين رمضان ما را چنين كند. از ديو و ملولم و انسانم آرزو است شايد روزي رسد كه بگويم چنين رمضانم آرزوست.
حميد قاسمي فيض آباد- دفتر تهران
تاریخ: 1391/5/7