Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: 30 روزه! 30 نکته!
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: 2- روايتي از سؤال و جواب در قبر
2- روايتي از سؤال و جواب در قبر آدم‌هاى بد حتى در قبر هم مي‌خواهند كلك بزنند

در «فروع کافی» روایتی در باب سؤال و جواب در قبر آمده که نشانگر آن است که آدم‌هاى بد حتى در قبر هم مي‌خواهند كلك بزنند. پناه به خدا! خدا مي‌داند من وقتى روايت را خواندم، به خودم آمدم. که بشر چقدر اسير هوی نفس است. روايت در فروع كافى «باب المسألة فى القبر و من يسأل و من لا يسأل»: عن ابراهيم بن أبى البلاد، عن بعض اصحابه، عن أبى الحسن موسى(علیه السلام)، «قال: يُقال لِلمؤمنِ فِى قَبره: مَن ربُّك؟ قال: فيقول: الله، فيقال له: ما دينُك؟ فَيقولُ: الإِسلام، فَيُقال لَه: مَن نَبيُّك؟ فيقول: محمّدٌ، فيقال مَنْ امامك؟ فيقال: فلانٌ »، در قبر از مؤمن سؤال مي‌شود: دينت چيست؟ مي‌گويد اسلام. مي‌گويند: پيامبرت کيست؟ مي‌گويد: محمد(ص). «فَيُقالُ: كَيفَ عَلِمتَ بِذلِكَ»؟ مي‌گويند: چطور فهميدى؟ ]خوشا به حال آنكه بلد است آنجا جواب بدهد. فلانى از كجا ياد گرفتى؟ چطور شده خوب حاضر جوابى؟ با همه مشكلاتى كه بوده، جان كندن مشكل‌ترين حال آدم است، براى اين كه همه آن‌چه را كه يك عمر برايش تلاش كرده، دارد از دست مي‌رود: زن، بچه، خانه، زندگى، اموال، ... همه را دارند مي‌گيرند.[.

«فيَقُولُ: أمرٌ هَدانى اللهُ لَهُ وَ ثَبَّتَنى عَليهِ»، بارك الله به اين ايمان، نمي‌گويد: از خودم بوده، مي‌گويد: خدا من را هدايت كرد و همان خدا، نگه داشت. نه به صورت جبر، به صورت احتياج، يعنى من رفتم به طرف او، او هم آمد به طرف من، او هم لطف كرد در حال من. «فيُقال لَهُ: نَمْ نَومةً لاحِلمَ فيها نَومةَ العَرُوس»، به او گفته مي‌شود: بخواب يك خوابى مانند خوابيدن عروس. «ثُمّ يُفتَحُ لَه بابٌ إلَي الجَنّة فيَدخُلَ عَليهِ مِنْ روُحِها و رَيحانِها» ، بابى از بهشت برايش باز مي‌شود، تا نسيم‌هاى بهشتى بر او بوزد. «فَيَقوُلُ: يا رَبِّ عَجِّلْ قيامَ الساعَةِ لَعلّى أرجِعُ إلى أهلي وَ مالي» مي‌گويد: با اينكه در بهشت باز شده كه روح و ريحان بيايد و به او گفتند: خواب راحت برو! مي‌گويد: خدايا! زود قيامت بشود، زن و بچّه و اموالم بيايند به آنها ملحق بشوم. يعنى زندگى اينطور بايد باشد، مال بايد از راه حلال باشد كه آدم بخواهد در قيامت هم با او باشد، يا مال حلالى كه باقيات الصالحات است و در راه حلال صرف شده است و زن و بچه‌اى داشته باشد كه در عالم قيامت به حالش نفع داشته باشند.

«و يقال للكافر» كافر در اينجا به معناى ساتر الحق است، نه كافر يعنى آن كه «اشهد ان لا اله الا الله» نمي‌گويد. «وَ يقال لِلكافِر: مَن ربُّك»؟ چون در دنيا به دروغ و کلک عادت کرده آنجا هم وقتي از او سؤال مي‌شود ربّ تو کيست؟ «فيقول: الله»، خيلى قشنگ جواب مي‌دهد: «فَيُقالُ: مَنْ نَبيُّكَ»؟ فَيَقُولُ: مُحَمَّد»، گفته مي‌شود: پيامبرت کيست؟ مي‌گويد: محمد! معلوم مي‌شود در اين دنيا هم گفته است. «فَيُقالُ ما دينُكَ ؟ فيقول: الإسلام»، وقتي مي‌پرسند دينت چيست؟ قشنگ جواب داد و مي‌گويد: اسلام! نمره‌اش در جواب بيست است. فرشته ها كه او را مي‌شناسند، مي‌فهمند اين كلك است، يك عمر با او بوده‌‌اند، مي‌دانند همه‌جا كلك زده است، چطور شده، اينكه همه‌اش اهل كلك بود خوب و قشنگ جواب مي‌دهد و حاضر جواب است؟! «فَيُقال: مِنْ أينَ عَلِمتَ ذلِك»؟ از او پرسيده مي‌شود اين‌ها را از كجا بلد شدى؟! «فَيَقُولُ: سَمِعتُ النّاسَ يَقُولُونَ فَقُلتُهُ»، در پاسخ مي‌گويد: من از مردم شنيدم که اين‌ها را مي‌گفتند من هم مثل آنها گفتم. ملائک سؤال از واقعيّت مي‌كنند اما اين کافر كلك مي‌زند و با زبان جواب مي‌دهد. آنها مي‌خواهند بگويند: بايد تمام روحت «الله ربى» بگويد و فقط لقلقه زباني نباشد و عقد قلبي باشد، اما او مي‌گويد: فقط زبانم مي‌گويد، در آيه شريفه هم دارد (اليَوم نَخْتِمُ عَلى أفواهِهِمْ)، معلوم مي‌شود اين‌ها آنجا هم مي‌خواهند دروغ بگويند اما نمي‌شود. در ادامه حديث مي‌فرمايد: «فَيَضْرِبانِهِ بمِرزَبةٍ لَو اجْتَمَعَ عَليهِ الثَقَلانِ الإِنْسُ وَ الجَنُّ لَمْ يُطيقُوها» او را با پتکي مي‌زنند، اين پتك آن ‌قدر سنگين و محكم است كه جن و انس هم در مقابل ضربه‌اى كه مي‌زنند طاقت نمي‌آورد. «قالَ: فَيذُوبُ كَما يَذُوبُ الرِّصاصُ»، اين آدم ذوب مي‌شود مثل اينكه مس ذوب مي‌شود. «ثُمَّ يُعيدانِ فيهِ الرُّوحَ»، دوباره جانش بر مي‌گردد، «فَيُوضَعُ قَلبُهَ بين لَوحينِ مِنْ نارٍ»، قلبش را بين دو لوح از آتش قرار مي‌دهند، «فيقولُ يا رَبِّ أخِّر قِيامَ السّاعَةِ»[1] در آن حال مي‌گويد: خدایا! آخرت را تأخير بينداز! چون اينجا كه وضعم اين است، ديگر واى به جهنّم!

--------------------------------------------------------------

1. الکافي ، ج3، ص238ـ 239، باب المسألة في القبر ومن يسأل و من لا يسأل... ، ح11





کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org