بسم الله الرّحمن الرّحیم
سخن نخست
« مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا». (مائده / 32)
چالشهای پیش رو در مناطق جغرافیایی جهان اسلام به خصوص در بین مسلمانان، ابهاماتی را در اذهان عمومی ایجاد کرده است که اولاً سرّ این نزاع ها چیست؟ چرا این جنگها و خشونتها با همهی ویرانگریهایش، این چنین گاه و بی گاه باید در این مناطق و در میان مسلمانان اتفاق بیافتد؟ چرا مسلمانان قبل از دشمنی با دشمنان اصلی اسلام و مسلمین، در پی ساقط کردن برادران و هم کیشان خود، به دست یکدیگرند؟
و ثانیاً راهکار مناسب برای جلوگیری و پیشگیری از این جنگها و خشونتها چیست و چه کسانی باید عَلَم مبارزه با اعمال و انحرافات را به دست گیرند؟
در پاسخ به بخش اول این سؤالات و سؤالاتی از این دست، دو محور قابل طرح و بررسی است. محور اول: عامل خارجی است و محور دوم: عامل داخلی و درونی.
از جهت اول که با ابعاد سیاسی پیوند دارد، روشن است که مدیریت و برنامهریزیهای پیچیدهی قدرتهای برتر امروز جهان که تماماً یا بیشتر آنها در خارج از مناطق جهان اسلام قرار دارند و به خصومت با اسلام و مسلمانان شهره هستند، عامل بسیار مهم و مؤثر در ایجاد، دامن زدن و پیشبرد این درگیریها محسوب میشوند. لذا به واقع باید این عامل از سوی قدرتمندان و حکومتهای مربوطه جدی گرفته شود و بر هوشمندی آنان در تحلیل، تدبیر و مقابلهی درست در مواجهه با رخدادهای سیاسی این چنینی، تصمیم مقتضی و راهکار و راهبرد مناسب اتخاذ گردد. بگذریم که آنچه ما در این مقال در پیِ آنیم، محور دوم پاسخ؛ یعنی عوامل درونی و داخلی در بین خودِ مسلمانان است. به لحاظ تاریخی، با نگاهی به عصر رسول خدا(ص) و در حکومت نبیّ گرامی(ص) جنگهایی بین پیامبر با گروههای مختلف غیرمسلمان (کفار، یهودیان و ...) رخ داده است که در مَرآ و منظر مسلمانان، مبنای قضاوت و ملاک عمل قرار گرفته است. گذشته از آنکه پیامبر خدا(ص) بنا به فرمودهی آیهی شریفه: «وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى» (نجم/3و4) ، عملی را خارج از دستور الهی به انجام نمیرساند، لیکن توجه به برخی روایات و گفتارهای بعضی از سران و علمای طوایف و فِرَق مختلف اسلامی، حقیقت وحی در مسأله جنگهای پیامبر(ص) و آیاتی که پیرامون آن نازل شده است، به گونهای دیگر تفسیر و تبیین شد و باعث آسیبها، خسارتها و تهمتها به ساحت مقدّس اسلام و پیامبر عظیم الشأن و امّت ایشان گردید.
سخن نخست بر این است که آیا اسلام دین صلح است یا دین جنگ؟ اصالت در دین اسلام بر کدام است؟ آیا اسلام به دنبال جنگ است که قطعاً هر جنگی در ذات خود خساراتی چون خونریزی و کشتن انسانها، تخریب آبادیها و اموال، نا امنی و ... را شامل میشود؟
در توضیح این مطلب باید بگوییم که جنگ و جهاد در قرآن و فقه شیعه امری لازم و مورد تشویق قرار گرفته است؛ اما نه هر جنگی، بلکه جهاد به تعبیر قرآن، اگر چه جنگ و پیکار است؛ اما نه هر پیکاری. جهادی در قرآن مورد تأیید و توجه قرار گرفته که جنبه «فی سبیل لله» در آن ملحوظ باشد. لذا در آیه شریفه : « الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ». (نساء/76) این قید، شرایطی را برای پیکارگران گوشزد میکند که: تجاوز و تهاجم به حریم کشورهای دیگر، یا برای به غنیمت گرفتن مال و ثروت آنان، یا تعدّی از حد و حدود جهاد و ... به کلی ممنوع است، بلکه جهاد فی سبیل لله، جنبه دفاعی دارد.
بلایی که به جان امت اسلامی افتاده، نگاه به دور از حقیقت نسبت به این آیات شریفه الهی است. سطحینگری در آموزههای اسلامی و محتوای علوم نقلی، درهای اضلال و انحراف را به روی مسلمین گشود و از این طریق بستر لازم برای تزریق سموم و القای برداشتها و قرائتهای غلط فراهم آمد و اسلام و مسلمین در بسیاری از اکناف عالم به همراه معرکهگیری بدخواهان و دشمنان، اسلامی خشن و بیرحم و مسلمانانی بیپروا و بیعلاقه به فرهنگ، تمدن و تاریخ، معرفی شدهاند. از این منظر نمیتوان نسبت به آلودگیهای فکری برخی از رؤسای فرقههای اسلامی و حتی خصومت آنان نسبت به اسلام و امامان معصوم(ع) چشمپوشی کرد. گذری در تاریخ و پیدایش جریان ابن تیمیه و در ادامه عبدالله بن وهّاب که به دشمنی و ضدیت با اهل بیت(ع) و خود رأیی و خود ساختگی در متون اسلامی و تفسیر غلط و نادرست از آنها معروفند، نمونههایی از عوامل ظهور و بروز جنگها و خشونتها، و همچنین به وجود آمدن گروههای تروریستی مانند داعش در میان مسلمانان است. شاید بتوان سرّ این گرفتاریها را در محور دوم که عامل داخلی و درونی در بین مسلمین بوده، به همین قرائات و تحلیلهای قشری و سطحی در متون و روایات اسلامی نسبت داد. لذا شایسته است با تمسک به قرآن کریم و تفسیر ائمه طاهرین(علیهم السلام) و تکیه بر احادیث معتبر از منابع اصیل و احترام و اهتمام به اقوال علما و فقهای عظام و رعایت ضوابط و ملاکات، و همچنین موضوع شناسی صحیح از پدیده ها به همراه استفاده از کارشناسان فن، بر قرائت واقعی از دین مبین اسلام دست یافت تا افقهای روشنِ تابشِ خورشید اسلام بر اهل عالم، آشکار گردد و دنیایی عاری از ظلم، جنایت و جنگ، فرا روی بشر قرار گیرد.
پروندهی ویژه این شماره از نشریه به وجوه مختلف موضوع فوق اشاره دارد. در این پرونده دلایل منطقی، وحیانی و نقلی با استحکام هر چه بیشتر مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته و چهرهی اسلام عزیز و پیامبر مهر و محبت و رحمت و رأفت به خوبی به خوانندگان محترم، معرفی شده است. به امید آنکه اسلام با تمام ابعادش به صحیحترین و زیباترین قرائتها در بین مسلمین مزیّن گردد و همهی انسانها از کمالات، صلح و صفای آن بهرهمند گردند. ان شاء الله
در این شماره می خوانیم :
*سخن نخست (مدیر مسئول)
*ماهيت جنگ و صلح در اسلام در گفت و گوي صفير حيات با حجت الاسلام و المسلمين فاضل ميبدي
*پاسخ آيت الله العظمي منتظري به پرسشهايي درباره ماهيت جهاد ابتدايي و . . .
*جنگ يا صلح، کدام ؟! (آیت الله دکترسیدمصطفی محقق داماد)
*دعوت اسلامي با چه ابزاري: جنگ يا صلح؟ (سیدمحمد ثقفی)
*گلچيني از مصاحبه رسانههاي خارجي با آيت الله العظمی صانعي در دهه 90
*قرن 21؛ توسعه همه جانبه در پرتو توسعه رفتارها و عادات (محسن رناني)
*توسعه وجوه مردم سالار در نظريههاي معاصر فقه شيعه (داود فیرحی)
*اخلاق كريمانه در حكمت ديني (مكارم الاخلاق) (بخش10) (محمد تقی خلجی)
*چشم اندازی به اخبار حوزههای علمیه
*تک نگاه