ما پيرو و شيعه امامي هستيم كه ولايت و امامت او را يك افتخار بزرگ ميدانيم. حب و عشق به علي (عليهالسلام)، را دوستي با خدا ميدانيم و معتقديم كه اگر راه علي، مشي علي و شخصيت و افكار بزرگ علي (عليه الصلوة و السلام) را درك كنيم، ميتوانيم ادعا كنيم كه شيعه واقعي او هستيم. به همين جهت است كه شيعه نماد مظلوميت تمام تاريخ ميشود، همان طور كه امام و پيشواي بزرگ ما اولين مظلوم عالم خلقت ناميده ميشود.
امام علي (عليهالسلام) مردي است كه بايد بيش از پيش او را بشناسيم. شناخت او، ما را در طريق معرفت به خدا و پيامبر قرار ميدهد.
اگر بتوانيم با درك و معرفت امام حركت كنيم، دنيا به عقلانيت و شعور ما رشك ميبرد و تمام صلح جويان و عدالتطلبان و آزاديخواهان جهان با ما همصدا و همفكر ميشوند، چرا كه انديشة بزرگ آن امام همام بزرگترين راهنماي بشريت در زندگي خصوصي و اجتماعي است. پنج سال حكومت آن حضرت، بزرگترين آزادي و دموكراسي واقعي را به ما ارزاني داشت؛ ارمغاني كه هنوز بشر امروز قادر به درك و فهم آن نيست و نميتواند آن همه عظمت وشكوه و آن همه عدالت و آزادي را پياده كند؛ هديهاي كه بخشي از آن را در عهدنامهاش به مالك اشتر ميخوانيم. عهدنامهاي كه ميتوان با تصويب يك جملهاش به اداره حكومت و حفظ جان و مال و عرض همة انسانها پرداخت تا حقوق همگان حفظ شود و دموكراسي به معناي واقعي جامه عمل به خود بگيرد: «فانهم صنفان اما اخ لك فی الدين و اما نظير لك فی الخلق».(1)