|
نبش قبر
(س 519) در دين مبين اسلام نبش قبر حرام است، حال در قبرهاى طبقه اى كه در طبقه اول ميّت دفن شده براى دفن در طبقه دوم و سوم آيا مشكل حرمت نبش قبر صدق مى كند؟ ج ـ نبش تا جنازه ديده نشود، صادق نيست و مجرد خاك بردارى و پيدا نبودن جنازه، نبش نيست، گرچه رعايت حق صاحبان مرده وخود مرده براى فاتحه خوانى و حضور بر سر مزار ميّت بايد رعايت شود. 22/12/80 (س 520)نبش قبر تا چند روز بعد از دفن حرام است؟ ج ـ تا زمانى كه اطمينان به از بين رفتن ميّت و حتّى استخوان، حاصل نشده است. 25/11/77 (س 521) فرزندم در اثر تصادف در تهران كشته شده و چون شناسايى نشده بود، او را در بهشت زهرا دفن نموده اند و بعد از مدّتى هويّتش معلوم شده است. خودم در قوچان زندگى مى كنم و در اثر كهولت سن، توان آمدن به تهران و فاتحه خوانى را ندارم. آيا مى توانم جنازه پسرم را از تهران به محلّ زندگى ام انتقال دهم يا خير؟ ج ـ چون دفن بدون رضايت و اجازه اولياى ميّت (پدر) بوده، نبش آن جايز و بر مسئولان قانونى است كه اجازه نبش بدهند تا حقّ اولويّت پدر براى دفن كه از اولياى ميّت است، محقّق گردد. 20/1/77 (س 522)شخصى را در طبقه زيرين قبرى سه طبقه دفن كرده اند. بعد از دفن، يقين حاصل شده كه غسلش باطل بوده. آيا نبش قبر براى خارج كردن آن ميّتِ واقع در طبقه آخر، جايز است؟ ج ـ چون نبش قبر سوم، مستلزم نبش قبر دو ميّت ديگر مى باشد، جايز نيست و نبش قبر ميّتى كه غسل داده نشده مربوط به جايى است كه مستلزم نبش قبر ديگران نباشد. 29/11/76 (س 523) آزمايشات ژنتيك و نبش قبر براى اثبات نسب چه حكمى دارد؟ ج ـ براى اثبات نسب و امور مربوط به حقوق الناس، با درخواست مدّعى و كسى كه مى خواهد نَسَب را اثبات نمايد، نه تنها قاضى مى تواند سراغ اِمارات و قراين و شواهد و آزمايشات ژنتيك برود كه عادتاً موجب اطمينان و علم عادى است؛ بلكه تحقيق و تفحّص و پيدا كردن شواهد و دستور آزمايش بر او به حكم وظيفه اجراى عدالت و احقاق حقوق، واجب است و در مورد نبش قبر نيز به حكم احقاق حق، مانعى ندارد. 24/1/76 (س 524) اگر دو يا چند ميّت را به غسّالخانه اى جهت غسل ميّت ببرند و بعد از دفن كردن جسدها، كسى كه غسل مى داده (غسّال) اعلان كند كه يكى از مرده ها را (به طور غير معيّن) غسل نداده است، آيا بايد تمام جسدها را از قبر بيرون آورند و غسل بدهند؟ ج ـ جواز نبش قبر براى ترك غسل ميّت در فرض سؤال به خاطر علم اجمالى، در همه مرده ها جريان دارد. 4/3/76 (س 525) با ساخته شدن سدّ ميرزاى شيرازى در شمال شهر كوار و جنوب شيراز بر روى رودخانه قره آغاچ، متأسّفانه مقبره دو امامزاده مكرّم هنگام آبگيرى سد، در بستر درياچه پشت سدّ قرار خواهند گرفت، پيشنهاداتى در خصوص انتقال قبر به امامزاده مجاور شده است. خواهشمند است اين اداره را ارشاد فرماييد. ج ـ در صورتى كه ماندن بارگاه و قبر امامزاده در پشت سد، هتك حرمت محسوب شود، نبش نمودن و انتقال جنازه و خاك آن به جاى ديگر، مانعى ندارد، بلكه از موارد جواز نبش قبر است. 23/9/75 (س 526)آيا نبش قبر به منظور تشريح بدن ميّت براى نجات فرد متّهم به قتل يا شناخت قاتل و اصولاً امورى كه مربوط به هتك حرمت است، جايز است؟ ج ـ اگر براى ثابت شدن حقّى بخواهند بدن ميّت را تشريح نمايند، با رضايت ولىّ نمى توان گفت حرام است. 4/1/79 (س 527) نظر جناب عالى در رابطه با نبش قبر و برداشتن قطعه اى از استخوان بدن ميّت، براى دانشجويان رشته پزشكى كه مورد نياز علمى آن هاست، چيست؟ ج ـ نبش قبر براى استفاده دانشجويان رشته پزشكى و برداشتن قطعه اى از بدن ميّت كه مورد نياز است، مانعى ندارد، ليكن هماهنگى با مسئولين قانونى براى نبش، آن هم مخفيانه و با حفظ ظاهر صورت قبر، كارى لازم است. 18/10/68 (س 528 )مقبره شخصى در كنار مسجد واقع شده است كه محلّ مزار در آن قسمتى واقع شده كه از پنجره رو به كوچه، محلّ شمع روشن كردن اهالى است. اكنون عدّه اى از اهالى محل با مشاهده كرامات و اجابت خواسته هايشان درصدد تعمير و تبديل آن مقبره به مسجد شده اند و پيشنهاد مى كنند چنان كه مانع شرعى نداشته باشد، با نبش قبر، محلّ آن را تغيير دهند، و آن را به مسجد تبديل كنند. آيا اين كار جايز است؟ ج ـ به نظر اين جانب جايز نيست؛ چون هر ميّتى تا پوسيده و پودر نشده، نسبت به قبرش حق دارد و ورثه ميّت نيز حق دارند؛ به علاوه كه اگر زمين وقف براى قبر باشد، نمى توان آن را مسجد نمود كه «الوقوف على حسب ما يوقفها أهلها». 4/11/79 (س 529)اگر كسى قبرى را خريده باشد و وجه آن را پرداخت كرده باشد و جنازه يكى از فرزندانش را در آن دفن كرده باشد پس از مدّت شرعى (33 سال)، صاحب آن قبر چه كسى است؟ و چه كسى را مى توان در آن دفن نمود؟ ج ـ كسى كه قبرى را خريده و فرزندش را در آن دفن نموده است. قطعاً تا استخوان هاى آن ميّت باقى است و سنگ قبرى دارد كه اقوام براى زيارت و فاتحه خوانى بر سر آن مى آيند، دفن ميّت ديگر به خاطر حرمت نبش، و به خاطر حقّ ميّت قبلى به آن قبر، حرام است. آرى، اگر نبش به استخوان نرسد و يا استخوان از بين رفته باشد و در دفن بعدى، رعايت نام قبلى روى قبر براى فاتحه خوانى بشود، چنين دفنى فى حدّ نفسه، حرام نيست، و امّا از حيث بخشيده شدن به ميّت و هبه به او، ظاهراً ميّت دفن شده بيش از حقّ اصل دفن را ندارد؛ چون هنگام دفن در آن زمان، نفسِ دفن مطرح بود؛ به علاوه كه ظاهر از اجازه دفن، همان است، مگر به خلاف آن تصريح شود. بنابراين، اگر قبر خريدارى شده، ملك خريدار و يا حقّ الاختصاص براى او باشد، آثارش نسبت به خريدار باقى است. آرى، اگر از اوّل قبر را براى كسى خريدند، حقّ همان شخص و ورثه است. 11/11/77 (س 530) خواهرم قبل از فوت، وصيّت نموده كه او را در قبرستان روستاى محلِ تولّدش و كنار قبر پدرش دفن كنند، امّا به هنگام مسافرت به مشهد فوت كرد و شوهرش او را در بهشت رضا(عليه السلام) دفن نمود. حال اعضاى خانواده مى خواهند جنازه را نبش و به قبرستان مورد وصيّت انتقال دهند. آيا نبش از نظر شرعى جايز است يا خير؟ ج ـ در مفروض سؤال، نبش جايز و عمل به وصيّت لازم است. 4/5/74 (س 531) ميّت را قبل از انتقال به اماكن مشرّفه، در روى زمين قرار داده و روى تابوت را به صورت خانه مى پوشانند و بعداً او را خارج و منتقل مى كنند. آيا اين عمل جايز است يا بايد در زمين دفن شود؟ ج ـ در صورتى كه دفن در زمين ممكن باشد، قرار دادن ميّت در بنا جايز نيست. 18/8/74 (س 532) در روستاى ما به علّت جريان سيل و موقعيت مكانى قبرستان، چند قبر از قبور شهدا در مسير آب رودخانه و سيل قرار گرفته و تا به حال، تعداد زيادى از قبرها را نيز سيل همراه آب رودخانه تخريب كرده و از بين برده است. حال والدين و اقوام شهدا قصد دارند كه جنازه شهدا را از اين قبرستان به مكان ديگرى منتقل كنند. آيا نبش قبر اين شهدا جايز است؟ ج ـ چون يكى از موارد نبش قبر، جايى است كه قبر در معرض سيل و آب رودخانه قرار گيرد، بنابراين، نبش قبر در فرض سؤال، مانعى ندارد. 30/3/75 (س 533) در جلوى شبستان مسجدى قبرى قرار گرفته كه مدت 36 سال از بناى آن مى گذرد، و حال قسمتى از حياط مسجد تخريب و كنار آن، مسجد ديگرى ساخته شده و قبر مذكور داخل معبر عام شده و كنار جاده قرار گرفته است. اكنون وارثان تصميم گرفته اند كه قبر را نبش نمايند و جسد را در قبرستان ديگرى در همان محيط دفن كنند. براى حفظ جسد نامبرده كه از سادات و روحانى نيز هست، آيا مى توانند قبر را نبش و جسد را در قبرستان جديد همان محيط، دفن نمايند؟ ج ـ چنانچه جاده وسعت دارد و قبر هم در كنار جاده قرار گرفته است، اگر بتوان با نرده يا سنگ، حرمت آن را حفظ نمود، نبش غير جايز است؛ و چنانچه بودن قبر در كنار جاده و يا جاى ديگر موجب بى احترامى باشد، نبش كردن ـ اگر نگوييم واجب است ـ قطعاً جايز است، و بايد او را به قبرستان مسلمين منتقل كرد. 2/10/72 (س 534) قبرستان مخروبه اى وجود دارد كه فعلاً در آن هيچ مرده اى دفن نمى شود، و سند و مدركى دال بر اينكه وقف يا ملك شخصى باشد، در دست نيست، ولى نظر اكثر مردم بر اين است كه آن قبرستان از اراضى مراتع است، دولت در وسط اين قبرستان، سه باب مدرسه احداث نموده است، و در بقيّه آن در نظر دارد فضاى آموزشى، تفريحى و غيره ايجاد كند، ولى در قسمتى از اين قبرستان، آثار و علايمى از قبور كاملاً پيدا و نمايان است، هر چند مرده اى در آنجا دفن نمى شود، البته قرار است با ايجاد پارك و فضاى سبز، تغييراتى در آن داده شود. با اين توضيحات بفرماييد: 1. آيا در چنين مكانى ـ با جلب موافقت مسئولين قانونى و اهالى محل ـ مى توان مسجد بنا كرد يا خير؟ در صورت منفى بودن پاسخ، راه شرعى چيست؟ 2. در قسمتى كه براى احداث مسجد در نظر گرفته شده، چنانچه هنگام حفارى براى پى و اساس ساختمان مسجد، بقاياى اجساد و يا استخوان مشاهده شود. تكليف چيست؟ ج 1 ـ جايى كه اطمينان به پوسيده شدن ميّت نباشد، هر چند تخريب شده باشد، اگر مستلزم نبش باشد، حرام است، ليكن اگر اين عملِ حرام انجام شد، ساختن مسجد در آن، مانعى ندارد. ج 2 ـ اگر استخوانى پيدا شود، بايد دفن شود ـ ولو در جاى ديگرـ . 22/12/74 (س 535) در سال 67 فردى از يكى از روستاهاى شهرستان دلفان در جبهه هاى حق عليه باطل به عنوان مفقود محسوب گرديد و از طريق سپاه و بنياد شهيد و تشخيص و شناسايى خانواده، جسدى تحويل گرفته و به خاك مى سپارند. بعد از مدتى اعلام شد كه فرزند شما اسير و آزاد شده و به واقعيت هم پيوست لذا مقبره شهيد گمنام كه در روستاى محل زندگى آزاده دفن است مورد بى احترامى و بى اهميتى قرار گرفته؛ چون كه تنها شهيد اين منطقه است و ارزشى براى او قائل نيستند. آيا از نظر شرع مقدس حكم بر نبش قبر و دفن آن در گلزار شهداى شهرستان - كه در شأن و مقام و منزلت شهداست - صادر مى شود؟ ج ـ نبش قبر، در صورتى كه بودن ميّت مسلمان در آن قبر، موجب هتك گردد و انتقال آن ميّت به جاى ديگر مانعى ندارد، و تشخيص موضوع هم با خود مكلف است. 5/12/82 (س 536) در يكى از قراء ملاير به علت گسترش جهت سكونت يا مسائل جنبى، گورستان عمومى مورد تعرض قرارگرفته به طورى كه قبر بعضى از علما كه مورد علاقه عموم بوده از بين رفته و حتى براى جاده آسفالته عبورى با دستگاه هاى مكانيكى بعضى را منهدم كرده اند كه يكى از آن ها قبر شاعر و عارف روشن بينى است كه با حفاظت بعضى از اهالى سالم مانده و با وضع موجود چه بسا به سرنوشت ديگران دچار شود با توجه به گذشت بيش از چهل سال از فوت آن مرحوم براى جلوگيرى از هتك وى آيا مى توان نبش قبر كرد و در محل مورد اطمينان با حفظ و رعايت شئون اسلامى قبرى جديد جهت حفظ شئون نامبرده ساخت؟ ج ـ چنان چه جاده با وسعت است و قبر هم دركنار جاده قرارگرفته است، اگر بشود با نرده يا سنگ احترام آن را حفظ نمود؛ نبش، غير جايز و چنان چه بودن قبر در كنار جادّه يا جاى ديگر موجب بى احترامى باشد؛ نبش كردن اگر نگوييم واجب، قطعاً جايز است و بايد او را به قبرستان مسلمين منتقل كرد. 29/5/80
|