|
الف) مرجعيّت و افتا
پديدهی فقاهت و اجتهاد، موضوعی است كه در عصر پيامبر (ص) و زمان بعثت از نهاد وحی، برای مسلمانان به ارمغان گذاشته شده است. هرچه به عصر تشريع و قانونگذاری نزديكتر ميشويم، تشويق و ترغيب شارع مقدّس را به اصالت اجتهاد و تفقّه در دين شاهديم. در آيهي 122 سورهي توبه، خيلی روشن است كه خداوند از جامعه مسلمانان گله ميكند كه چرا افراد يا گروههايي به دنبال تفقّه در دين نميروند! و همين آيه هم ميگويد: فقيهان، پس از انجام وظيفه بايد برگردند و مسئوليت انبيا را كه تبشير و انذار است در جامعه و در بين مردم برعهده گيرند. خود رسول خدا (ص) علاوه بر وحی و الهام، براساس تشخيص خود در مفاهيم و محتوا اجتهاد و در مصاديق با افراد خبره اجتماع مشورت میكردند. در اين عصر، بيان دستورات دين و احكام شرع اسلام بر عهدهي رسول خدا (ص) و اصحاب و ياران برگزیده آن حضرت بود. پس از رحلت پيامبر (ص) و در عصر امامان معصوم (ع)، برگزیده نيازهای فكری و عملی جامعه به بحث اجتهاد، دامنهی وسيعتری پيدا كرد. ائمه اهل بيت (ع) مرجع اصلی مردم، در دريافت احكام الاهی بودند و در درجات بعدی (به تصريح يا اشاره امامان دين) اصحاب و ياران آنان جزو مراجع مردم محسوب میشدند. آنان طرز اجتهاد صحيح و روش فقه استدلالی را براساس كتاب و سنّت به اصحاب و ياران خود آموختهاند و بر تبعيت از اين شيوه، توصيه کردهاند. آنان در عين منع كردن از به كارگيری شيوههای نادرست اجتهاد؛ مانند: قياس، استحسان، و اِعمال رأی، به تحريك و تشويق و ايجاد زمينه تفكر تعقلی و تفقّه استدلالی در ميان شيعيان خود علاقه فراوانی داشتهاند. ائمه معصومين (ع) در مسايل فقهی به صراحت وظيفه خود را بيان اصول و قواعد كلی دانسته و تفريع و استنتاج احكام جزئی را به عهدهی پيروان خويش گذاردهاند. همانگونه كه در بحثهای كلامی و عقيدتی نيز چنين تشويقهايی داشتند. اين اصحاب و شاگردان ائمه (ع) همانند زمان پيامبر (ص) پیام رسان ائمه (ع) به مردم بودند و از اين جهت دورهي ائمه (ع) در شيعه، با اينكه دورهي تفسير و تبيين است، اما شبيه دورهي رسول خدا (ص) و عصر تشريع است. در اين عصر، دوگونه فقه در جامعه شيعی وجود داشته است؛ يك جنبش استدلالی و اجتهادی و تعقلی كه در مسايل فقهی با در نظر گرفتن احكام و ضوابط كلی قرآنی و حديثی به اجتهاد معتقد بوده است. و يك خط سنّت گرا (اخباری گری) كه بيشترين تكيه و تمركز بر متن احاديث و اظهارات معصومين (ع) بوده و كار بیشتری به صورت اجتهاد متكی بر قرآن و سنّت انجام نمیداده است. گروهی از دانشمندترين اصحاب امامان معصوم (ع) كه پيرو روش استدلالی و تحليلی در فقه بودهاند و آرا و اجتهادات دقيقی از آنان در مآخذ فقهی دورههای بعد نقل شده است؛ مانند: فضل بن شاذان، يونس بن عبدالرحمن، زراه بن اعين كوفی، جميل بن درّاج، عبدالله بن بكير و... به خوبی نشان میدهد كه كار تدوين و تفكيك و تجزيه فقه از حديث، از اواخر قرن دوم و اوايل قرن سوم آغاز شده است. اين امر و تا عصر غيبت كبرايِ حضرت ولي عصر+ همچنان ادامه داشت. در آغاز غيبت كبري، آن حضرت راويان حديث را با اين ويژگيها كه خويشتندار، حافظ دين، مخالف هواي نفس و مطيع امر مولا باشند به نيابت از خويش تعيين و معرفي فرمود.[1] از اين دوره به بعد، فقيهان شيعه؛ اعم از استاد و شاگرد در حوزههاي علوم اسلامي عراق و ايران و... كه آيينهی تلاش، اخلاص، فداكاري، مردم دوستي، تدبير امور و علم و ايمان بود سلسله ارتباط بينظيري را فراهم آوردند كه تاكنون ادامه دارد. اين سلسله به ترتيب از شيخ كليني، شيخ صدوق و ... كه آثاری گرانسنگ در حديث و فقه از خود به يادگار گذاشتهاند، آغاز گردید و پس از آنها شيخ مفيد، سيد مرتضي و سيد رضي، شيخ طوسي و... با نوشتن کتابهايی در علم فقه، اُسلوب اجتهاد را ترسيم نمودند. سپس محقق حلّي، علاّمه حلّي، شيخ محمد حسن نجفي و شيخ مرتضي انصاري و... اجتهاد متّكي بر اصول به دست آمده از مكتب فقهي ائمهی اطهار (ع) را دنبال كرده و آثار و برکات ماندني از خود برجا نهادند. آيات عظام سيد محمد كاظم يزدي، شيخ عبدالكريم حائري و سيد ابوالحسن اصفهاني و... با حفظ و صيانت از حوزهها، پرچم اجتهاد و مرجعيت را برافراشته نگهداشتند. وقتي شكوه مرجعيت در آيت الله العظمی بروجردي تبلور يافت، او در ادامهی حركت، زمينه را براي حضور مراجع بزرگي همچون حضرت امام خميني، آيت الله سيد محمدرضا گلپايگاني و آيت الله شيخ محمد علي اراكي و ... فراهم ساخت. با رحلت آيت الله اراكي (متوفاي 1415 ﻫ. ق)، عالمان و فقيهاني نوانديش و مبتكر همچون آيت الله صانعي و ... كه از شاگردان و تربيتيافتگان مراجع ديني ياد شده، به ويژه حضرت امام خميني بود در جايگاه مرجعيّت قرار گرفت. او كه دهها سال است به تدريس دروس خارج فقه و اصول، مطالعه، تحقيق و تلاش در متون ديني و اسلامي اشتغال دارد، به طرح، تدوين و تأليف آثاری ماندگار در احكام ديني و فقهي نیز همت گماشته است. مباني و ديدگاههاي وي که با الهام از منظومهي فكري و فقاهتي فقيه و معمار بزرگ انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (س)، پايهها و اركان خود را استوار ساخت، باعث خيرات و برکات زيادی در حوزهی فقاهت گرديد. آرا و نظرات اجتهادي و اجتماعي ايشان در حوزههاي ديني و اجتماعي، حيات بشري و تعامل ملتها، قابليت و توانمنديهاي خود را نشان داده و در عرصههاي مختلف راهگشا و مورد اقبال جامعه علمي و حقوقي قرار گرفته است. در عين حال، سختگيري معظّمله در تتبّع و تحقيق و دقّت خاص، به ويژه در فقه الحديث، موجب نگرديد که در مقام افتا هم سختگير باشند؛ زيرا ـ همانطور که قبلاً اشاره گرديد ـ در فهم آيات و روايات و مباني اجتهاد و استنباط، توجّهي ويژه به اصل سهولت در احکام و شريعت دارند و اين فرمودهي صاحب جواهر را به شيخ انصاري (ره) همواره مورد توجّه قرار دادهاند که: «از احتياطهاي خود بکاه؛ زيرا دين اسلام، شريعت آسان و با گذشت است».[2] استاد معظّم، علاوه بر طرح عمومي مسايل فقهي مورد نظر و بحث و بررسي آنها در جمع کثيري از طلاب و فضلا که هر روز در بيت شريف ايشان حضور مييابند، با تشکيل لُجنهی استفتا و گروه تنظيم حواشي و تعليقات، از تبادل نظر و مساعدت و همکاري آنان نيز برخوردارند. با توجّه به مراجعات مختلف و سؤالهاي بسياري که از محضرشان ميشود، تاکنون به هزاران استفتا پاسخ دادهاند و آنچه که در کتاب سه جلدي «مجمع المسائل» و دو جلدي «استفتائات قضايي» و برخي کتب ديگر موجود است، بخشي از پاسخهای معظّمله به سؤالات اقشار مختلف از محضر ايشان است. با اين حال، اين آثار منتشر شده که هم حجم گسترده و متنوّع و کم نظيري از سؤالات را دربردارند و هم در پاسخها به جوانب مختلف موضوعات توجّه عالمانه شده، همه برخاسته از تلاش وافر ايشان در شناخت بجا و درست موضوعات است و اين ثابت ميکند که حضور علمي آیت الله صانعي در بخشهايي از عرصههاي اجتماعي، حقوقي و قضايي بر اين شناخت افزوده و در تقويت آن مؤثّر بوده است. تنها، نگاه فهرستوار به اين مجموعه و مرور اجمالي پاسخهاي فقيهانهی آن، يادآور مجموعهي ارزشمند کتاب «جامع الشتات» از فقيه برجسته، مرحوم ميرزاي قميv است، به گونهاي که علاوه بر فتواي مورد نظر، در برخي موارد به دلايل و مستندات فقهي آن فتوا نيز اشاره شده است که از نظر آموزشي و علمي و اقناعی براي پژوهشگران علوم حوزوي و نيز فقه پژوهان و مقلّدان، بسيار مفيد و سودمند و قابل توجّه است. حريّت و سعهي انديشههاي فقهي معظّمله و توجّه ويژه به ادلّه و به استناد مباني مُتقن که در فقه دارند، باعث شده است که فتاوا و نظريات ابتکاري زيادي را در حوزهي عمل مکلّف و مقلّدان ارايه نمايند. اين فتاوا که همگي در چارچوب اصول و ملاکهاي فقهي حوزههاي فقهي و اجتهاد جواهري صادر شده، در بسياري موارد، راهگشاي معضلات و مشکلات مکلّفين در حوزهي عمل فردي و اجتماعي است. ---------- [1]. نک: الاحتجاج 2، ص 511. [2]. به صفحهي 165 ـ 166 همين فصل مراجعه شود.
|