|
نتیجه گیری
با توجه به آنچه بیان شد، دیه عاقله روشی عقلایی در عصر نظام قبیله و مسؤولیت محدود جمعی و نوعی قرارداد ارتکازی بوده است. اگر در روایات به این موضوع صراحت ندارد، شواهدی بر این معنا وجود دارد که نشان میدهد در اصل مسؤولیت خاطی است و چون عاقله متکفل آن میشود، مسؤولیت دیه به آنان احاله داده شده است. حال اگر این روش امروز اجراپذیر نباشد و باعث ازبینرفتن حق اولیای دم شود، میتوان از این روش به روشهای دیگری که همین انتقال مسؤولیت را انجام میدهد، مراجعه کرد. نكته مهم و پاسخ به این شبهه که چگونه ما روایات عاقله را کنار میگذاریم با اینکه در ظاهر این روایات برای موقتیبودن و محدودبودن نیامده است، این است که چون در عصر نزول با اینکه این روش معمول بوده و مانعی برای ذکر آن نبوده در قرآن در اصل، مسؤولیت را متوجه خاطی کرده و دیه عاقله هم مطرح نشده است، وانگهی در بخش احكام اجتماعى (غير تعبدى) اين دسته از احکام تابع وجود ملاکات خودشان است كه تأييد و امضاى صاحب شريعت، به اين معنا نيست كه اين حكم در اين ظرف، قطعى و انحصارى و ابدی است، بلكه به اين معناست كه اين روش در هنگامی که عهد و پیمان و قراردادی برای تضمین خطاهایی مرتکب جنایت نیست، این روش اشكالى ندارد. بهطور مثال، اگر در فرهنگ جاهلى، روشى براى جبران خسارت در قتلهای خطايى بوده كه خانواده بزرگ قبيله آن را تأمين میکردهاند و نوعی تضمین برای هدرنرفتن خون یک انسان بیگناه است، دلیلی ندارد، این پذیرش ضمنی جامعه نفی شود و لذا اسلام اين روش پسنديده را تأييد میکند و البته تأیید آن دليل بر اين نيست كه روشهای ديگر، براى جبران خسارت قتلهای خطايى غير قابل جايگزين است. هر روشی؛ مانند صلح، ضمان جریره و ضمان ولاء و یا در امروز قراردادهای فردی و جمعی حقیقی و حقوقی که بتواند همین نقش را ایفا کند، مقبول است و ملاک برای جایگزینی اتخاذ روشی برای هدرنرفتن خون بیگناه است و چون امروز در میان عقلا جایگزین ديه عاقله از روشی دیگر استفاده شده، میتوان براى جبران خسارت از روش بيمه استفاده كرد و آن راه را كنار گذارد. البته اگر است در آینده روشهای دیگری از سوی عقلا ابداع شود که همین هدف را تأمین کند، باز مانعی ندارد.
|