|
دیه در لغت
«دیه» واژه عربی است، اصل آن «وَدی» بوده است که حرف «واو» حذف شده و حرف «ها» در آخر کلمه بهجای آن قرار گرفته است؛ مانند هبه که اصل آن وهب است (زبیدی، 1414 ق، ج2، ص 283). ودَی به معنای مختلفی همچون جاریشدن چیزی، جاریشدن چیز مایع، نابودی و... آمده است (دهخدا، ج 15، 1377، ذیل کلمه ودی). دیه به معنای خونبهای مقتول یا عضو نیز آمده است که به معنای اصلی کلمه نزدیک است؛ چون عامل خونبها ریختن و جاریکردن خون مجنی علیه است. در «قاموس» دیه را اینگونه معنا میکند: «دیه خونبهاست که حق کشتهشده (قتیل) است» (فیروز آبادی، 1424 ق، ج 1، ص1342). «راغب» در «معجم الفاظ قرآن» میگوید: «یقال لما یعطی فی الدم دية» (راغب اصفهانی، 1412 ق، ج 1، ص 518، ذیل کلمه وادی)؛ آنچه در خون (قتل) پرداخت می شود، دیه نام دارد. در کتاب «لسان العرب» آمده است: «الدیة: حق القتیل. الجوهری: الدیة واحدة الدیات و الهاء عوض من الواو...» (ابن منظور، 1408 ق، ج 15، ص 383)؛ دیه حق مقتول است. جوهری مینویسد: دیه مفرد دیات است و «هاء» عوض از «واو» است. در فارسی به آن خونبها میگویند.
|