|
مقدمه
روشن است که خون انسان، دارای ارزش است[1] و به هیچ نحوی نباید پایمال شود و قاتل یا خانوادهاش باید دیه مقتول را بپردازند و حتی در صورتی که قاتل مشخص نباشد یا به آن دسترسی نباشد یا شرایط پرداخت دیه را نداشته باشند و...، بیت المال یا امام مسلمانان مسؤولیت پرداخت خونبهای مقتول یا مجروح را به عهده دارد. حال بحث در این است که آیا باید راهها را صاف و جادههای احکام را هموار کرد و نوبت را به امام و بیت المال رسانید یا حتی المقدور باید دست به راهکارهایی زد که نوبت به پرداخت از بیت المال نرسد؟! عقل، سیره عقلا و شرع، دومی را صحیح میدانند؛ زیرا هر شخص در مقابل نیازهای خویش و همچنین در مقابل اعمال و کردههای عمدی و سهوی خودش مسؤولیت دارد؛ یعنی تمامی مسؤولیت اولاً و بالذات متوجه انجامدهنده فعل میشود و اگر بنا است آن مسؤولیتها بر دوش دیگری گذاشته شود، باید طبق دلیل و مدرک باشد. به بیان دیگر، همانگونه که انسان مالک خود و مالک دسترنج خود و مالک سود و ترقی دسترنج خود میباشد، مسؤول خود و کارها و رفتارهای خود و تبعات و عواقب آنها نیز میباشد. بنابراین، یکی از مسؤولیتها، مسؤولیت حفظ خویشتن است که انسان وظیفه دارد خود را از سرما، گرما و... حفظ کند، با رعایت بهداشت از بیمارشدن خود جلوگیری کند و در هنگام بیماری، برای معالجه خود اقدام کند. نظیر همین مسؤولیتها را انسان نسبت به زیردستان خود؛ اعم از همسر و فرزندان نیز دارد. حال که مسؤولیت مشخص شد، باید دانست که گاهی انسان به خاطر مال، امکانات، مقام و سایر امور، توان پاسخگویی به تمامی مسؤولیتها را دارد و گاهی چنین توانی را ندارد، در صورت دوم، به فکر تشریک مساعی و تعاون میافتد تا از قدرت دیگران بهرهمند شود و لازمه آن این است که دیگران را نیز از قدرت خودش بهرهمند سازد. این همیاری و همراهی، امروزه در قالب بیمه محقق میشود. به نظر میرسد آیات و روایاتی که انسانها را به همیاری دعوت میکنند، در واقع دعوت به نوعی بیمه میباشد. ----------- [1]. ر. ک: مجله فقه «کاوشی نو در فقه اسلامی»، شماره40، مقاله قاعده ارزش خون انسان.
|