|
واژه تعاون
نکته سوم، واژه «عون» به معنای یاری (قریشی، قاموس قرآن، 1354، ج 5، ص70) و به معنای ظهیر (فیومی، مصباح اللغه، ص438) (یاور) و به معنای «المعاونـه و المظاهره» (راغب اصفهانی، 1427 ق، ص 598). (پشتیبانی و یاری) میباشد و «تعاون» به معنای «تظاهر» (همان) (پشتیبان یکدیگر بودن) آمده است. از عبارتهای «المنجد» معلوم میگردد که تعاون، معاونـه و اعانـه (ماده عون)، گاهی به جای یکدیگر استعمال میشوند و به عبارت دیگر، معناهایشان بسیار به هم نزدیک است. مهم این است که تفاوت بین «تعاون» که از باب تفاعُل است با «معاونـه» که از باب مفاعَلَه است و «اِعانـه» که از باب افعال است و «عون» که ثلاثی مجرد است تا حدودی روشن گردد. در باب تفاعل گفتهاند که از انجام کاری بین دو گروه یا دو نفر خبر میدهد که هر دو نقش فاعلی دارند؛ مانند «تَضارَبَ زیدٌ و عَمروٌ»؛ یعنی زید و عمرو یکدیگر را زدند، اما وقتی گفته میشود: «ضارَبَ زیدٌ عمروا»ً که از باب مفاعلَه است، نشان میدهد، اگرچه زید و عمرو یکدیگر را زدهاند، ولی زید نقش اصلی را داشته و بیشترین ضربه را او زده، ولی عمرو نیز آمادگی داشته و مقداری زده یا از خود دفاع کرده است و وقتی گفته میشود: «ضرب زید عمرواً»، تنها زید کتک زده و عمرو، تنها کتک خورده و هیچ دفاع یا عکس العمل مفیدی از خود نشان نداده است. با توجه به تفاوتهای معانی واژهها در ابواب گوناگون، به سراغ ماده «عون» میرویم. از مادّه «عون»، فعلی که ثلاثی مجرد باشد، ساخته نشده است، ولی از باب افعال، فعلهای گوناگون، ماضی، مضارع، امر و... ساخته شده است که از مراجعه به آنها معلوم میگردد که یاریشده باید موجود دارای شعور، عقل و... باشد، ولی یاریکننده میتواند اشیای بیجان، بیاراده و بیعقل باشد؛ مثلاً «اعاننی علیها شقوتی»؛ شقاوت من مرا به معصیت یاری کرد. «اعاننی الریح علی السیر»؛ باد در سیر و حرکت به من یاری رساند. اما وقتی کلمه «معاوُنَـه» به کار برده میشود، نشان میدهد که دو نفر هستند که هر دو عاقل و دارای اختیار هستند، اما یکی نقش اصلی را به عهده دارد و دیگری او را یاری میرساند؛ نظیر معاونت در قتل که اصطلاح حقوقی است، ولی هنگامی که سخن از تعاون به میان میآید که چند نفر در عَرضِ یکدیگر یا در یک سطح، کاری را با کمک یکدیگر به انجام رسانند؛ مثلاً سه نفر که با هم سنگی را بلند کردند، میگویند: «تعاونوا علی رفع الحجر»، در صورتی که اگر یکی بیشترین سهم را داشت و دیگری نیز سهم کوچکی از کار را به عهده گرفت، دومی را معاوِن میگویند، ولی اگر یک نفر با کمک اهرم سنگ را بلند کرد، در اینجا لفظ اعانـه را به کار میبردند. البته پیرامون اعانه مطالب گستردهای وجود دارد که در «مکاسب محرمه شیخ انصاری» و شروح و حواشی آن در بحث اعانـه علی الاثم مطرح شده است. حال وقتی در آیه قرآن همگان را دعوت میکند تا در «بِرّ»؛ یعنی کار نیکِ عام و فراگیر که ممکن است نفعش به خود او و یا به دیگری برسد، از روی قصد شرکت کنند؛ یعنی اینکه همه در آن کار خیر، دارای نقش فاعلی باشند و روشن است که اینگونه کار، تنها در قالب ضمانِ عاقله، ضمان جریره یا بیمه امکانپذیر است و به عبارت دیگر، اگر کسی داخل در بیمه نشود و بیمهگذاری نکند، ولو کارهای خیر دیگر؛ نظیر مسجدسازی، مدرسهسازی و... انجام دهد، «تعاون علی البر» انجام نداده است؛ زیرا انجام آنها انجام کارهای نیکی است که میتواند از تکتک افراد صادر شود و به اصطلاح، خود بِرّ است، نه «تعاون بَر، بِرّ». ولی کار بیمهگذاری و بیمهگری، کاری نیست که از تکتک افراد به تنهایی ساخته باشد. رجوع به تاریخچه بیمه نشان میدهد که اول بیمه دریایی درست شد و علتش هم این بود که معمولاً کشتیها در دریاها دچار حادثه میشدند و شخص یا اشخاصی که مال التجارهشان در آن کشتی بود، یکباره تمامی مال و داراییشان از بین میرفت. کمکم مردم و کشتیداران و تاجران دیدند که این ضررها چیزی نیست که یک نفر به تنهایی بتواند متحمل شود، لذا تصمیم گرفتند که همه با هم چنین بار سنگینی را بردارند (کریمی، 1374، ص26). به هر حال، مصداق کامل «تعاونوا علی البر»، مشارکت در طرحها و کارهایی است که یک فرد به تنهایی توان انجام آن را ندارد و افرادی که در آن شرکت میکنند، همه بتوانند بهگونهای متساوی در آن شرکت کنند و از آن بهره ببرند و آن کار نیز کار خیر و خوبی باشد که قصد نفع و نفعرسانی در آن دخالت داشته باشد و مصداق اتم چنین چیزی با تمامی شرایطش در زمان ما بیمه است. بهویژه اگر توجه کنیم که خود بیمه توان پولسازی فراوانی دارد که قبلاً پیرامون آن اجمالاً بحث شد.
|