|
تاریخی و جغرافیاییبودن حکم تغلیظ دیه
اصل در احکام قرآن، ابدی و دائمیبودن است و اگر در سنت، دلیل قابل اطمینان بر آن اقامه شد، مانند حکم قرآن است. مگر اینکه جهت خاصی در تشریع آن باشد؛ مثل احکام زنان پیامبر (اختصاصات النبی) و یا تقیید موضوعی و حکمی در آن قرار گرفته باشد(مثل جزیه، یا نفی سبیل) که جهت نزول و صدور آن را محدود کرده باشد، یا قرینه عقلی بر عدم ادامه آن وجود داشته باشد؛ مانند آنچه در «رباط الخیل» در آیه: (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ، تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ) (انفال (8): 60) آمده که قطعاً میدانیم داشتن اسب برای ایجاد قدرت نظامی در زمان ما بیمعنا است و این آیه بهحسب آن زمان گفته شده و ملاک آن، قدرت بازدارندگی با عنوان: (تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ) است. از طرفی میدانیم که حکم تغلیظ در قرآن بیان نشده است و در سنت قطعی پیامبر هم نقل نگردیده و تنها در اخباری آحاد نقل شده که جهت صدور آن، ظاهراً روشن نیست. بسا گفته شده که فلسفه جعل آن تحفظ بر ماه حرام و یا منطقه حرم الهی و ایجاد امنیت برای مسافران حج است و لذا گفته شود، حکمی منطقهای بوده است. به همین دلیل، برخی مورخان گفتهاند: «ماههای سهگانه «ذیقعده» و «ذیحجه» و «محرم» ماههای حرام هستند که اعراب برای امنیت جابهجایی و سفر و بازگشت به وطن در نظر گرفتهاند، اما ماه «رجب» خیلی روشن نیست. از روايات استفاده میشود که آن هم مراسمی برگزار میشده که ربطی به حج نداشته است. شاید مراسم عمره در این ماه برگزار میشده که تقلیدی از آن و تعبیر به زيارت رجبیه از این باب شده است. لذا از خلال این روایات تاریخی استفاده میشود که موضوع ماههای حرام موسمی حجازي بوده که غیر اهل حجاز در آن شریک نباشند» (کاظمی، 1976م، ج 5، ص 239ـ237).
|