|
نتیجهگیری
اصل در احکام، عمومیت و شمول است؛ به شرط آنکه در اصل حکم، ظرفیت همه موارد را داشته باشد و چون این سنت به عرب جاهلی برمیگردد و در منطقه زیست پیامبر کارکرد بسیار خوبی داشته، تأیید شده و در روایات بر آن صحه گذاشته شده است. به عبارت دیگر، این حکم در ابتدای امر کارکرد قدسی نداشته و اگر نحوه دیگری بپنداریم و فرض کنیم، این فرمان خدا قبلاً بر دل عرب جاهلی نشسته (مثلاً هزار سال قبل از اسلام) و عرب جاهلی آنرا برقرار نموده و بعد از هزار سال آمده و مکتوب فرمان پیامبر را در مورد آن بیان کرده، سادهانگارانه است. بنابراین، هرچند ظاهر ادله محدودیتی در باب تغلیظ دیه را نشان نمیدهد، اما استفاده از آیات اهتمام به ماههای حرام و منطقه حرم با استظهار از روایات و کمک از فضاشناسی نزول و صدور، این حقیقت را مبین میسازد که روایات، ناظر به منطقه خاص است؛ زیرا احکام و نسک در قرآن و در سنت و فقه، همگی از یک قرار نیستند و داستان جعل و تشریع آنها به لحاظ تاریخی و منشأ صدور آنها یکسان نیست؛ مثلاً این که در روایات پرداخت دیه شتر را مبنای قیمت میداند، معلوم است که برای مناطق خاص حیات شتر است، یا وقتی مسأله ظهار در قرآن مطرح شده، روشن است عادت مردم عرب بوده است، بلکه میتوان گفت کلیت برخی از احکام در ادیان ابراهیمی بر اساس همین ملاک سابقه دارد. اینکه در قرآن آمده است، شریعت محمدی (ص) برگرفته از شرایع پیشین است: (شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى) (شوری (42):13) و بهعنوان امر و تکلیفی جوهری در تمامی ادیان الهی مطرح بوده و برخی از آنها در میان اعراب منطقه سابقه داشته و وضع آن به دوران نزدیک میرسد؛ مانند سنت عبدالمطلب در باره دیه (حر عاملی، 1409ق، ج29، ص194) و برخی از احکام دیگر و بدان دلیل مطرح شده که در محیط جزیرهالعرب موجود بوده و بهعنوان واقعیت متعامل و مناسب با جامعه و فرهنگ پذیرفته شده آنان بوده است، مانند «لعان» و «قسامه» و «دیه عاقله». این احکام در کنار احکام اصلی؛ مانند نماز و روزه و حج است. البته شکل و خصوصیات آنها تغییر کرده و در طی زمان، تکامل یافته است؛ مانند نیایش که در شکل صلات، صوم، حج و قربانی انجام میگرفته و نوعی عبادت همراه با گفتوگو، حرکت، امساک و بخشیدن مال به فقیران و یا به دستگاه دینی بوده است. قسمتی دیگر از احکام، چنین کلیتی نداشته و تنها در تعدادی از ادیان سابقه داشته، مانند احکام بردگی، ظهار، دیات و احکام خاصی از خانواده است.[1] از طرفی، حرامشدن این چهار ماه یک کارکرد قدیمی و توافقی بسیار نیکو در زندگی اعرابی داشته که حیات و معاش خود را از طریق جنگ و فرصت آرامش و تجارت تأمین میکرده و یا نیاز به فرصت داشته؛ بهویژه پایاندادن یا متوقفکردن جنگهای طویلالمدت. لذا بهنظر میرسد، این سخن درست باشد که این حکم، جنبه منطقهای و تاریخی دارد و دلیلی بر عمومیت در دیگر مناطق ندارد. ---------- [1]. آیات بسیاری در قرآن وجود دارد که بهطور صریح در کنار ایمان به خدا و آخرت، اعمالی را مطرح میکند و سعادت و نجات را با انجام آنها قرین میداند؛ مثلاً نماز و عبادت و حتی زکات را در کنار ایمان به خدا و آخرت معرفی میکند و با تعبیرهایی چون (مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقَامَ الصَّلاَةَ وَ آتَى الزَّکَاةَ) (توبه (9): 18) از زبان پیامبران ابراهیمی به مشترکبودن آن در تمام این ادیان تأکید میکند (ر.ک: بقره (2):3 و 43-41؛ نساء (4): 162؛ طه (20): 14؛ فاطر (35): 18؛ بینة (98): 5 و انعام (6): 71-70).
|