|
لوازم قاعده حرمت
اصولاً لفظ حرمت در فرهنگ شرع، جایی به کار میرود که شارع بخواهد مانع ارادهای شود و صاحب اراده را از کاری در مورد خودش یا غیر باز دارد. استفاده از ماده «حرم» در محرمات شرعی از این باب است و در همه آیات و روایاتی که از این ماده استفاده شده میخواهد انسان مختار را از اعمال ارادهاش در زمینه خوردن یا آشامیدن یا کار جنسی یا خرید و فروش یا تعرض به آبرو یا به هر حق دیگری باز دارد. حال چرا بازمیدارد و منع میکند؟ تا ممنوع شده را از مفسده و ضرر صیانت نماید. گاه به منظور جلوگیری از مفسدهای برای خود او میگوید در موقع اذان نماز جمعه خرید و فروش را واگذار و معامله مکن؛ چون میخواهد او را به کسب لذت و مصلحت معنوی سوق دهد و از آلودگی به دنیا و مادیات برهاند و گاه بهمنظور جلوگیری از مفسدهای که متوجه خود او و دیگری است، او را منع میکند و مثلاً میگوید: (وَ لاَ تَجَسَّسُوا وَ لاَ يَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً) (حجرات (49): 12)؛ جاسوسی مکنید و بعضی از شما بعضی دیگر را غیبت نکند. یا میگوید به سلطه افراد بر خودشان تعدی مکنید[1] (حجرات (49): 12) و... که در تمام این موارد به ضرر و مفسده دیگری عمل میکند، علاوه بر اینکه این اراده مفسد و مضر برای خود او نیز مفسده و مضرت دارد؛ چون قبح حرام را نزد او از بین میبرد و او را بر ارتکاب حرام گستاخ و به فردی متعدی و قانونشکن تبدیل میکند که ممکن است برای او تبعاتی مانند مجازات دنیوی و پرداخت مال بسیار و نیز مجازات اخروی در پی داشته باشد. از قاعده حرمت مستفاد از آیات و روایات و حکم عقل که از شاخصترین مصادیق آن حرمت انسان است دو امر استفاده میشود: ----------- [1]. از کلام پیامبر9 که فرمود: «الناس مسلطون علی اموالهم» (محمد بن حسن طوسی، الخلاف، ج۳، ص ۱۷۷) استفاده میشود که مردم به طریق اولی برخودشان مسلط هستند و همان طور که سلطه مردم بر اموالشان محترم و غیر قابل تعدی است، سلطه آنان بر خودشان نیز محترم و غیر قابل تعدی و نقض است.
|