|
الف) نگاه انسدادی
در نگاه انسدادی، احکام چهارگانه در اسلام لایتغیر، ثابت است و دخل تصرفی در اجتهادات نخواهد شد و این نگاه ناظر بر اطلاق حدیث «حلال محمد» بر این مفهوم خواهد بود. پذیرش این مبانی در فقه، پیامدهایی را بهدنبال دارد. 1. خدشه در جاودانگی همه فرق اسلامی، شریعت اسلام را جاودانه میدانند. آیات و روایات متعددی بر این اصل دلالت دارند: (لاَ يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لاَ مِنْ خَلْفِهِ) (فصلت (41): 42). (ِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ) (نمل (27): 9). «وشریعة محمد لاتنسخ الی یوم القیامة» (مجلسی، 1410 ق، ج 76، ص221). «القرآن یجری اوله علی آخره مادامت السموات و الارض» (کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، 1429ق، ج4، ص 660). اگر اسلام در رویارویی با مقتضیات و تحولات عصری ناتوان باشد، معارض با جاودانگی اسلام خواهد بود. 2. معارض جامعیت شریعت گستره قلمرو شریعت و دین در اسلام و جامعیت آن مورد اتفاق و اجماع مسلمین میباشد. آیات و روایات متعددی بر این مسأله دلالت دارند. (تِبْيَاناً لِکُلِّ شَيْءٍ) (انعام(6): 38). (لَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ) (انعام (6): 59). (قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا) (اعراف (7): 185). «صحیفة فیها کل حلال و حرام و کل شی یحتاج الیه الناس حتی الارش فی الخدش» (حر عاملی، 1398ق، ج 29، ص 356). «انزل علیه القرآنفیه تبیان کل شی بین فیه الحلال و الحرام و الحدود و الاحکام و جمیع ما یحتاج الیه الناس کملا» (کلینی، 1407ق، ج 1، ص 199). 3. نفی اجتهاد اجتهاد ابتدا در بین اهل سنت رواج یافت و در اوایل قرن پنجم و عنایت شیخ طوسی مورد توجه شیعیان قرار گرفت و در عصر محقق حلی، علامه حلی و شیخ انصاری تکامل یافت. نگاه انسدادی به فقه منتهی به نفی اجتهاد، رواج جمود فکری خواهد بود. اما یک نکته را نیاید فراموش کنیم، بدون شک ما از نظر اجتهاد در عصری شبیه به عصر شیخ طوسی زندگی میکنیم، دچار نوعی جمود و اعراض از مواجهه با مسائل مورد نیاز عصر خود هستیم. ما نمیخواهیم زحمت گامبرداری در راههای نرفته را که عصر ما پیش پای ما گذاشته به خود بدهیم. همه علاقه ما به این است که راههای رفته را برویم و جادههای هموار و کوبیده را بپیماییم. ما ترجیح میدهیم راه هفتصدساله حل شبهه «ابن قبه» را طی کنیم و حال آنکه امروز صدها شبهه از شبهه ابن قبه مهمتر و اساسیتر، وابستهتر به زندگی عملی خود داریم (مطهری، 1387، ج 20، ص 144).
|