|
پیشگفتار
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا الله إِنَّ الله تَوَّابٌ رَّحِيمٌ﴾؛[1] «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از بسيارى از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضى از گمانها گناه است؛ و هرگز (در كار ديگران) تجسّس نكنيد؛ و هيچ يك از شما ديگرى را غيبت نكند، آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (به يقين) همه شما از اين امر كراهت داريد؛ تقواى الهى پيشه كنيد كه خداوند توبهپذير و مهربان است». غیبت از معدود گناهانی است که در علم فقه از آن بحث شده است. فقها بیشتر آن را در مکاسب محرمه و به عنوان یکی از کارهایی که کسب درآمد با آن ـ به خاطر حرمت خودش ـ حرام است، مطرح کردهاند. هر چند در نگاه اول، کسب درآمد با غیبت امری متداول و متعارف نمینماید ولی چون برخی گناهان دیگر مانند کذب، سبّ، هجاء مؤمن و... در آنجا طرح شده ـ که شائبه عدم درآمد با آنها بیمورد نیست ـ این مسأله نیز مطرح شده است و این نشان از اهمیّت این موضوع و اهتمام فقها به آن است. به همین جهت کمتر کتاب فقهی کاملی را میتوان یافت که به این موضوع نپرداخته باشد و به سادگی و بدون بررسی جوانب مختلف آن از کنار آن گذشته باشد. علاوه بر آن، کسب درآمد با این گناهان و امثال آن خصوصاً غیبت، امروزه امری دور از ذهن نمینماید. در این روزگار افراد و یا گروههایی برای تخریب و سپس تصاحب مقام و منزلت افراد و گروههای دیگر، خود به این امور دست مییازند و یا عدهای دیگر را برای رسیدن به اهداف خود اجیر مینمایند. در کتابهای اخلاقی به طور ویژه به غیبت نگریسته شده و میشود، و میتوان دلیل آن را شایع بودن و نیز اهتمام ویژه شارع مقدس به آن دانست. همه اقشار جامعه، مرد و زن، پیر و جوان، عالم و عامی و... به این درد مبتلا هستند و کمتر زمان و مکانی را میتوان یافت که از این موضوع عاری و خالی باشد، شاید به همین جهت است که علمای اخلاق، غیبت را یکی از اعظم مهلکات و اَشدّ معاصی معرفی کردهاند که بر این معنا آیات قرآن کریم و روایات حضرات معصومین(سلام الله علیهم أجمعین) دلالت دارد. و از نظر روانشناسی و جامعهشناسی باعث برهم خوردن آرامش جامعه به جهت ایجاد سوء ظن افراد جامعه نسبت به یکدیگر از یک سو و از سوی دیگر برهم خوردن آرامش خودِ شخص غیبت کننده از ترس غیبت شدن میگردد و میتوان گفت یکی از وجوه تفسیر: «الغیبة أشدّ من الزنا»، همین تفسیر باشد. چرا که آرامش فردی و اجتماعی، یکی از امور بسیار مهم در راه رسیدن به کمال و سعادت فرد و اجتماع به شمار میآید و طبیعتاً برهم زدن آرامش فرد و اجتماع یکی از موانع بزرگ سعادت و کمال انسان در دنیا و آخرت خواهد بود. کتاب حاضر کتابی است فقهی و دیدگاه حضرت آیت الله العظمی صانعی(مدظله العالی) در این باره در آن ارائه میشود که برخاسته از نگاهی نو به ادلّه فقهی در چارچوب فقه جواهری اما پویا و منطبق با همه شرایطِ دخیل در اجتهاد است. طبیعی است نگاه نو و دیگرگونه، منظری جدید و متفاوت از آنچه تا به حال دیده میشده، خواهد گشود. این تفاوت و تغایر، حاصل نگاه عمیق و ژرف و کنار گذاشتن بعضی از تعصبات و ذهنیات قبلی به ادلّه فقه؛ یعنی کتاب و سنّت و عقل و رعایت اصول اجتهاد پویا و بدون خروج از چارچوب فقه و اجتهاد جواهری است. به عنوان نمونه شما در این کتاب خواهید خواند: نگاه سنّتی فقیهان (قدس سرهم) در این مسأله حاکی از اختصاص حرمت غیبت به شیعیان اثنی عشری است. به این معنا که غیبتِ پیروان سایر مذاهب از مسلمانان و سایر ادیان جایز است. به جز اندکی، تقریباً همه فقیهان این رأی را پذیرفتهاند؛ از جمله: مرحوم محقق بحرانی، صاحب جواهر، محقق خویی، امام خمینی(س) و... . و بر این مدعا از کتاب، سنّت و اجماع دلیلهایی اقامه نمودهاند. در این میان مرحوم محقق اردبیلی(ره) در مجمع الفائدة والبرهان بعد از فراغت از جواز غیبت کفار، غیبت مسلمانان به طور مطلق را نپذیرفته و میگوید: همانطور که جان و مال آنها محترم است، همچنین عرض و آبروی آنها نیز محترم است.[2] اما نگاه دیگر باره و دقیق و موشکافانه به منابع فقه (کتاب و سنّت) و تکیه بر آرای سلف صالح در جای جای کتب فقهی، ما را به این مطلب رهنمون میسازد که غیبت همه انسانها ـ خارج از هر گونه عقیده و مذهبی حتی کفّار ـ خالی از حرمت نبوده و همه انسانها مادامی که از روی عناد، لجاجت و تقصیر به مخالفت عقیده و توهین به مقدّسات و باورهای مسلمانان و موحّدان نپردازند، آبروی آنها نیز مورد احترام است. این معنا مطابق با کرامت ذاتی انسانهاست که مورد عنایت قرآن کریم و روایات معصومین(ع) است. خداوند تبارک و تعالی میفرماید: ﴿وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً﴾؛[3] «و محققاً ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را (بر مرکب) در برّ و بحر سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم». و حضرت رسول اکرم(ص) فرموده است: «اَلنَّاسُ كَأَسْنَانِ اَلْمـُشْطِ سَوَاءٌ»؛[4] «مردم مانند دانههاى شانه برابرند». ما در این کتاب درصدد آن هستیم که بگوییم از آیات و روایات نمی توان دلالتی بر برتری، و فضیلتی در عقیده و مذهب بر برخورداری از حقوق و احکام خاصی استفاده کرده و همانطور که نژاد، قومیت، ملیت، رنگ، قدرت و ثروت مایه برتری و امتیاز در حقوق و احکام نمیشود؛ پایبندی به عقیده، مذهب، گرایشهای فکری و سیاسی نیز موجب تفاوت احکام و امتیاز در حقوق نخواهد شد؛ بلکه نفس انسانیت و ذات انسانها محترم است و مشمول آیه شریفه میباشد. و کما اینکه سبّ، هجاء و غیبت مسلمانان و شیعیان حرام است، سبّ، هجاء و غیبت سایر انسانها با هر عقیده و گرایش فکری دیگر نیز حرام است و تنها تقصیر، عناد، دشمنی، توهین و لجاجت است که موجب جواز آن خواهد شد. والحمدلله ربّ العالمین ---------- [1]. سوره حجرات، آیه 12. [2]. بنگرید به: مجمع الفائدة والبرهان 8 : 78. [3]. سوره إسراء، آیه 70. [4]. من لایحضره الفقیه 4: 379.
|