|
واژه «کفر» و «کافر» در روایات
آنچه که در بعضی روایات آمده نشان میدهد که «کفر» فقط با جحد و انکار با علم به حقانیّت معنا پیدا میکند؛ مانند روایت عبدالرحیم قصیر: وَ لَا يُخْرِجُهُ إِلَى الْكُفْرِ إِلَّا الْجـُحُودُ وَالاِسْتِحْلاَلُ؛[1] انسان را به سوی کفر نمیبرد، مگر انکار و استحلال. و صحیحه محمد بن مسلم از امام باقر(ع): كُلُّ شَيْءٍ يَجُرُّهُ الْإِقْرَارُ وَالتَّسْلِيمُ فَهُوَ اَلْإِيمَانُ وَ كُلُّ شَيْءٍ يَجُرُّهُ اَلْإِنْكَارُ وَالْجـُحُودُ فَهُوَ اَلْكُفْر؛[2] هر چیزی که اقرار و تسلیم موجب آن باشد، پس همانا ایمان است، و هر چیزی که انکار و جحد موجب آن باشد، پس همانا کفر است. و صحیحه زراره از امام صادق(ع): لَوْ أَنَّ اَلْعِبَادَ إِذَا جَهِلُوا وَقَفُوا وَ لَمْ يَجْحَدُوا لَمْ يَكْفُرُوا؛[3] اگر بندگان خدا و انسانها نسبت به چیزی که نمیدانند توقّف کرده و انکار نکنند، کافر نیستند. همچنین محمد بن مسلم میگوید: من سمت چپ امام صادق(ع) و زراره سمت راست حضرت نشسته بودیم که ابوبصیر وارد شد و از آن حضرت سؤال کرد: نظر شما درباره کسی که در خدا شکّ کند، چیست؟ حضرت فرمود: کافر است ای أبا محمد، ابوبصیر پرسید: اگر در رسول خدا شکّ کند، چه؟ حضرت فرمود: کافر است. سپس امام صادق(ع) به زراره نگاهی کرد و فرمود: همانا کافر میشود اگر انکار کند.[4] در بعضی از روایات نیز مقصّرینِ از کفار و آنهایی که با علم به حقانیّت اسلام، آن را انکار کرده و یا اینکه عالماً و عامداً از روی لجاجت اقدام به دشمنی کرده و عناد میورزند، مستحق عذاب معرفی شدهاند، نه همه کفار؛ مثل روایت منقول در فقیه: ...اللّهم عذّب کفرة أهل الکتاب، الذین یصدّون عن سبیلک و یجحدون آیاتک و یکذّبـون رسلک...؛[5] خدايا، كفّار اهل كتاب را كه از پوئيدن راه تو مانع مىشوند وآيات تو را انكار مىكنند و پيامبرانت را مورد تكذيب قرار ميدهند، عذاب و عقاب فرما. این که «کفره» به اهل کتاب اضافه شده و بعد به عنوان کسانی که مانع راه خدا و منکر آیات خدا و تکذیب کنندگان پیامبران او معرفی شدهاند، همگی نشانگر این است که اینها در کفر خود تقصیر دارند و همینها؛ یعنی مقصّرین از اهل کتاب با اوصافی که ذکر شد، مورد درخواست عذاب الهی قرار گرفتهاند، نه مطلق آنان. و در روایتی دیگر محمد بن ابیعمیر میگوید: از حضرت امام کاظم(ع) شنیدم که میفرمود: لا یخلّد الله في النار إلّا أهل الکفر والجحود...؛[6] خداوند کسی را در آتش و جهنم جاودان نمیکند؛ مگر اهل کفر و جحود... . همین که در این روایت، حضرت خلود در عذاب الهی را منوط به کفر و جحود میفرمایند دلالت بر این میکند که مراد و منظور حضرت کفر از روی تقصیر و عناد است؛ یعنی کفر در قرآن و اخبار معصومین(ع) به جحود و انکار و تبعیت از هوا که موجب تقصیر در عدم اسلام و کفر میشود، اطلاق میشود ـ که عذاب و لعنت الهی شامل این دسته میشود ـ نه عدم اسلامی که از روی قصور و آن هم از روی جهل و نادانی بوده است؛ زیرا همانطور که گفته شد عذاب و خلود در آن به موجب کفر با قصور و از روی جهل و نادانی با عدالت خداوند سازگار نیست. ---------- [1]. الکافی 2: 27، حدیث 1؛ وسائل الشیعة 28: 354، حدیث 50. [2]. الکافی 2: 387، حدیث 15؛ وسائل الشیعة 1: 30، حدیث 1. [3]. الکافی 2: 388، حدیث 19؛ وسائل الشیعة 27: 158، حدیث 11. [4]. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِاَللَّهِ(ع) جَالِساً عَنْ يَسَارِهِ وَ زُرَارَةُ عَنْ يَمِينِهِ فَدَخَلَ عَلَيْهِ أَبُو بَصِيرٍ، فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ مَا تَقُولُ فِيمَنْ شَكَّ فِي اَللَّهِ، فَقَالَ: كَافِرٌ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ، قَالَ: فَشَكَّ فِي رَسُولِ اَللَّهِ؟ فَقَالَ كَافِرٌ، قَالَ: ثُمَّ اِلْتَفَتَ إِلَى زُرَارَةَ، فَقَالَ: إِنَّمَا يَكْفُرُ إِذَا جَحَدَ. (الکافی 2: 399، حدیث 3؛ وسائل الشیعة 28: 356، حدیث 56). [5]. من لا یحضره الفقیه1: 432. [6]. التوحید: 407، حدیث 6.
|