|
صدقات
(س 390) درباره صدقه توضيحاتى بيان فرماييد. ج ـ هر عطيّه و بخشش بلاعوضى كه قربةً الى الله داده شود، صدقه است و حدّ و نصاب خاصّى هم ندارد. صدقه، انسان را از انواع بلاها همچون امراض، آتش سوزيها، تصادفات، غرق شدن، هدم، جنون و مرگهاى ناگوار، حفظ كرده، آنها را دفع مى كند. در اين باره رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) فرموده كه صدقه تا هفتاد نوع بلا را بر طرف مى نمايد؛[1] و همه اينها غير از اجر فراوان اخروى و معنوى است كه بر صدقه مترتّب مى گردد.[2] خداوند، صدقه را برخلاف همه چيزهايى كه ديگران را موظّف و وكيل در گرفتن آنها نموده است، خود با دست خويش اخذ مى كند.[3] «اَلَمْ يَعْلَمُوا اَنَّ اللهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَاْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ اَنَّ اللهَ هُوَ التَّوّابُ الرَّحيمُ».[4] (س 391) شرايط صحّت صدقه را بيان فرماييد. ج ـ قصد قربت را اگر جزء ماهيّت و شرط داخل در حقيقت صدقه ندانيم، شرط صحّت بودنش، قطعى و بلا كلام است. امام صادق(عليه السلام)فرمود: «لاصدقة و لا عتق إلاّ ما اُريد به وجه الله عزّ و جل».[5] هر چند اصحاب، ايجاب و قبول را شرط دانسته اند، ليكن دليل قانع كننده اى برايش نيست و مقتضاى اطلاقات و عمومات، بلكه اصل، عدم شرطيّتِ آن است و اخبار خاصّه هم بر آن دلالت دارد: «عن أبي عبدالله(عليه السلام) في الرجل يخرج بالصدقة ليعطيها السائل، فيجده قد ذهب، قال: فليعطها غيره، ولايردّها في ماله».[6] و معلوم است كه در مورد روايت، نه ايجاب و قبول بوده، و نه قبض و اقباض؛ ليكن باز هم حكم به اعطا و عدم جواز رد شده كه لازمه صدقه است. «و عن أبى عبدالله(عليه السلام) إنّ عليّاً(عليه السلام) كان يقول: من تصدّق بصدقة فردّت عليه فلا يجوز له أكلها، ولايجوز له إلاّ إنفاقها، إنّما منزلتها بمنزلة العتق لِلّه، فلو أنّ رجلاً أعتق عبداً لِلّه فردّ ذلك العبد لم يرجع في الأمر الذى جعله لِلّه، فكذلك لا يرجع في الصدقة».[7] مورد اين روايت نيز مثل روايت قبلى، جايى است كه هيچ يك از دو شرط وجود ندارد؛ چون ظاهراً با آنكه طرف قبول نكرده و قبل از اخذ برگردانده است، باز هم حكم به عدم جواز تصرّف شده و اينكه جزو اموالش قرار ندهد؛ وگرنه خلاف «شريك نداشتن خداوند»[8] خواهد بود. نيز اين روايت، مثل ديگر روايات كه در آنها صدقه به عِتق تشبيه شده، بر عدم شرطيّت دلالت دارد، چون عِتق، ايقاع است و قبض و اقباض هم در آن متصوّر نيست. از جمله روايات ديگرى كه مى توان به آن استدلال كرد، صحيحه محمّد بن مسلم است: «قال: سألت أبا جعفر(عليه السلام) عن رجل كانت له جارية فآذته فيها امرأته، فقال: هي عليك صدقة، فقال: إن كان قال ذلك لِلّه فليمضها، و إن لم يقل فليرجع فيها إن شاء».[9] كيفيّت استدلال در اين صحيحه چنين است كه در آن، تمام ملاك براى عدم جواز ردّ صدقه، دو چيز قرار داده شده است: انشاى صدقه و قصد قربت. علاوه بر اين، ظاهراً قبض و اقباض در مورد روايت، تحقّق پيدا نكرده و در عين حال، حكم به عدم جواز رد، با فرض قصد قربت شده است. پس صحيحه، مورداً و قاعدتاً دلالت بر عدم شرطيّت دارد. (س 392) افضل صدقات چيست؟ 1. توسعه بر عيال كه از اعظم صدقات است؛ چرا كه شهيد در «الدروس» فرموده است: «والتوسعة على العيال من أعظم الصدقات»؛[10] 2. صدقه دادن كسى كه وضع مالى اش رو به راه است كه: «أفضل الصدقة عن ظهر غنى»؛[11] 3. صدقه اى كه همراه با ايثار خود شخص باشد، نه نسبت به عائله و زن و فرزند او؛ چرا كه درباره زن و فرزند گفته شده كه عدم ايثار و توسعه، «أفضل الصدقه» است، و اساساً هر جا كه امر به ايثار شده، ناظر به حال خود ايثارگر و شخص اوست، وگرنه ايذاى ديگران (نظير عائله و وابستگان) و در حَرَج و مشقّت قرار دادن آنان، كارى مذموم، بلكه در بعضى موارد، حرام است؛ 4. ضيافت و ميهمانى دادن؛ 5. صدقه به خويشاوندان؛ چرا كه اصولاً با فرض وجود خويشاوند محتاج، صدقه دادن به ديگران مكروه است؛ بلكه امام باقر(عليه السلام)فرموده است: «لاصدقة و ذو رحم محتاج»؛[12] با بودن خويشان نيازمند، صدقه به ديگران، صدقه محسوب نمى شود. و از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) هم نقل شده كه فرمود: صدقه دادن به نزديكان هفتاد برابر است،[13] در حالى كه صدقه معمولى، ده برابر است: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أمْثالِها»؛ ناگفته نماند از آنجا كه صدقه به خويشاوندان از مصاديق صله رَحِم است، باعث افزايش طول عمر مى شود؛ كما اينكه صدقه نيز بهتر در محلّش واقع مى شود، چون صدقه دهنده، شناخت بيشترى از گيرندگان صدقه دارد و آنان، احساس ناراحتى نمى كنند (چون كمك و معاونت را مربوط به ارحام و از خودشان مى دانند)، و اگر هم احساس ناراحتى كنند، به مراتب، كمتر از احساس ناشى از صدقه گرفتن از بيگانه است، و از همه گذشته، دعا و خوشى آنان، چون از نزديكان و ارحام اند، در زندگى انسان اثر بسزايى دارد. در اينجا براى توجه زيادتر و آشنايى بيشتر با ارزش و معنويّت صدقه به ارحام، به نقل روايتى بسنده مى كنيم: «عن الحسين بن زيد، عن الصّادق، عن آبائه(عليهم السلام)، عن النّبي(صلى الله عليه وآله) (فى حديث المناهي) قال: و من مشى إلى ذي قرابة بنفسه و ماله ليصل رحمه اعطاه الله عزّوجلّ أجر مأة شهيد، و له بكلّ خطوة أربعون ألف حسنة، و محي عنه أربعون ألف سيّئة، و رفع له من الدرجات مثل ذلك، و كان كأنّما عبدالله عزّوجلّ مأة سنة صابراً محتسباً».[14] صدقه دادن به ارحام، از آنچنان مطلوبيّتى برخوردار است كه حتّى اگر آن خويشاوند و رَحِم، دشمن هم باشد، باز صدقه دادن به او مستحب و از افضل صدقات است. 6. صدقه دادن به دانشمندان، علما و متعلّمان؛ 7. صدقه دادن به ذرّيه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)؛ 8. آب دادن؛ 9. حج گزاردن از طرف ميّت؛ 10. صدقه دادن براى اموات كه دستشان از دنيا كوتاه است و سخت به اعمال خير زنده ها نيازمندند؛ 11. بذل جاه، آبرو و شخصيّت (يعنى واسطه شدن به نفع مظلوم)؛ 12. هديه بردن براى برادران دينى؛ 13. صدقه اى كه قبل از درخواست به كسى داده شود؛ 14. صدقه اى كه با سرعت و تعجيل داده شود؛ 15. صدقه اى كه دهنده اش آن را كوچك بداند و پوشيده بدارد؛ 16. سخن ليّن و نرمى كه باعث هدايت انسان، رفع تخاصم و يا امور خير ديگر شود. در خاتمه بايد توجه داشت كه شهيد(قدس سره) در كتاب «الدروس» فرموده است: غذا دادن به حشرات زمينى و ماهيهاى دريا، ثوابى عظيم دارد؛ همچنين آورده است: شُكر مُنعم با دادن صدقه، واجب، و كفر ورزيدن نسبت به او حرام است. (س 393) آيا صدقه دادن به سادات جايز است؟ ج ـ جايز است، فقط دادن زكات، چون صدقه واجب است، مطلقاً ممنوع است و در كفّارات و مظالم هم، ندادن آنها به سادات، احتياط مستحب است. 7/11/68 -------------------------------------------------------------------------------- [1]. عن السكوني، عن جعفر، عن آبائه(عليهم السلام) قال: قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): إنّ الله لا إله إلاّ هو ليدفع بالصدقة الداء و الدبيلة و الحرق و الغرق و الهدم و الجنون و عدّ سبعين باباً من السوء (وسائل الشيعة، ج9، ص386، كتاب الزكاة، باب 9 من أبواب الصدقة، حديث 1). [2]. محمّد بن يعقوب بإسناده عن سالم بن أبي حفصة، عن أبي عبدالله(عليه السلام) قال: إنّ الله يقول: ما من شيء إلاّ و قد وكلّت به من يقبضه غيري إلاّ الصدقة، فإنّي أتلقّفها بيدي تلقّفاً حتّى أنّ الرّجل ليتصدّق بالتمرة أو بشقّ تمرة فأربّيها له كما يربّي الرجل فلوه و فصيله، فيأتي يوم القيامة و هو مثل اُحد و أعظم من اُحد (وسائل الشيعة، ج 9، ص 382، كتاب الزكاة، باب 7 من أبواب الصدقة، حديث7). [3]. همان. [4]. توبه، آيه 104. [5]. وسائل الشيعة، ج19، ص210، باب13 من أبواب احكام الوقوف والصدقات، حديث 2 و 3. [6]. همان، ج 9، ص 423، باب 24 من أبواب الصدقة، حديث 3. [7]. همان، ج 9، ص 422، باب 24 من أبواب الصدقة، حديث 2 و 1. [8]. أحمد بن فهد في عدّة الداعي، قال: قال ابوعبدالله(عليه السلام): من تصدّق بصدقة ثمّ ردّت فلا يبعها و لايأكلها لأنّه لا شريك له في شىء ممّا جعل له، إنّما هي بمنزلة العتاقة، ولايصلح له ردّها بعد ما يعتق (وسائل الشيعة، ج 9، ص423، باب 24 من أبواب الصدقة، حديث 2). [9]. وسائل الشيعة، ج 19، ص 209، باب 13 من أبواب احكام الوقوف و الصدقات، حديث 1. [10]. الدروس الشرعية، ص 67. [11]. عن عبدالأعلى عن أبي عبدالله(عليه السلام) قال: قال رسول الله(صلى الله عليه وآله)... الحديث (وسائل الشيعة، ج 9، ص 430، كتاب الزكاة، باب 28 من أبواب الصدقة، حديث 4). [12]. محمّد بن علىّ بن الحسين قال: قال أبو جعفر(عليه السلام)... الحديث (وسائل الشيعة، ج 9، ص 412، كتاب الزكاة، باب 20 من أبواب الصدقة، حديث 4). [13]. فى هامش الدروس، ص 67: قسّم رسول الله(صلى الله عليه وآله) الصدقة على خمسة اقسام الف ـ الصدقة فيه بعشرة أجزاء و هى الصدقة العامة التى قال الله تعالى فيها من جاء بالحسنة فله عشر امثالها؛ ب ـ الصدقة فيه بسبعين و هى الصدقة على الأقارب؛ ج ـ الصدقة فيه بسبعة آلاف و هى الصدقة على العلماء؛ د ـ الصدقة فيه بسبعين ألفاً و هى الصدقة على الموتى. [14]. وسائل الشيعة، ج 9، ص 412، كتاب الزكاة، باب 20 من أبواب الصدقة، حديث 5.
|