استدلال فقها به روايات دال بر حرمت معامله ربوي در مکيل موزون
درس خارج فقه حضرت آیت الله العظمی صانعی (رحمت الله علیه) مکاسب بیع (درس 459 تا ...) درس 898 تاریخ: 1389/7/25 بسم الله الرحمن الرحيم بحث در روایاتی است که راجع به معامله ربوی در مکیل و موزون آمده و بنا بر استدلال فقها به اين روایات، معامله ربوی در مکیل و موزون حرام و باطل است، اما در غیر مکیل و موزون، مثل معدود و مشاهد یا مساحت، ربای معاملی حرام نیست. البته ربای قرضی، همه جا حرام است، و صاحبان این فتوا و این امری که معروف بین علمای اسلام است، ربا را در این جا به معنای زیاده حجمیه گرفتهاند و گفتهاند زیاده حجمیه در مکیل و موزون، با فرض این که جنسشان یکی باشد ربا و حرام است، اما اگر اختلاف در جنس دارند، مانعی ندارد. در متحدالجنس ولو این اتحاد جنس به حسب اصل باشد، نه به حسب اسم، گفتهاند آن جا هم حرام است. لذا معامله ربوی بین شیر و بین روغن، این روغنی که از شیر گوسفند میگیرند، حرام است. بین اقسام برنج، حرام است، بین اقسام لبنیات، حرام است. بین جو و گندم هم حرام است، چون در روایات دارد که اصل اينها یکی است. مطلب دیگر این که این ربایی که فقها فتوای به حرمتش در مکیل و موزون و معاملات دادهاند، عبارت است از زیاده حجمیه، یعنی زیاده وزنیه، به این معنا که اگر ده مثقال طلای شکسته قراضه شده را بدهید و طلای بد را بدهید، طلای هفده عیار را بدهید و هشت مثقال طلای بیست و چهار عیار بگیرید، این باز یصیر رباً، ولو از نظر قیمت، مساویاند. یا این که اگر ده من شیر را بدهید و پنج کیلو روغن یا کره بگیرید، گفتهاند این هم معامله ربوی و حرام است. امر سومی که باز در عبارات اصحاب است که این است که گفتهاند اگر بخواهیم این گونه معاملات را انجام دهید، باید دو خرید و فروش انجام شود، یعنی مثلاً صد کیلو شیر را به صد هزار تومان بفروشد و بعد، پنج کیلو کره را از او به صد هزار تومان بگیرد، حال که آن طلبکار صد هزار تومان شد، بگوید آن صد هزار تومانی که من طلب دارم، جاي این صد هزار تومانی که شما طلبکار هستید. دو معامله انجام شود، نه یک معاوضه، جنسی را بفروشد و بعد، آن جنس را که فروخته است، آن یکی هم جنس را بفروشد به قیمت و تهاتر حاصل شود و آن ثمن قبلی برای دیگری برود، اما نمیتوانند با هم معاوضه کنند یا این که از غیر جنس در ذهب و فضه و بلکه در مطلق مکیل و موزون با هم دیگر مخلوط کنند. یعنی ده من گندم را با یک کیلو شکر بفروشد به بیست من جو که در یکی از اینها غیر جنس باشد یا در هر دو غیر جنس باشد. مثلاً صد کیلو شیر با یک کیلو شکر به پنج کیلو کره با نیم کیلو عدس که معامله روی مجموع واقع شود، این را هم گفتهاند یک راه فرار معامله ربوی است. این راه فرار، محل حرف است که آیا مجموع در مقابل مجموع قرار گرفته و لذا از بیع ربوی خارج شده، کما استظهره سیدنا الاستاذ که فرمود مجموع در مقابل مجموع است یا این که آن جنس با جنس خودش مساوی قرار داده شده، این اضافهای که آمد، در مقابل اضافهاش مثلاً صد کیلو گندم با صد کیلو گندم با هشتاد کیلو آرد و یک کیلو شکر، گفتهاند هشتاد کیلو در مقابل هشتاد کیلو، این یک کیلو شکر هم در مقابل جنس دیگری که ظاهراً شهید ثانی در لمعه این طور گفتهاند و معروف هم همین است که گفتهاند یک کیلو جنس اصلی در مقابل جنس اصلی و آن اضافه در مقابل اضافه، والامر سهل. «تحقيق در مسأله رباي معاملي در مکيل و موزون» لکن تحقیق در این مسأله اقتضا میکند که بگوییم اصلاً ربای معاملی به معنای زیاده حجمیه با تساوی در قیمت، ربا نیست، در مکیل و موزون هم حرام نیست و در معدود و مشاهد هم باز زیاده حجمیهاش ربا و حرام نیست، اگر زیاده قیمیه شد، در همه جا حرام است. مقتضای تحقیق این است که معامله ربویه بالربا فی الزیادة الحجمیة، نه در مکیل و موزونش، نه رباست و نه حرام است و نه در غیرش من المعدود و المشاهد. کما این که اگر زیادی در قیمت بود، آن زیادی در قیمت همانطور که در مکیل و موزونش حرام است، در معدود و مشاهدش هم حرام است، و روایات هم غیر از این را دلالت ندارد. روایات قاصر است و دلالت ندارد بر بیش از این که بنده ادعا کردهام، بر آن حرف معروف بین فقها هیچ دلالتی ندارد و ادعاي بعید است جداً، یعنی شارع مقدس بگوید شما حق ندارید گندم بد را به گندم خوب بدهید و در مقابل آن گندم خوب بگیرید، ده کیلو برنج خوب بدهید به یازده کیلو برنج بد، اینها قیمتهایش مساوی است، این را عقل نمیپذیرد که شارع حرام کرده باشد، چون هیچ مفسدهای بر آن بار نمیشود. مثلاً صد کیلو شیر را که قیمتش صد هزار تومان است، به پنج کیلو روغن بدهید که آن نیز صد هزار تومان است. این را هیچ عقلی نمیپذیرد که شارع این را حرام کرده باشد، حرمت آن اولاً خلاف عقل است و ثانیاً میدانید که اگر شارع آن را حرام کرده و گفته باشد در حجم مساوی بفروشید، این نهی، لغو است. شارع بگوید شما حق ندارید کره را به شیر بفروشید، مگر این که حجمشان با هم مساوی باشند. حق ندارید طلای هفده عیار را به طلای بیست و چهار عیار بفروشيد، مگر این که حجمشان مساوی باشد، به قول آقایان شارع از معامله در مکیل و موزون مع الزیادة الحجمیة نهي کرده است و آن که جایز است، این است که زیاده حجمیه در آن نباشد. این جور نهیی لغو است، چون هیچ کس این نهی را اطاعت نمیکند، هیچ کس طلاي سالم را نميدهد، طلای شکسته را بگیرد. ده کیلو برنج بسیار خوب را بدهد، به ده کیلو خرده برنجی که آن هم بدترین برنج را بگيرد. جواز این طور معاملهای و حرمت این گونه معاملهای لغو است، چون کسی به دنبالش نمیرود، کسی به این جواز عمل نميکند، همه حرام را انجام میدهند، این حرمت نمیتواند جلوگیری کند، قانون گذار قانونی را بگذارد که بداند غلبه کثرتش بر مخالفت است و موافقت، نادر است، این اصلاً داعی به این قانون نمیآید، این دأب و دیدن قانونگذاری نیست. عقل این قانونگذاری را لغو میداند. اگر بنا باشد یک حرامی نتواند مردم را وادار به ترک کند، یک نهیی اگر غالب افراد را وادار به ترک نکند، جعل این نهی یکون لغواً، بلکه کل افراد منزجر نمیشوند، نه غالب، این نهی نمیتواند یک نفر را باز دارد. پس نهی از معامله به زیاده حجمیه، این نهی اصلاً قابل اجرا نیست. تحریمی که اثر ندارد، اصلاً این گونه جعل تحریمی محال است، لغو است. این دو اشکالی که در اصل حرمت است. بنابراین، مقتضای تحقیق، این است که معاملات ربوی در مکیل و موزون زیادی حجمیه - این که اسمش را گذاشتهاند معامله ربوی به زیاده حجمیه - این مقتضای تحقیق این است که در آنجا حرام نیست و در معدود و مشاهد هم حرام نیست. آن که در معدود و مشاهد و غیر، حرام است، یعنی زیادی قیمیه، آن هم این جا حرام است و هم در آنجا. عرض کردم این حرمت، دو مبعّد دارد و مقتضای قواعد و عمومات جواز معامله است: (اوفو بالعقود)[1] تمام عقود، جایز و درست است (احل الله البیع)[2] (الا ان تکون تجاره عن تراض)[3] مقتضای قاعده این است که با زیاده حجمیه جایز و صحیح باشد (احل الله البیع) جوازش را درست میکند (اوفو بالعقود) صحتش را درست میکند (الا تکون تجاره عن تراض) ، هم صحت را درست میکند و هم وجوب وفایش را. اگر بخواهید بگویید یک جایش حرام است یک جایش حلال است، احتیاج به دلیل دارد و دلیلی هم در این باب نداریم و این روایاتی که به آن استدلال شده تمام نیست، اینها نمیتوانند آن حرف معروف را اثبات کنند. «دلائل عدم تماميت استدلال به روايات» استدلال به این روایات به جهاتی برای آن مدعای معروف تمام نیست: یک: اصلاً در این روایات که صاحب وسائل و دیگران از محدثین در معامله ربویه ذکر کردهاند، علی کثرتها کلمه «ربا» در آن نیست، یک بار در این روایات، کلمه ربا نیامده است. فقط در دو روایت کلمه «ربا» آمده که اين روايت «لاربا الا فی المکیل و الموزون» است. اما این ظاهر در این است که اينها ربا نیست و الا کان الاولی بل المتعین فی بیان الحرمة، التعبیر بالربا. این فهم عرفی میفهماند که اینها ربا نیستند. یعنی شارع اینها را ربا نمیداند و واقعاً هم ربا نیست، زیاده حجمیه با تساوی در قیمت، ربا نیست، اصلاً معامله است، معامله عقلایی است، مثلاً ده مثقال طلای شکسته قیمتش برابر است با هشت مثقال طلای خوب، این ربا نيست، بلکه یک معامله عقلایی است. عرفاً ربا و زیاده نیست، رباخوارها هم این کار را نمیکردند. در روایاتی که ما داریم نیز چیزی که دلیل بر حرمت باشد، وجود ندارد. اگر نگوییم ظاهر آن روایات، کراهت است، نه حرمت، برای این تغییری که در روایات دارد، سؤالاً و جواباً منطوقاً و مفهوماً لا بأس است. میگوید در معدود، لا بأس، یعنی در مکیل و موزون، فیه بأس، بأس اعم از حرمت است. یا میگوید لا یصلح، مکیل و موزون با زیاده حجمیه، لا یصلح، اما غیرش یصلح، چه لا یصلح، ظهور در حرمت ندارد، یا ظهور دارد در کراهت، یا اعم از حرمت و کراهت است. این یک شاهد است بر این که حرمت از این روایات استفاده نميشود. و باز آن که تکیهگاه این روایات بوده است و مورد توجه در این روایات بوده است، نه هر زیاده بوده است، مثل و مثلان یک دابه به دو دابه، یک کیلو گندم به دو کیلو گندم، در حالی که اگر باب ربا و حرمت زیاده باشد، مثلان نمیخواهد، مطلق الزیادة حرام است، یک درهمش هم حرام است. اشد من سبعین زنیة است، میگوید در مکیل و موزون، مثل با مثلان معامله نشود، دو برابر. در معدود، میگوید میشود یک فرس بدهم و دو فرس بگیرم؟ میگوید لا بأس به، این شاهد بر این است که نمیخواهد حرمت ربایی و زیاده را بگوید، چون اگر میخواست آن را بگوید، مثلان خصوصیت نداشت. به نظر میآید این تعبیر مثل و مثلان، ظهور در کراهت دارد. گندم را یک مثل به دو مثل، کراهت دارد، این کار را نکنید، فیه بأس، لا یصلح، شتر و اسب و مانعی ندارد، این کار را بکنید، اينکه سر در کراهت چه بوده، نمیدانیم، شاید شارع در آن زمان نمیخواسته قیمتها این قدر با هم اختلاف پیدا کند. بنده فکر میکنم، احتمال میدهم این کلمه «مثل و مثلان» که میگوید به دو برابر ندهید، عنایت به دو برابر بوده است، نه عنایت به زیاده حجمیه مطلقاً و شاهدش هم این است که نمیخواسته جو این قدر پایین بیاید که شما دو برابر جو بدهید به یک برابر گندم. این هم نعمت خداوند است، میفرموده است چون اصل جو و گندم یکی است، شما دو برابر، یک برابر نکنید و حال آن که در عبارات اصحاب مطلق الزیادة آمده است، در روایات، مثلان و مثل است، در عبارات اصحاب، مطلق الزیادة آمده است. ولی اگر دو اسب لاغر بدهند، یک اسب چاق بگیرند، این خیلی کفران نعمت نمیشود، ولی مکیل و موزونی که معمولاً نعمتها بوده است، احتمال میدهم شارع نمیخواسته است که یکی از اینها پایین بيايد و دیگری بالا برود، دو برابر و یک برابر بشود. به هر حال، کلمه «لا بأس» و «لا یصلح» دارد، «مثلان» و «مثل» دارد، «ربا» ندارد و اینها همه شاهد بر کراهت است. والسلام عليکم و رحمة الله وبرکاته -------------------------------------------------------------------------------- 1. مائده(5): 1. 2. بقره (2): 275. 3. نساء (4): 29.
|