احتمالات شانزدگانه شیخ انصاری (قدس سره) ودیگران در خصوص رعایت مصلحت با عدم مفسده درتصرف مال یتیم
درس خارج فقه حضرت آیت الله العظمی صانعی (رحمت الله علیه) مکاسب بیع (درس 459 تا ...) درس 938 تاریخ: 1389/10/25 بسم الله الرحمن الرحيم شيخ بعد از فراغ از بحث ولايت اب و جد و ولايت فقها و ولايت عدول مؤمنين و مسائل مربوط به آنها بحث را در آيه شريفه (وَلاَ تَقْرَبُوا مالَ اليتيمِ إلاَّ بالَّتي هِي أحْسَنُ)[1] قرار دادند و سرّ ورودش هم اين است که آيا تصرف در اموال يتيم، رعايت مصلحت يا عدم المفسدة، يکون کافيا؟ و مدرک همه حرفها همين آيه شريفه است و شيخ انصاری (قدس سره) در آيه شريفه شانزده احتمال دادند، چهار احتمال در «لاَ تَقْرَبُوا» چهار احتمال در کلمه «احسن». و لا يخفي که نظر شيخ و غير شيخ از کساني که آيه را به يکي از اين انحاء تفسير کردهاند، مربوط به تصرفات اولياء ميشود ، يعني در حقيقت، آيه ناظر به اولياء است، یعنی در مال يتيم تصرف نکنيد ، نپوشيد، نخريد، مگر بالَّتي هي أحسَنُ، پس نظر شيخ و هر کسي که بعضي از احتمالات را ترجيح داده، مربوط به تصرف اولياء در مال يتيم است. بنابر اين، آيه ناظر به حال اولياء است، نه همه افراد. ما عرض می کنیم اين احتمالاتي که شيخ در اين آيه شريفه داده است، برای اثبات هيچکدام، وجه معتدٌ به ندارد. یعنی نه برای «لاَ تَقْرَبْوا» و نه برای احسن، وجه معتد بهی اقامه نکرده است که مراد از اینها چيست. احتمالي دادهاند و فرمودهاند که اين اظهر است يا ظاهر است، ولي وجهي براي آن بيان نکردهاند. بنابر اين، به هيچيک از اين احتمالات اعتماد کرد، فالآية تصير مجملة و مبهمة، آيه مجمل است و ابهام دارد. هم «لاَ تَقرَبُوا» و هم احسن. براي تفسير - همانطور که شيخ در رسائل فرموده است ـ کشف القناع است، براي تفسير و کشف قناعش بعد از آنکه ظهور عرفي نبود، يا بايد روايات معتبري از اهل البيت آمده باشد و معلوم کرده باشد که آن آيات معتبر است، براي اينکه قرآن ظهورش براي ما روشن نشده، روايات آمده ظاهر را شرح کرده و اخذ به آن بلا اشکال است. يک راه هم نظر به اشباه و نظائر اين آيه مبهمه در آيات ديگر است. به عبارت ديگر، تفسير بعض آيات قرآن به بعض ديگر که اين هم بلا اشکال است، چون قرآن نور است و هيچ ظلمتي در آن نيست و ميتواند بعض آياتش بعض ديگر را روشن کند. پس بعد از آنکه ظهوري در اين آيه شريفه براي ما ثابت نشد و شيخ هم وجه معتدٌ به براي اثبات ظهور، اقامه نکردهاند، يا بايد از روايات، ظهور استفاده شود يا از ضمّ آيات ديگري که مشابه اين آيه است به آيه استفاده بشود، اگر هردوي آنها يا يکي از آنها مطلب را تمام کرد، فبها و نعمت، والا بايد از آيه صرفنظر کرد و به سراغ قواعد ديگر رفت. بحث روايي آن ميآيد که آيا روايات آيه شريفه را تفسیر کرده است يا خير؟ آيا مراد، از روايات استفاده ميشود يا خير؟ «دلایل روایی برای اثبات مدعی » اما بعضيها خواستهاند بگويند و حرفشان اقرب هم هست ، قريب است، به اينکه به ضميمه آيات ديگر، اين آيه مفادش روشن است، مراد از آن معلوم ميشود و به ضميمه آيات ديگر تفسير ميشود و حاصل آن چیزی که خواستهاند از آيات ديگر استفاده کنند، اين است که «لاَ تَقْرَبُوا» به معناي خوردن اموال يتيم است، نظير (لا تأکلوا اموالکم بينکم بالباطل)[2]، ميخواهد مسئله خوردن اموال يتيم را بگويد، نه بعد از آنکه مال يتيم مشروعاً در اختيار انسان قرار گرفت را بگوید. يعني حاکم بود، پدر بود، ولي بود، ناظر به آن نيست، بلکه ناظر به اصل خوردن مال يتيم است. بنابر اين، احتمال اينکه مربوط به تصرفات مال یتیم بعد از در اختيار قرار گرفتن شخص نيست، يعني مربوط به اولياء نيست و مربوط به همه مردم است و ميخواهد بگويد اموال يتيم را نخوريد، و مراد از احسن هم افعل التفضيل نيست، بلکه مراد از آن، همان حسن است. اما مطلب اول، راجع به «لاَ تَقْرَبُوا»، قطعاً مراد، قرب مکاني نيست که يعني نزديکش نرو. پس وقتي قرب مکاني نبود و متعلق به مال شده، گفته وَلاَ تَقْرَبُوا مال اليتيم، شبيه (حرمت عليکم امهاتکم)[3] است يا شبيه «حرمت عليکم الخمر» است که وقتي معناي حقيقي، مراد نيست، مسلم يک معناي ديگري مراد است، معناي ظاهر بدوي، مراد نيست، معناي ديگر اينکه آيا «لاَ تَقْرَبُوا»، ميخواهد بگويد يعني نخوريد، «لاَ تَقْرَبُوا»، به خوردن مثل لا تأکلوا، يا «لاَ تَقْرَبُوا» به تصرف در مال يتيم بعد از آنکه مال يتيم شرعاً در اختيار شما قرار گرفت است؟ ظاهر، اول است، يعني مراد اين است که لا تأکلوا، و لا تقربوا، کنايه از لا تأکلوا است. و ذلک براي اينکه از آيات شريفه ديگري که در قرآن است، برميآيد که آن چیزی که در زمان نزول قرآن شایع و رايج بوده است خوردن اموال يتيم بوده است. ميبلعيدهاند، (وتأکلون التراث اکلا لما و تحبون المال حبا جما)[4]، چون يتيم سرپرستي نداشته، مثل همه اموال بيسرپرست، که دست هرکس باشد، ميخورد، طبع، خوردنش است، آنکه رايج بوده است، اموال يتيم را ميبردند، ميخوردند، از آن استفاده ميکردند. و آيات زيادي از آن نهی نموده و رايج آن بوده است، به حکم غلبه اکل در زمان نزول و به ضم و به حکم آياتي که نهيش متوجه به اکل است، معلوم ميشود که مراد از «لاَ تَقْرَبُوا»، در اينجا هم به معناي اکل مال يتيم است، يعني ميگويد همه مردم دست به مال يتيم نزنند، به عبارت ديگر، غلبه اکل در زمان نزول که بر همین غلبه، آيات نازل شده است، و شم السياق اقتضا ميکند که بگوييم اين آيه هم مربوط به خوردن است، نه همان آيات مربوط به خوردن است و همه مردم، ولي اين آيه مربوط به اولياء است ، بعد از آنکه مال در اختيارشان قرار گرفته است. آيه دوم سوره نساء ، اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، (وآتُوا اليتَامَي أمْوالَهُم ولا تَتَبَدَّلُوا الخَبيثَ بالطَّيبِ ولا تأکُلوا أموَالَهُمْ إلَي أمْوالِکمْ إنَّهُ کانَ حُوباً کبيراً)[5] ميگويد اموالشان را به آن بدهيد و خبيث را با طيب، درنياميزيد، خبيث را، يعني اموال حرام را با آن حلال که خودتان داريد، با اموال آنها آميخته نکنيد. (ولا تَتَبَدَّلُوا الخَبيثَ بالطَّيبِ)؛ يعني لا تتبدلوا اموال آنها که حرام است با مال خودتان که حلال است. (ولا تأکُلوا أموَالَهُمْ إلَي أمْوالِکمْ) اموال آنها را با اموال خودتان يکجا نبلعيد، (إنَّهُ کانَ حُوباً کبيرا) اين گناه و معصيت بزرگي است. اينجا اکل يعني خوردن. آيه بعدش می فرماید: (وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ) اگر ميترسيد که درباره يتامي که وقتي ازدواج کرديد، اموالشان را بخوريد، دختران يتيمي را که ازدواج ميکنيد، اموالشان را بخوريد، اينجا سراغ زنهاي آزادي برويد و اين مقدمه خوردن اموال يتيم را ترک کنيد، (وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى) در خوردن اموال، به قريبه آيه سابق، چون ازدواج در خوردن اموال نزديکتر است، وقتي بچه يتيم را ، دختر يتيمه را آورده زن خودش کرده است، طبعاً راحتتر ميتواند اموالش را بخورد. (وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ) باز بحث خوردن است و از اينجا معلوم ميشود که اينکه بعضيها گفتهاند يک سوم قرآن يا ثلث بقره يا ثلث قرآن، بين اين دو آيه افتاده است که اگر سوره بقره باشد يک سوم تقريباً، نيم چهارم جزء و اگر کل قرآن باشد، يک سوم به کل اضافه ميشود. دليلش هم اين بوده است که ارتباط بين شرط و جزا براي آنها مشکل شده است، گفتهاند اينجا تحريف شده است. در حالي که ارتباطش با آيه قبل، روشن است، اگر ميترسيد در اموالشان به عدالت رفتار نکنيد، وقتي ازدواج کرديد اموالشان را بخوريد، برويد زنان آزاد بگيريد. (فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ) به نظرم ميآيد علامه طباطبايي (قدس سره) به اموال نزده است، (وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى) در ازدواجشان، يعني وقتي ازدواج ميکنيد به آنها ظلم نکنيد، اگر ميترسيد ظلم کنيد، زن آزاد بگيريد که بتواند از خودش دفاع کند، به قرينه آيه قبل روي احتمال اول هم هست ، مربوط به اموال است. آيه بعد، آيه 6 سوره نساء است: (وَابْتَلُواْ الْيَتَامَى حَتَّىَ إِذَا بَلَغُواْ النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُواْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا)[6] موضوع، اکل مال است. و باز آيه 10 سوره نساء می فرماید: (إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا)[7] بعد از اين ميگويند براي دلداري آنها آيه 220 سوره بقره نازل شد: (وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ إِصْلاَحٌ لَّهُمْ خَيْرٌ) [به هرحال، برايشان خدمت بکنيد، خوب است] وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ [برادرانتان هستند، به آنها ظلم نکنيد، مثل برادران که رفتار ميکنيد، پيش از اينکه از شما نخواستهايم که ناراحت بشويد،] وَاللّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ [خداوند هم ميداند که کدام نيت بد داريد و کدام نيت خوب،] (وَلَوْ شَاء اللّهُ لأعْنَتَكُمْ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ) [8] اگر ميخواست ، به زحمتتان ميانداخت ، مثلاً احتياط را واجب ميکرد، ولي اين کار را نکرد. از اين قبيل، آيه 127 سوره نساء است: (وَ يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاء قُلِ اللّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاء الَّلاتِي لاَ تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَن تَنكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَن تَقُومُواْ لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا)[9] و آيات ديگر. شما وقتي به اين آيات مربوط به يتامي مراجعه ميکنيد، به حکم غلبه، غالب، آن بوده است و به حکم وحدت سياق، «لاَ تَقْرَبُوا» ، يعني اشاره به نخوردن است، نه بعد از خوردن، اگر در اختيارشان قرار گرفت. والسلام عليکم و رحمة الله وبرکاته -------------------------------------------------------------------------------- [1]. انعام (6): 152. [2]. بقره (2): 188. [3]. نساء (4): 23. [4]. فجر (89): 19 و 20. [5]. نساء (4): 2. [6]. نساء (4): 6. [7]. نساء (4):10. [8]. بقره (2) : 220 .. [9]. نساء (4): 127.
|