Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: خارج فقه
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: خراج احمد بن عیسی از قم دلیل تضعیف
خراج احمد بن عیسی از قم دلیل تضعیف
درس خارج فقه
حجت الاسلام والمسلمین فخرالدین صانعی (دامت برکاته)
کتاب الوقف
درس 135
تاریخ: 1401/8/24

بسم الله الرحمن الرحیم و به تبارک و تعالی نستعین

«اخراج احمد بن عیسی از قم دلیل تضعیف»

بحث در توثیق و ترجمه «سهل بن زیاد آدمی» بود و تضعیف ایشان از نجاشی، ابن غضائری و فضل بن شاذان -که به او نسبت حماقت داده- ذکر شد. عرض شد همان طور که سید بحرالعلوم و صاحب «مستدرک» می‏فرمایند، اصل در این تضعیف، کلام و فعل احمد بن محمدبن عیسی اشعری است که سهل را به جهت غلو و کذب، از قم اخراج کرده. بنابر این اگر فعل ابن عیسی را بررسی کنیم و به اینجا برسیم که این فعل نمی‏تواند تضعیف‏کننده این شخص از حیث ذکر روایت و نقل حدیث باشد، دیگر جایگاهی برای این تضعیف، باقی نمی‏ماند. عبارتی را از «روضة المتّقین» خواندیم که ایشان قائل بود ابن عیسی به اجتهاد خودش افراد را از قم، خارج می‏کرد و شخصیت فکری ابن عیسی را روایتی از «کافی» به تصویر کشیده بود. عرض شد که رجالیونِ بعدی هم مواردی را از ابن عیسی نقل کرده‌اند که افراد را از قم، بیرون رانده و سپس متوجه اشتباه خودش شده، توبه کرده و یا در مثل برقی، با پای برهنه هم در تشییع جنازه‏اش شرکت جسته. این‏ مصادیق را هم ذکر کرده‏اند تا ثابت کنند اخراج ابن عیسی موجب تضعیف نمی‏شود به این جهت که این اخراج‌ها به جهت اجتهاد بوده است.

بعد از بحث، برخی از آقایان پرسیدند که شما می‏خواهید مدح ابن عیسی را بخوانید یا ذمش را؟ عرض کردم بحث در مدح و ذم او نیست، بلکه بحث در این است که اخراج او، می‏تواند موجب تضعیف باشد یا نمی‌تواند؟ کلامی را از «روضة المتّقین» خواندیم که فرمود این‏ها از اجتهادات او است که ممکن است خطا یا صواب باشد. بحث ما الآن به عنوان یک فایده رجالی مطرح است که آیا اخراج ابن عیسی، موجب تضعیف هست یا نه و مثل کثرت روایت یا از مشایخ اجازه بودن که دلیل بر وثاقت دانسته می‌شود، این ‏هم دلیل بر تضعیف هست؟ بنا بر این یک فایده می‏شود. در «روضه» به یک روایت در باره طرز فکر و شخصیت ابن عیسی اشاره کرده بود. نیمی از روایت را خواندیم که خیرانی گفت من در آستانه درب خانه امام جواد(علیه السلام) ایستاده بودم و این در ایام بیماری آن حضرت بود.

«روایتی در معرفی ابن عیسی»

روایت کلینی در «کافی»، باب «الاشارة و النص علی أبی الحسن الثالث(علیه السلام)» از پسر خیران خادم که از او به «خیرانی» تعبیر کرده، از پدرش نقل کرده بود که بعد از آن‏که آن پیام‏آور آمد و پیام را رساند، ابن عیسی در گوشه‏ای، فال‏گوش ایستاده بود. خیرانی به او گفت: از باب این‏که تجسس کردی، کار حرامی مرتکب شدی و اما ادامه حدیث: «فلمّا أصبح أبي كتب نسخة الرسالة في عشر رقاع و ختمها و دفعها إلى عشرةٍ من وجوه العصابة. و قال [پسر خیران خادم گفت: پدرم پیام را نوشت و به ده نفر از بزرگان قوم ارسال کرد و تذکر داد که] إن حدث بي حدث الموت قبل أن أطالبكم بها فافتحوها و أعملوا بما فيها [اگر من قبل از اعلام به شما این که این نامه را باز کنید فوت کردم، خودتان باید آن را باز کنید و ببینید که چه در آن نوشته و اگر هم بودم، خودم به شما خبر می‏دهم] فلما مضى أبو جعفر(علیه السلام) [وقتی که امام جواد(علیه السلام) وفات یافتند] ذكر أبي أنّه لم يخرج من منزله حتى قطع على يديه نحو من أربعمائة إنسان و اجتمع رؤساء العصابة عند محمّد بن الفرج يتفاوضون هذا الأمر [علامه در«مرآة» این طور معنا کرده که خیرانی پیش از آن‏که از خانه، خارج بشود، با چهارصد نفر صحبت کرد یا برایشان طوری بیان کرد که آن‏ها به مقاله آن رساله و امامت امام هادی(علیه السلام) قطع یافتند. بزرگان قوم هم نزد محمّد بن فرج، جمع شدند و درباره این امر، گفتگو کردند] فكتب محمّد بن الفرج إلى أبي يعلمه باجتماعهم عنده [او هم گفت که این‏ها در اینجا جمع شده‏اند. قصد داری چکار بکنی؟] و أنه لو لا مخافة الشهرة لصار معهم إليه و يسأله أن يأتيه [گفت اگر مخافت شهرت نبود، من می‏آمدم و در ارتباط با نامه سؤال می‏کردم] فركب أبي و صار إليه [پدرم به طرف آن جمعیت رفت] فوجد القوم مجتمعين عنده فقالوا لأبي: ما تقول في هذا الأمر؟ [گفتند راجع به این مکتوب چه می‏گویی؟] فقال أبي لمن عنده الرقاع: أحضروا الرقاع فأحضروها فقال لهم هذا ما أمرت به [فرمود رقاع را بیاورید. وقتی آنها را آوردند گفت: هر آنچه در آن است، من هم به آن، امر شده‏ام] فقال بعضهم قد كنا نحب أن يكون معك في هذا الأمر شاهدٌ آخر [چون این کتابت را به ده تن از وجوه عصابه داده بود، گفتند: شما این را نوشته‏ای و حرفی است که بین شما و آن رسول گذشته. آیا شاهدی هم داری که امام این را فرموده باشد؟] فقال لهم قد أتاكم الله عز و جل به هذا أبو جعفر الأشعري يشهد لي بسماع هذه الرسالة [ابن عیسی به این مکتوب، شهادت می‏دهد] و سأله أن يشهد بما عنده [و از او خواست که شهادت بدهد] فأنكر أحمد أن يكون سمع من هذا شيئا [ابن عیسی گفت: من چنین چیزی را نشنیده‏ام] فدعاه أبي إلى المباهلة [امری به این اهمیت بوده و چون مطمئن بوده که ابن عیسی شنیده، لذا به او گفت بیا با مباهله بکنیم] فقال: لما حقّق عليه [وقتی که ثابت شد، ولی مشخص نیست که چه اتفاق افتاد که برای ابن عیسی، ثابت شد که باید شهادت بدهد. «لما حقق علیه» یعنی برای ابن عیسی مشخص شد که الآن زمانی است که باید حقیقت را بگوید، حالا شاید از مباهله ترسیده یا علت دیگری داشته] قال: قد سمعت ذلك و هذا مَكرُمةٌ كنت أحب أن تكون لرجل من العرب لا لرجل من العجم فلم يبرح القوم حتى قالوا بالحق جميعاً».[1] گفت این یک مکرمه بود که دوست داشتم به یکی از مردم عرب برسد نه عجم. آن‏ها هم پراکنده نشدند تا آن‏که همه به آنچه حق بود، اقرار کردند. این روایتی است که ثقة الاسلام کلینی درباره ابن عیسی، مطرح کرده و بحث از خصوصیات اخلاقی ابن عیسی است.

برای آگاهی از مستند جارحین سهل بن زیاد به رفتار ابن عیسی، دو عبارت را از «فوائد رجالیه» سید بحرالعلوم می‏خوانم که تضعیف مثل نجاشی، ابن غضائری دیگران، مستند به رفتار ابن عیسی است. می‏فرماید: «مع أن الأصل في تضعيفه [یعنی تضعیف سهل بن زیاد] -كما يظهر من كلام القوم، هو أحمد بن محمّد بن عيسى الأشعري، و حال القميين -سیّما ابن عيسى- في التسرّع إلى الطعن و القدح و الاخراج من قم بالتهمة و الريبة ظاهر لمن راجع الرجال»[2] با کمترین شکی نسبت به راویان حدیث، چه ابن عیسی و چه قمیّون آنها را از قم، اخراج می‏کردند.

صاحب «مستدرک» هم می‏فرماید: «ان الظاهر كما نصّ عليه جماعةٌ: انّ منشأ تضعيفه ما نقله عن أحمد بل و مستند غيره»؛[3] این‏ها همه به حرف ابن عیسی، استناد کرده‏اند.

«دلیل صاحب مستدرک بر ردّ غلو سهل»

تاکنون به اینجا رسیدیم که تضعیف افراد به سبب اخراج احمد بن محمّد بن عیسی، وجهی ندارد و عبارت بحرالعلوم را هم خواندیم. «مستدرک» را ملاحظه بفرمایید. در غلوی که احمد بن محمّد بن عیسی به سهل نسبت داده، صاحب «مستدرک» وجهی را برای ردّ ذکر می‏کند و می‏فرماید ابن عیسی تا زمان امام عسکری(علیه السلام) نبوده، بلکه قبل از زمان امام هادی(علیه السلام) از دنیا رفته و نجاشی نقل کرده که سهل مکاتبه‏ای با امام عسکری(علیه السلام) داشته و امام جوابش را داده. این مکاتبه، از طرف مشایخ حدیث، ذکر شده و صحیحه شمرده شده است. امامی که ابن عیسی او را درک نکرده، جواب سهل بن زیادی را که ابن عیسی او را به جهت غلو، از قم اخراج کرده، داده است و چون خبر این اخراج‏ها به امام می‏رسیده، امام در جواب سهل، صحبتی درباره اتهام غلو او پیش نکشیده و این نشان می‏دهد که اگر غالی بود، اصلاً امام جوابش را نمی‏داد. می‏فرماید جواب امامی که بعد از احمد بن محمّد بن عیسی بوده، به این مکاتبه، دلیل بر رفع اتهام غلو است.

می‌فرماید: «واعلم ان كلمة أئمة الرجال متفقة على ان أحمد بن محمّد بن عيسى لقي الرضا والجواد والهادي(عليهم السلام) ولم يذكره أحدٌ في أصحاب أبي محمّد العسكري(علیه السلام) [در آن زمان نبوده] و وفاة الهادي(علیه السلام) كانت سنة أربع وخمسين بعد المائتين [یعنی در سال 254] فتكون وفاة احمد فيها أو قبلها [پس امام حسن عسکری(علیه السلام) را درک نکرده] فتكون المكاتبة بعد وفاة احمد الذي إليه ينتهي ما نسب الى سهل من أسباب الضعف [که غلو و کذب بوده] فلو سلم اصابته فيما فعل به وقال فیه [اگر آن نسبت غلو، درست بود] لكانت المكاتبة ناسخةٌ لهما [یعنی اگر هم تازه، درست باشد، اتهام غلو و کذب را نسخ می‏کند] فكيف لو ظهر خطؤه فيهما كما ستعرف؟»؛[4] پس چطور می‏توانیم بگوییم سهل غیر موثق است اگر ابن عیسی در نسبت دادن غلو و کذب به سهل خطا کرده باشد که در صفحات بعد صاحب مستدرک با دلیل ثابت می‌کند که سهل بن زیاد غالی نبوده است.

پس کسانی که قائل به ضعف سهل شده‏اند نیز این مکاتبه را ذکر کرده‏اند و گفته‏اند با امام حسن عسکری(علیه السلام) به دست یک شخص معین، مکاتبه می‏کرده و امام(ع) هم جواب داده است. پس یک مطلب برای نفی غلو سهل، جواب امام حسن عسکری(علیه السلام) است، این یک وجه برای رفع غلو و کذب است. البته برای رفع این اتهام‏ها ایشان وجوهی دیگری هم ذکر کرده که انشاءالله در جلسه بعد، پی می‏گیریم.

«و صلّی الله علی سیدنا محمّدٍ و آله الطاهرین»


[1]. کافی 1: 324، کتاب الحجه، باب الاشارة و النص علی ابی الحسن الثالث، الحدیث2.

[2].  فوائد الرجالیه 3: 25- 24.

[3]. خاتمه مستدرک الوسائل 5: 230.

[4]. خاتکه مستدرک 5: 218.

درس بعدیدرس قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org