Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: خارج فقه
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: ادامه بحث در معنای "محدث بودن صدقه"»
ادامه بحث در معنای "محدث بودن صدقه"»
درس خارج فقه
حجت الاسلام والمسلمین فخرالدین صانعی (دامت برکاته)
کتاب الصدقة
درس 4
تاریخ: 1402/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم و به تبارک و تعالی نستعین

«ادامه بحث در معنای "محدث بودن صدقه"»

بحث در این بود که عبارت صحیحه زراره که فرموده بود: «إنما الصّدقة محدثةٌ» به چه معناست. عرض کردیم که مرحوم فیض در «وافی» ذیل حدیث: «إنما الصّدقة محدثةٌ إنما كان الناس على عهد رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) ينحلون و يهبون»[1] می‌فرماید به این معناست که استعمال لفظ «صدقه» در هبه و نحله در «زمان ائمه(علیهم السلام)» یک امر محدث است به طوری که اگر کسی می‌گوید: «من صدقه داده‌ام»، نمی‌دانیم مرادش چیست؛ نحله و هبه است یا صدقه معروفه؟ یعنی آیا قصد قربت کرده که صدقه معروفه باشد یا قصد قربت نکرده که نحله، هبه و هدیه باشد.

«نظر صاحب حدائق»

اما صاحب «حدائق» هم بیانی دارند که فرقش با «وافی» در این است که می‌فرماید: «إنما الصّدقة محدثةٌ» به این معناست که به کار بردن لفظ «صدقه» در صدقه معروفه و مشهوره‌ای که داریم، با شرط قصد قربت و عدم امکان رجوع در آن، یک امر محدث است. در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) هبه و نحله وجود داشت و همان طور که «وافی» فرمودند، وقتی مردم می‌خواستند کار خیری بین خودشان یا در حق مساکین، انجام دهند، آن را تحت پوشش زکات، انجام می‌دادند اما صدقه به معنایی که ما استعمال می‌کنیم و با این شرائط، یک امر محدث است؛ یعنی صدقه با شرائط خاصه خودش یک امر محدث است یعنی صدقه خاصه با شرائط خاصه، بعد از زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) و در زمان ائمه(علیهم السلام) ایجاد شده. پس «إنما الصّدقة محدثةٌ» یعنی صدقه با شرائط خاصه خودش یک امر محدث است. نظر ایشان به صواب نزدیک‌تر است و با روایت هم بهتر سازگار است، چون روایت می‌فرماید: «إنما الصّدقة محدثةٌ إنما كان الناس على عهد رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) ينحلون و يهبون و لا ينبغي لمن أعطى لله شيئا أن يرجع فيه»[2] دارد توضیح می‌دهد که صدقه چیست.

صاحب «حدائق» می‌فرماید: «أقول: الظاهر ان المراد بقوله(عليه السلام) إنما الصّدقة محدثةٌ، إنما هو بمعنى أن إطلاق الصدقة على هذا المعنى المشهور الآن المشروط بالشروط المتقدمة [که یکی از شروط این است که قصد قربت، لازم دارد]أمرٌ محدثٌ [روی این قید، دقت بفرمایید که می‌فرماید] لم يكن في زمنه(صلى الله عليه و آله و سلم) [صدقه به این معنا در زمان پیامبر، وجود نداشته است. پس فرمایش امام که فرموده «إنما الصّدقة محدثةٌ» یعنی در زمان ما اطلاق صدقه بر صدقه مشهوره و با این شرائط، یک امر جدید است] و انما الذي في زمنه النحل و الهبات [یعنی در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) هبه و نحله بوده] و الصدقة يومئذٍ إنما تستعمل بمعنى الوقف [می‌فرماید صدقه در آن زمان به معنای وقف به کار برده می‌شده و در کتاب الوقف هم این را گفتیم و روایات اوقاف ائمه(علیهم السلام) هم دارد که به صدقه تعبیر شده و مثلا فرموده بود: «هذه صدقةٌ».  

دقت بفرمایید که صدقه به معنای وقف، صدقه به غیر از آن شروط است و الا اگر صدقه مشهوره باشد، به کار بردنش به معنای وقف، صحیح نمی‌باشد؛ چراکه در تعریف صدقه گفتیم تملیک مجانی به قصد قربت است اما در وقف، تملیک مجانی نداریم و اگر هم فقها فرموده‌اند موقوف علیهم، مالک می‌شوند و یک مالکیت خاصه پیدا می‌کنند، به این جهت است که ملک، بدون مالک نمی‌شود نه این‌که از ناحیه ماهیت وقف باشد. در ماهیت وقف، تملیک وجود ندارد؛ به خلاف صدقه مشهوره. در اینجا که می‌فرماید صدقه در وقف به کار برده می‌شده، مرادش صدقه‌ای است که شرائط خاصه را نداشته باشد و این، عرض ما را تأیید می‌کندکه دیروز هم عرض کردم وقتی لغت، صدقه را به «اعطاء المال علی وجه القربی» معنا کرده است و گفتیم این ترجمه شریعت‌مآبی است. همین، عرض ما را تأیید می‌کند که اگر لفظ «صدقه» در وقف به کار برده می‌شده، صدقه مشهوره و معروف نبوده، بلکه یک معنای عام دیگری را مد نظر داشته. صاحب «جواهر» به این نکته هم در جایی که هبه، ابراء و نحله با قصد قربت باشد، اشاره می‌کند و می‌گوید اینها دو معنا دارند؛ یک معنای عام صدقه که شامل ابراء و هبه به قصد قربت هم می‌شود و یک معنای خاص دارد که همین صدقه مشهوره است. ما هم آنجا عرض کردیم از صدقه بیش از یک معنا متبادر به ذهن نیست و آن، این‌که از روی ترحم، به مسکین، پرداخت می‌شود.]

كما في صدقات عليٍ(عليه السلام) و فاطمة و الكاظم(صلوات الله عليهما) المتقدم جميع ذلك [که روایتش را قبلا خواندیم. در ادامه عبارت می‌فرماید «الا أن المراد» ولی اشتباه است بلکه صحیحش به این صورت است]لا أن المراد ما ذکره من أنّ إطلاق هذه اللفظة في موضع الهبة و النحلة محدثٌ [پس «الا» در اینجا صحیح نیست؛ چون اصلا سازگاری ندارد و می‌خواهد بگوید مراد، این است نه آنچه که «وافی» فرموده بود؛ چون عبارت «وافی» را قبلش ذکر کرده است. سپس روایت عبید بن زراره را شاهد می‌آورند و می‌فرمایند:] و يشير الى ما قلناه ما رواه في الكافي و التهذيب عن عبيدين زرارة في الموثق [که فرموده] سألت أبا عبد الله(عليه السلام) [صاحب حدائق این را شاهد مثال می‌آورند برای حرف خودش که استعمال لفظه صدقه در زمان ائمه(علیهم السلام) بر معنای مشهوره، امری محدث بوده، سائل سؤال می‌کند] "عن الرجل يتصدق بصدقةٍ؟ [سؤال از صدقه شخصی کرد که صدقه‌ای داده است] أ له أن يرجع في صدقته؟ [آیا می‌تواند از صدقه‌اش رجوع کند یا نه؟] فقال: انّ الصّدقة محدثةٌ [امام فرمود: صدقه، یک امر محدث و جدید است] انما كان النحل و الهبة [قبلا نحل و هبه در بین مردم، رواج داشته] و لمن وهب أو نحل أن يرجع في هبته حيز أو لم يحز [چه آن را حیازت کرده باشد؛ چه نکرده باشد. امام در اینجا توضیح می‌دهد که در هبه و نحله می‌تواند رجوع کند] و لا ينبغي لمن اعطى شيئاً لله أن يرجع فيه"[3][از آنچه که برای خدا داده، نمی‌تواند بر گردد.

در هبه و نحله فرمود می‌تواند بر گردد و سؤال سائل از صدقه بود. آن دو را گفت می‌تواند بر گردد اما بعد فرمود آنچه که برای خدا داده می‌شود، قابل رجوع نیست. چه چیزی برای خدا داده می‌شود؟ صدقه؛ چون سؤال از صدقه است. پس امام(علیه السلام) صدقه با قصد قربت را که صدقه معروفه است، توضیح می‌دهد و این‌که سائل از صدقه، سؤال کرد و امام به هبه و نحله پرداخت، به این دلیل است که اطلاق صدقه بر هبه و نحله، رایج بوده؛ لذا فرمود رجوع در هبه و نحله، مشکلی ندارد، اما آنچه که برای خدا قرار داده می‌شود، قابل رجوع نیست بنابراین اگر صدقه در معنای خاص خودش استعمال می‌شده و بین مردم معروف بوده و امر محدثی نبود، امام در همان ابتدا جواب می‌دادکه قابل رجوع نیست. ایشان می‌خواهد استفاده کند که توضیح امام به این منظور است که صدقه با این شرائط، یک امر محدث است. خودشان هم اول فرمودند «إنما الصّدقة محدثةٌ» صدقه یک امر جدید است. اگر نحله و هبه باشد، قابل رجوع است اما اگر برای خدا داده شده باشد، قابلیت رجوع ندارد.

ایشان در ادامه می‌فرماید:] فان الخبر كما ترى ظاهرٌ في أن السؤال انما هو عن الصدقة المعهودة [که امام هم جواب می‌دهد] و قد أجاب(عليه السلام) بأن الصدقة بهذا المعنى أمرٌ محدثٌ، و انما المستعمل يومئذٍ النحل و الهبة [هبه و نحله، رواج داشته و استعمال می‌شده و حال که از صدقه، سؤال کرده، امام(علیه السلام) فرمود: صدقه‌ای که از آن می‌پرسی، یک امر محدث است]ثم أجاب [امام(علیه السلام) بأن من من أعطى لله يعنى قرن عطيته بالقربة صدقةً كانت أو هبةً أو نحلةً فإنه لا ينبغي الرجوع فيه [این همان است که ما عرض کردیم اشکال دارد] أي لا يجوز، فانّ لفظ لا ينبغي، في هذه الأخبار بمعنى التحريم»[4] ایشان می‌فرماید «لا ینبغی» هم به معنای تحریم است.

«نظر صاحب جواهر و استفاده عکس او از روایت»

ایشان برای فرمایش خودش، به این روایت، استناد کرده و صاحب «جواهر» به همین روایت برای کلام «وافی» استناد جسته است. ببینید که استفاده و برداشت‌ها چقدر با هم متفاوتند. که صاحب «حدائق» روایت را برای این هدف، استفاده کرده که بفرماید «إنما الصّدقة محدثةٌ» یعنی اطلاق صدقه به معنای مشهور و با شرائطش در زمان ائمه(علیهم السلام) امری محدث بوده است و «وافی» فرموده اطلاق صدقه بر نحله و هبه، یک امر محدث است و به همین روایت هم استناد می‌فرمایند، اگر به «جواهر» مراجعه کردید، عبارتی که از «وافی» نقل کرده، بسیار مختصر است و بنده، چیزی از آن، متوجه نشدم. اصلا به نظر بنده اگر ابتداءاً کسی عبارت جواهر را بخواند و به عبارت «وافی» مراجعه نکند، منظور «وافی» را متوجه نمی‌شود.

به هر حال، ایشان عبارت «وافی» را مختصر می‌آورد و می‌خواهد بفرماید که نظر او درست است «کما یشهد لذلک فی الجملة ما فی خبر ولده»[5] یعنی خبر ولد زراره؛ چون اصل آن روایت «إنما الصّدقة محدثةٌ» مربوط به زراره بود. می‌فرماید برای این مطلب «وافی» می‌شود روایت عبید بن زراره را شاهد آورد؛ یعنی همین روایتی که خواندیم و ایشان هیچ توضیحی نمی‌دهد که چگونه روایت شاهدد و مؤید مطلب «وافی» می‌باشد هرچند که می‌شود توجیهی برایش کرد.

به این روایت برای دو نظریه اسشهاد گردیده اما صاحب «جواهر» اشکالی را به کلام «حدائق» وارد می‌آورد که اشکالی وارد است. ایشان می‌فرماید شمای صاحب «حدائق» که می‌فرماید اطلاق لفظ «صدقه» بر صدقه مشهور با این شرائط، یک امر جدید در زمان ائمه(ع) است که لازمه این کلام این است که صدقه با این شرائط خاصه در زمان پیامبر(ص) استعمال نمی‌شده است.

«استعمال صدقه در معنای مشهور در قرآن و گفتار پیامبر(ص)»

می‌فرماید اطلاق لفظ «صدقه» به این معنای مشهور و معروفش و با این شرائط خاصه، در زمان ائمه(علیهم السلام) امری محدث بوده ولی در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) تنها نحله و هبه رایج بوده است. صاحب «جواهر» می‌فرماید این ادعای شما تمام نیست؛ چون هم در کتاب و هم در سنت، صدقه به همین معنای مشهور به کار رفته است و هم روایت داریم که صدقه به همین معنای مشهورش به کار رفته. پس این‌که فرمودید «إنما الصّدقة محدثةٌ» یعنی استعمال صدقه در زمان ائمه(علیهم السلام) در صدقه مشهوره، امری محدث است، به علت این اشکالی که دارد، تمام نیست.

صاحب «جواهر» بعد از نقل عبارت «حدائق» می‌فرماید: «وفيه أن ما ورد من الكتاب والسنة بهذا اللفظ مرادا ًبه هذا المعنى لا يكاد يحصى»[6] اراده این صدقه معروفه، در کتاب و سنت، بسیار زیاد است، پس چطور ادعا کردید که لفظ و معنای معروف آن این در زمان ائمه(علیهم السلام) باب شده است درحالی که در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) هم همین معنای معروفه، وجود داشته. ولی صاحب جواهر نفرموده در کجای کتاب و سنت، به این معنا به کار رفته است، اما با مراجعه، به دو مورد از کتاب، بنده اشاره می‌کنم:

- «لا خير في‏ كثيرٍ من نجواهم إلاّ من أمر بصدقةٍ أو معروفٍ أو إصلاحٍ بين النّاس و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً»[7] در اینجا واژه صدقه در کتاب آمده و به معنای زکات، نحله و هبه نیست.

- «يا أيّها الّذين آمنوا إذا ناجيتم الرّسول فقدّموا بين يدي نجواكم صدقةً ذلك خيرٌ لكم و أطهر فإن لم تجدوا فإنّ اللّه غفورٌ رحيمٌ»[8] که اینجا هم باز، بحث صدقه آمده است و به معنای نحله و هبه و زکات نیست.

اگر جستجو کنید، می‌توانید آیات دیگری هم پیدا کنید و ایشان هم فرمود که آیاتی کثیر است. این دو آیه، صریح در این است که منظور از صدقه همان صدقه معروفه است.

اما در مورد روایات هم روایتی است که از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) وارد شده که فرمود «باكروا بالصدقة فمن باكر بها لم يتخطاه البلاء»[9] که مرادش از صدقه، صدقه واجبه و زکات نیست. روایاتی هم داریم که می‌فرمایند صدقه در صبح و شب، چه بلاهایی را دفع می‌کند و از پیامبر(صلی الله علیه و آله) هم روایات بسیاری درباره صدقه و آثار وضعی آن، ذکر شده است که می‌توانید  به وساائل ج 9 مراجعه بفرمایید و ددر آینده به این روایات هم از حیث ددیگری اشاره خواهیم نمود.

پس اشکال صاحب «جواهر» وارد است و بنابر این، ایشان به جهت این اشکال، حرف صاحب «حدائق» را قبول نکرده و فرموده شاید نظر «وافی» معنای «الصدقة محدثة» باشد که اطلاق صدقه به جای هبه و نحله در زمان ائمه(ع)، امری محدث بوده است.

«معنای مختار از "الصدقة محدثة"»

با توجه به دو معنای ذکر شده می‌توان با تلفیق دو معنای بیان شده به معنای سومی رسید که خالی از اشکال است و آن اینکه بگوییم تا زمان پیامبر(ص) مردم برای کار خیر از هبه و نحله استفاده می‌کردند و از زمان ایشان صدقه با شرائط خاصه که روایات کثیره‌ای از پیامبر(ص) در حثّ بر آن صادر شده، بین مردم رواج پیدا نموده است و "الصدقة محدثة" یعنی صدقه خاصه امری محدث و مربوط به زمان پیامبر(ص) می‌باشد که از شرایط آن، قصد قربت و عدم جواز رجوع در آن است و امام(ع) با این عبارت در صدد بیان این نکته بوده‌اند که کمک به دیگران در چارچوب خاصی که به آن صدقه گفته می‌شود، از زمان پیامبر(ص) ایجاد گردیده است.   

به عبارت دیگر امام(ع) می‌خواهد به زمان ایجاد این حقیقت شرعیه(صدقة)، اشاره کند و بگوید که این حقیقت شرعیه، در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) بوده است نه این‌که مانند صاحب «حدائق» بگوییم «إنما الصّدقة محدثةٌ» یعنی این صدقه خاصه، در زمان ائمه ایجاد گردیده است و نه مثل «وافی» بگوییم صدقه بر نحله و هبه در زمان ائمه اطلاق می‌شده و در هر سه مفهوم استعمال می‌شده است. امام می‌خواهد جریان تاریخی و پیشینه تأسیس صدقه خاصه را توضیح دهد و اگر این طور معنا کردیم، دیگر اشکال صاحب «جواهر» که به صاحب «حدائق» وارد نموده بود، به این معنای مختار وارد نیست. می‌گوییم «إنما الصّدقة محدثةٌ» یعنی این صدقه خاصه، در زمان پیامبر، ایجاد شد. در زمان ایشان نحله و هبه بود و ایشان صدقه خاصه را اضافه نموده؛ یعنی با قصد قربت و عدم امکان رجوع؛ چون یک روایت از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل شده و عامه هم نقل کرده‌اند که فرموده رجوع در صدقه مانند قیء است؛ یعنی همان طور که انسان قیء را دوباره نمی‌خورد، صدقه‌ای هم که داد، دیگر بر نمی‌گردد؛ یعنی یکی از لواازم آن عدم رجوع است و در زمان پیامبر هم به این، اشاره شده است. پس محدث بودن صدقه، یعنی از زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) ااین صدقه معروفه و خاصه رواج یافته است.

«و صلّی الله علی سیدنا محمّدٍ و آله الطاهرین»


_________________

[1]. وسائل الشیعه، ج19، ص231، کتاب الهبات، باب3، ح1؛ وافی، ج10، ص514.

[2]. وسائل الشیعه، ج19، ص231، کتاب الهبات، باب3، ح1.

[3]. وسائل الشیعه، ج19، ص243، کتاب الهبات، باب10، ح1.

[4]. حدائق الناضره، ج22، ص263.

[5]. جواهر لکلام(ط.ق)، ج28، ص125؛ (.ج) ج29، ص266.

[6]. جواهر لکلام(ط.ق)، ج28، ص125؛ (.ج) ج29، ص266.

[7]. نساء(4)، آیه114.

[8]. مجادله(58)، آیه13-14.

[9]. وسائل االشیعه، کتاب الزکاة، ابواب الصددقه، باب1، ح15. 

درس بعدیدرس قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org