واقع شدن صدقه در دست خدا قبل از دست سائل
درس خارج فقه حجت الاسلام والمسلمین فخرالدین صانعی (دامت برکاته) کتاب الصدقة درس 6 تاریخ: 1402/12/1 بسم الله الرحمن الرحیم و به تبارک و تعالی نستعین «واقع شدن صدقه در دست خدا قبل از دست سائل» روایاتی را میخواندیم که دلالت بر حثّ و ترغیب به پرداخت صدقه بود. چندین روایت را خواندیم و در جلسات پیشرو هم روایاتی را میخوانیم. اعتقاد ما این است که چون این کلمات از وحی، سرچشمه گرفتهاند و از لسان ائمه(علیهم السلام) صادر شدهاند؛ هرچند به تواتر اجمالی، باعث خیر و برکتند و مسلما در بین مردم و خودمان نیز اثرگذارند. روایت دیگر که دلالت بر حثّ بر صدقه دارد، حیث 2 باب 29 ابواب الصدقه است: «أحمد بن فهد في عدّة الدّاعي قال: کان زین العابدین(علیه السلام) يقبّل يده عند الصّدقة فقيل له في ذلك فقال [ایشان در بیان علت این کار فرمود:] إنّها تقع في يد اللّه قبل أن تقع في يد السّائل»[1]. روایت بعدی: «و عن محمّد بن مسلم عن أحدهما(علیه السلام) قال: کان علی بن الحسین(علیه السلام) إذا أعطى السّائل قبّل يد السّائل [حضرت بعد از دادن صدقه، دست سائل را میبوسید] فقيل له لم تفعل ذلك؟ [ایشان سؤال: شدکه چرا این کار را انجام میدهید؟] قال: لأنّها تقع في يد اللّه قبل يد العبد».[2] این دست از روایات در کتاب «وسائل» در ابواب مختلف، زیاد دیده میشود. یکسری از این روایات میفرماید که فقط دست سائل را میبوسید و برخی میفرمود آنچه را به عنوان صدقه داده بود، میبویسد و یک روایت هم داشت که آن صدقه را میبویید. «تشویق به اقدام به دادن صدقه ولو ناچیز» در ابواب الصدقه باب 7 روایات در این مورد است که کسی صدقه را کم نشمرد، حتی اگر میتواند به اندازه قسمتی از خرما صدقه بدهد، اقدام کند؛ چون خداوند صدقه را زیاد حساب میکند و به کمی صدقه نباید نگاه شود. این هم یک بحث تربیتی دارد و خواسته یک روش را در جامعه، نهادینه کند. در روایت هم داریم که به فرزندانتان پول بدهید صدقه بدهند تا با کار خیر، آشنا شوند. این کار، یک نکته تربیتی دارد و لذا امام(علیه السلام) فرموده حتی اگر مقدار صدقه کم باشد، صدقه بدهید. در این باب، چند روایت وجود دارد که برخی از آنها را میخوانیم. حدیث 2 این باب که مرسله است و اتصالش مشخص نیست، میفرماید: «محمّد بن عليّ بن الحسين [یعنی ابن بابویه] قال: و من ألفاظ رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) اتّقوا النّار و لو بشقّ تمرة [با یک قسمتی از خرما، از آتش دورخ بپرهیزید] و استنزلوا الرّزق بالصّدقة [روزیتان را با صدقه، سریعتردریافت کنید؛ و صدقه باعث افزایش روزی میشود] ادفعوا البلاء بالدّعاء [این یک پیشگیری است. روایاتی که آثار وضعی صدقه را بیان میکند و خواهیم خواند هم در همین سیاق است که قبل از آنکه بلایی به شما برسد، صدقه بدهید؛ یعنی صدقه به نحوی، حالت پیشگیری دارد «ما نقص مال من صدقة» اگر کسی صدقه داد، مالش کم نمیشود] و لا صدقة و ذو رحم محتاج»[3] البته این مربوط به طایفه بعدی است که در صدد بیان آن است که صدقه را به چه کسانی باید پرداخت. میفرماید انسان باید خویشان خود را در پردداخت صدقه در اولویت، قرار دهد. روایت بعد: «الحسن بن محمّد الطّوسيّ في المجالس عن أبيه عن جماعة [که حسن بن اسماعیل بن اشناس ثقه یکی از این جماعت است] عن أبي المفضّل [ابی مفضل شیبانی که امامی است اما گفتهاند ضعیف است] عن الحسين بن أحمد بن عبد اللّه المالكيّ [که غیرامامی اما ثقه است] عن أحمد بن هلال الكرخيّ [که غیرامامی و ثقه است] عن زياد القنديّ [که غیرامامی ثقه است] عن ابن الجرّاح المليح [که الجراح بن ملیح گفته شده ضعیف و غیرامامی است] عن أبي إسحاق [که عمرو بن عبدالله، ابو اسحاق و غیرامامی و ثقه است. بنابر این، این روایت با صرفنظر از راوی ضعیف، چون اکثر رواتش غیرامامی ثقهاند، موثقه محسوب میشود.] عن الحارث [که حارث بن عبدالله اعور امامی و ثقه است] عن عليّ(علیه السلام) عن النّبيّ(صلی الله علیه و آله) قال: كلّ معروف صدقة [هر کار خیری که انجام دهید، صدقه است] إلى غنيّ أو فقير [کار خیر، باعث آرامش در جامعه میشود] فتصدّقوا و لو بشقّ التّمرة [حتی به یک قسمت از خرما باشد، صدقه بدهید، پس مهم، این روش و کار خیری است که باید به عنوان یک کار تربیتی و هنجاری در جامعه، انجام دهید] و اتّقوا النّار و لو بشقّ التّمرة [یعنی همینکه با یک قسمت از خرما صدقه میدهید، هم کار خیری میکنید و ثواب میبرید و هم اینکه باعث دوری از آتش میشود. پس دو کارکرد دارد] فاللّه يربّيها لصاحبها [میخواهد بگوید با اینکه کم است، ولی خداوند آن را عظیم قرار میدهد؛ آن را پرورش میدهد و ثوابش را زیاد میسازد] كما يربّي أحدكم فَلُوَّه [همان طور که کره اسبی را که از مادرش و شیرخواری، جدا میشود، تربیت میکنند] أو فصيله [فصیل هم ولد ناقه است] حتّى يوفّيه إيّاها يوم القيامة [در روز قیامت، این صدقه کوچک را مانند یک کوه عظیم قرار میدهد] و حتّى يكون أعظم من الجبل العظيم»[4] تا جایی که بزرگتر از مثل کوه بزرگی چون «اورست» قرار میدهد؛ چون یک هنجار انجام و جامعه را به طرف کار خیر، سوق دادهاید که مصداق «من سنّ سنة حسنة» است؛ لذا خد این ثواب را برایش در نظر میگیرد. این برخی از روایاتی بود که دلالت بر حث بر صدقه، دلالت مینمودند. «زمانهای فضیلت صدقه» دسته دیگر از روایات، روایاتی است که بیان میدارد صدقه در چه زمانی و بر چه کسانی، افضل از دیگر اوقات و افراد است. یکی از زمانها جمعه است. روایات این بخش را میخوانم و از شما میخواهم در آن، دقت بفرمایید. روایت نخست میفرماید: «محمّد بن عليّ بن الحسين في ثواب الأعمال عن محمّد بن موسى بن المتوكّل [که امامی و ثقه است] عن السّعدآباديّ [که علی بن الحسین سعدآبادی، امامی و ثقه است] عن أحمد بن أبي عبد اللّه [که محمد بن خالد برقی است و وضعیتش روشن است] عن أبيه [که او نیز ثقه است] عن سعدان بن مسلم [که امامی و ثقه است] عن عبد اللّه بن سنان [که ثقه است] قال: أتى سائل أبا عبد اللّه(علیه السلام) عشيّة الخميس [در شب جمعه، به خدمت امام صادق(علیه السلام) رسید] فسأله فردّه [از امام، سؤال: کرد، اما امام(علیه السلام) چیزی به او نداد و او را باز گردانید] ثمّ التفت إلى جلسائه [این هم نشانه پاسخگویی ائمه است که در همه حال، توجه داشتند که پاسخ شبهات مردم را بدهند و کاری نکنند که باعث ایجاد شبهه در ذهن مردم باشد و مردم را بر آنچه وظیفه دارند، تربیت کنند. مسلما وقتی که سائلی آمد و امام او را رد کرد، برای کسانی که نشسته بودند، سؤال: پیش آمد؛ لذا امام(علیه السلام) به همنشینانش رو کرد و] فقال: أما إنّ عندنا ما نتصدّق عليه [فرمود: نزد ما چیزی بود که بخواهیم با آن، صدقه دهیم] و لكنّ الصّدقة يوم الجمعة تضاعف أضعافا»[5] یعنی اگر او را رد کردم، به این دلیل است که میخواهم در روز جمعه به او صدقه دهم؛ چون روز جمعه، ثواب مضاعف دارد. این روایت توی ذوق میزند. گفتهاند که امام میخواسته با این رفتار، کاری را یاد دهد درحالی که میتوانست اگر در روز جمعه، کسی آمد، بفرماید در این روز، صدقه بدهید چون افضل است. در روایت بعدی میخوانیم که امام سجاد(علیه السلام) به خادمانش میفرماید روز جمعه، هرکس از اینجا رد شد، به او صدقه بدهید. خب اگر امام میخواهد روشی را بیاموزد، در روز جمعه، این کار را میکند. یکی از توجیهات این است که شاید امام(علیه السلام) میدانسته این شخص، امروز احتیاج ندارد. پاسخش این است که علی تسلیم این فرض، ولی بازخورد این رفتار، بازتاب منفی است. به مردم نفرمود که این شخص امروز، احتیاج ندارد، ولی الزاماً فرمود که احتیاج دارد ولی من در روز جمعه به او میدهم. این نشان میدهد که میخواسته در روز جمعه، صدقه را به او بدهد. این قسمت از روایت که موثقه هم هست، یک قضیه شخصیه بوده که شاید میدانسته روز بعد، نیاز دارد یا شاید کسانی که آنجا نشسته بودند، میدانستند که مثلا دیروز هم چیزی را گرفته یا چند ساعت یپش هم گرفته، لذا امام خواسته اهمیت روز جمعه را برای صدقه دادن بفرماید. پس عمل کردن به ذیل این روایت، درست است و صدقه دادن در روز جمعه، ثواب بیشتری دارد نه اینکه در روزهای دیگر، صدقه ندهد. اگر مثلا 100 تومان دارد که میخواهد آن را صدقه دهد و امروز هم کسی را پیدا نکرد، آن را کنار بگذارد و در روز جمعه بپردازد. این یک فعل حسن است و عمل به دستور امام(ع) بدون آنکه سائلی را رد کرده باشد، مسلما اگر انسان سریعتر به فعل خیر، اقدام کند -چنانکه خداوند هم میفرماید در کار خیر، مسابقه بگذارید «یسارعون فی الخیرات»[6]- اینجا مسارعت در فعل خیر، مسلما بهتر از آن است که در روز جمعه باشد. مسلما روایت نمیخواهد بگوید اگر امروز، کسی نیاز داشت و ما هم چیزی داشتیم که نیازش را برآورده کنیم، آن را تا روز جمعه به تآخیر بیندازید. گاهی شما پولی را دارید و کسی را هم پیدا نکردید، آن را نگاه میدارید و در روز جمعه، صدقه میدهید، این بلااشکال است. ما در بحث اموات هم داریم که زیارت اهل قبور، در روز پنجشنبه، و دادن صدقه برای اموات در شب جمعه، دارای فضیلت بسیار است و روایات زیادی هم داریم. بنا بر این ذیل روایت، دلالت بر افضلیت آن در روز جمعه میکند. روایت دیگر در باره صدقه روز جمعه: «محمّد بن عليّ بن الحسين في العلل عن محمّد بن موسى بن المتوكّل عن عبد اللّه بن جعفر الحميريّ عن أحمد بن محمّد بن عيسى عن الحسن بن محبوب عن مالك بن عطيّة [که ظاهرا ثقه است] عن الثّماليّ في حديث أنّه سمع عليّ بن الحسين(علیه السلام) يقول لمولاة له [که در برخی نقلها «لموالی له» ذکر شده] لا يعبر على بابي سائل إلّا أطعمتموه فإنّ اليوم يوم الجمعة»[7] فرمود: هر سائلی که در روز جمعه از جلوی خانه من رد شد، چیزی به او بدهید و بر روز جمعه، تأکید داشتند. در ادامه روایت میخوانیم که راوی گفت: به آن حضرت عرض کردم ممکن است کسی مستحق نباشد و امام فرمود: من میترسم که مستحقی باشد و ما به او چیزی ندهیم؛ لذا دچار بلیهای شویم که دامن حضرت یعقوب(علیه السلام) را گرفت و داستانش را در جای دیگر به صورت کامل خواهیم خواند. روز عرفه هم یکی از این اوقات است. میفرماید: «عن محمّد بن الحسن [که از احمد بن ولید، نقل کرده] عن الصّفّار عن أحمد بن محمّد عن أبيه عن صفوان [بن یحیی بجلی] عن عبد اللّه بن مسكان عن عبد اللّه بن سليمان [صیرفی که همه، ثقهاند] قال: كان أبو جعفر(علیه السلام) إذا كان يوم عرفة لم يردّ سائلا»[8] حضرت در روز عرفه، هیچ سائلی را رد نمیکردند. این روایت را هم بر افضیلت صدقه در روز عرفه، دلیل گرفتهاند. در باب ماه رمضان هم خطبه معروفی است که از پیامبر(صلی الله علیه و آله)[9] نقل شده که به امر خیر در ماه رمضان، ترغیب کردهاند. صاحب «تذکره» و دیگران هم از عامه، نقل کردهاند پیامبر(صلی الله علیه و آله) در ماه رمضان، بنده را آزاد و به هر سائلی، چیزی عطا میکرد. این هم از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل شده ولی برای اینکه حدیثی را بالخصوص، خوانده باشیم؛ شیخ صدوق در ثواب الاعمال آورده. «و عن أبيه عن سعد [بن عبد الله قمی که ثقه است] عن محمّد بن عيسى اليقطينيّ [که ثقه است] عن عمر بن إبراهيم [اینجا به صورت «عُمر بن ابراهیم» ذکر شده اما در نرمافزارها دیدم که «عمرو بن ابراهیم» ذکر شده و در ارجاع به کتب رجالی هم به صورت «عَمرو» نقل کردهاند. این روایت را باید در «ثواب الاعمال» نگاه کنیم. بالاخره، و حتما کسانی که نرمافزارها را تولیدد کردهاند دقت نمودهاند. اما در اینجا «عُمر» است و در نرمافزارها «عَمرو» ذکر شده. به هر حال، عمر بن ابراهیم عضدی، ثقه امامی است] عن خلف بن حمّاد [که ایشان هم ثقه است] عمّن ذكره عن أبي عبد اللّه(علیه السلام) قال: من تصدّق في شهر رمضان بصدقة صرف اللّه عنه سبعين نوعا من البلاء».[10] این روایت هم دلالت میکند که صدقه در ماه رمضان، ثواب بیشتری دارد. در اینجا یک نکته، شایان یادآوری است. در ذیل این روایت، مرحوم سبزواری مطلبی دارند که من به جهت حقی که به گردن بنده دارند از آن جهت که مطالبی را از کتب ایشان استفاده میکنم، آن را میخوانم و الا من در بحثها از علمایی که در قید حیات هستند، مطلب نقل نمیکنم مگر از والد استاد از باب استادیشان. مرحوم سبزواری، ذیل بحث ایام و افراد، میفرمایند اینکه میبینید صدقه در ایامی خاص یا به افرادی خاص، فضیلت دارد «و یشهد لذلک العرف و الاعتبار ایضا [اعتبار هم دلالت میکند بر اینکه مثلا تا خویشان انسان باشند، به دیگران کمک نکند؛ چون خویشان خود را میشناسد و نیازشان را میداند، لذا بهتر است که از آنها دستگیری کند؛ چون چشم به سفره فامیل خود دارند تا به غریبه] فإنّ لفضل الزمان و المکان أثرا فی زیادة فضل العبادة [مسلّم است که نماز در خانه خدا نسبت به جاهای دیگر، فرق دارد و حتی در حکامی که قسم دارد نیز قَسم در ایام خاص و جاهای خاص و محلهای عبادت، بهتر است تا تغلیظ شود. اینها مورد اعتبار عرف هم هست که مثلا کسی را به امامزاده یا حرمی میبرند و او را قسم میدهند یا برای خواندن عقد، به حرم امامی میروند. گذشته از این، به طور کلی در این مکانها یک انرژی مثبت وجود دارد؛ چون اطاعت و بندگی خدا میشود. حتی اگر امامزادهای هم که اصل و نسب و شجرهنامهای و یا حتی وجود خارجی نداشته باشد، از آن جهت که برای عبادت، رفتوآمد میشود، یک انرژی مثبت دارد و عرف به این، اعتنا میکند] و یمکن التعدّی عن ذلک بأن یقال: أن صدقة أهل التقوی أکثر ثوابا من صدقات الهمج الرعاء إلی غیر ذلک مما یوجب زیادة الفضل»[11]افراد عوام و کسانی که تقیّد به احکام دینی ندارند یا تقوای آنچنانی ندارند، صدقه آنها ثوابش کمتر از افراد باتقوا است. روی این بحث، مقداری فکر کنید و اگر چیزی به ذهنتان رسید، بفرمایید که تقوای یک شخص در بردن ثواب بیشتر، از کجا به دست میآید؟ آیا دلیلی داریم که وقتی دو نفر، یک انسان باتقوا و یک انسانی که زندگی روزمرهاش را دارد و هر دو صدقه میدهند، آیا تقوا دخالتی در ازدیاد ثواب دارد؟ این موضوع را جمعبندی بفرمایید و اگر روایت و مطلبی بر آن یافتید، یادداشت کنید تا ببینیم اصلا تقوا چه تأثیری در ازدیاد ثواب دارد. «و صلّی الله علی سیدنا محمّدٍ و آله الطاهرین» ___________________[1]. وسائل الشیعه، ج9، ص433، باب29 از ابواب الصدقه، ح2. [2]. همان، ص434، ح7. [3]. همان، ص380، باب7، ح2. [4]. همان، ص381، ح5. [5]. همان، ص403، باب15، ح1. [6]. آل عمران(3)، آیه114. [7]. وسائل الشیعه، ج9، ص416، باب21 از أبواب الصدقة، ح9. [8]. همان، ص403، باب5، ح2. [9]. وسئل الشیعه، ج10، ص313، ح20. [10]. همان، ص404، باب15، ح3. [11]. مهذب الاحکام، ج22، ص118.
|