اصناف روایات صدقه
درس خارج فقه حجت الاسلام والمسلمین فخرالدین صانعی (دامت برکاته) کتاب الصدقة درس 8 تاریخ: 1402/12/12 بسم الله الرحمن الرحیم و به تبارک و تعالی نستعین «اصناف روایات صدقه» بحث در روایات صدقه بود که آنها را در چند دستهبندی خواندیم و مورد بررسی قرار دادیم. یک دسته، روایاتی بود که بر حثّ بر صدقه، دلالت میکرد. یک دسته، روایاتی بود که بر افضلیت صدقه در زمانها و مکانهای مختلفی مثل ماه رمضان و روز جمعه دلالت داشت. دسته دیگر هم فضیلت صدقه بر برخی از افراد را بیان میکرد. گفتیم که یکی از آنها همسایه و دیگری ذورحم است که بر دیگران مقدم میشود. من عبارتی را از علامه در «تذکرۀ الفقهاء» میخوانم که دو جهت دارد: یکی اینکه کیفیت استدلال علامه بر مسألهای که خوانده میشود، روشن شود. دیگر اینکه ایشان با استفاده از کلمات اهل سنت و روایاتی که عامه نقل کردهاند و روایاتی که از طریق خاصه، ذکر میشود، احکامی را از جمع این روایات و اقوال، بیان میکنند که شاید بخصوصه، نصی بر آنها نداشته باشیم، بلکه استفاده ایشان استفاده عرفی، عقلائی و به تنقیح مناط است. برای من جالب بود که ایشان این گونه از روایات و کلمات فقهای عامه، استفاده کردهاند و از مجموع آنها بهره برده؛ یعنی فقط به روایات از طریق خاصه، توجه ندارند، بلکه روایات عامه را هم مد نظر قرار دادهاند و احکامی عرفی، عقلائی، مورد پذیرش عرف و مطابق با فطرت را از آنها استخراج کردهاند. پس عبارت را از این دو جهت میخوانم و الا بحث از جهت روایات، تمام است. «استفادههای علامه از مجموع روایات صدقه» ایشان میفرمایند: «صرف الصدقة إلى ذي الرحم أفضل من صرفها إلى الأجنبي [پس خویش و قوم بر اجنبی، افضلیت دارد] وصرفها إلى الجيران أفضل من الأباعد [همسایه نزدیک بر همسایه دور، و اصلا همسایه بر دیگرانی که مثلا در محله دیگر زندگی میکنند، تقدم دارد] وروى العامة عن رسول الله(صلی الله علیه و آله) أنه قال الصدقة على المسكين صدقةٌ وعلى ذي الرحم ثنتان صدقةٌ وصلةٌ [صدقه بر ذی الرحم، دو ثواب دارد؛ یکی اینکه صدقه است و دیگر اینکه صله رحم محسوب میشود. همچنین روایت عامی دیگری نقل مینمایند به این مضمون:] وعن عايشة انها قالت يا رسول الله، انّ لي جارين فإلى أيهما أهدي [به کدام یک از دو همسایهم هدیه دهم؟] فقال إلى أقربهما منك باباً [یعنی به هر کسی که نزدیکتر است، و البته این در صورت تساوی است. تا اینجا روایات عامه را نقل کردند] ومن طريق الخاصة ما رواه الصدوق عن النبي(صلی الله علیه و آله) انه سئل: ايّ الصدقة أفضل؟ قال: ذي الرحم الكاشح [که این روایت را خواندیم] وقال: لا صدقة وذو رحمٍ محتاج [اینها درباره صدقه بر رحم است] وقال(صلی الله علیه و آله): الصدقة بعشرة والقرض بثمانية عشر وصلة الاخوان بعشرين وصلة الرحم بأربعة وعشرين [پس نشان میدهد که هرچه نزدیکتر باشد، ثواب بیشتری دارد. ایشان میفرماید:] وكذا الصدقة المفروضة والكفارات صرفها إلى الأقارب أولي إذا كانوا بصفة الاستحقاق ولا يلزمه نفقتهم [اگر نفقهشان واجب نباشد و مستحق باشند، اول باید به اطراف خودتان و ذی الرحم، رسیدگی بفرمایید. والد استاد هم همیشه در کار خیر و و در اجازه به کسانی که اجازه مصرف خمس میخواستند، میفرمودند که اول به خویشان خود، رسیدگی کن. اگر میگفت اجازه میخواهم و کسی از فامیل و بستگانشان بود که نیاز داشت، آن مقدار اجازه را بالاتر میبردند و میگفتند که ابتدا به فامیل خودتان رسیدگی کنید. اگر این یک فرهنگ شود که هر کسی حداقل، هوای فامیل خود را داشته باشد، دیگر لازم نیست که دیگران برایشان دلسوزی و ترحم کنند. ما در روایات نداریم که کدام ذی الرحم، مقدم میشود؛ رحمی که محرم است یا رحمی که محرم نیست. گفت که به رحم محتاج، کمک کن و او را بر دیگران مقدم بدار، اما مرادش کدام رحم است که مقدم میشود؛ رحم محرم بر غیرمحرم یا رحم محرم نسبی بر رحم محرم رضاعی؟ اینها احکامی است که ایشان از این دسته روایاتی که خواندیم، استفاده کرده. علامه در ادامه میفرماید] والأولى ان يبدأ بذي الرحم المحرم [ایشان میفرماید رحم محرم، مقدم است؛ یعنی شروع با رحم محرم باشد] كالاخوة والأخوات والأعمام والأخوال؛ ويقدم منهم الأقرب فالأقرب [در اینها هم باز، اقرب فالاقرب، رعایت میشود؛ مثلا خانمی برادر و دایی دارد که در این صورت، برادر بر دایی، مقدم میشود] والزوج والزوجة يلحقان بذلك [زوج و زوجه نیز همین حکم را دارند] ثم يبدأ بذي الرحم غير المحرم [غیرمحرم، بعد از آنها قرار میگیرد.] ثم یبدأ بذی الرحم وغیر المحرم كأولاد الأعمام وأولاد الأخوال ثم بالمحرم بالرضاع؛ ثم بالمحرم بالمصاهرة [محرم رضاعی بر محرم بالمصاهره، مقدم میشود] ثم بالمولى [اعنی عبد و امایی که آزاد میشوند] قال بعض الشافعية من الأعلى ومن الأسفل: ثم بالجار [بعد از همه اینها یعنی اگر از محرم نبود، بعدش نوبت به جار میرسد.] وإذا كان في البلد أقارب وأجانب مستحقون [اگر در شهر، اقارب و اجانبی هستند که هر دو نیز مستحقند] فالأقارب أولي وإن كان الأجانب أقرب منزلاً [حتی اگر اجانب، نزدیک باشند، اقارب بر آنها اولویت دارند. ایشان میخواهد تأکید کند که اقرب، مقدم است] وإن كان الأقارب خارجين من البلد فان منعنا من نقل الصدقة»[1] از اینجا وارد بحثهای دیگر میشود و بر این، تأکید دارد که اگر صدقه باشد، نباید آن را به بیرون ببریم، ولی اگر مثلا در داخل بلد، آدم مستحقی باشد، باید به او پرداخت کنیم. این هم یک بحث فقهی است که آیا صدقه در مثل زکات فطره، باید در بلد، مصرف شود یا اگر کسی را در بلد، سراغ نداشتید، میتوانید به جای دیگر منتقل کنید. ایشان براساس آن مبانی مطالبی میفرمایند که مربوط به بحث ما نمیشود. مراجعه فرمایید. روایاتی که انشاءالله در جلسه آینده خواهیم خواند، روایاتی است که آثار وضعیه صدقه را نشان میدهد و دلالت میکند که صدقه چه آثار وضعیهای دارد و ائمه بر آنها تأکید کردهاند و فرمودهاند در چه زمانی، صدقه بدهید که بلای مشخصی را دفع کند یا رزق و روزی را افزایش دهد. اینکه ما این روایات را میخوانیم از آن جهت که اصلا وظیفه ائمه و پیامبر(علیهم السلام) در ابلاغ دین، جدا از زدودن غبار کفر از فطرتهایی که در طول زمان بر آنها مینشیند، این است که از آنچه که از غیب نمیتوانیم اطلاع پیدا کنیم، خبر بدهند و دقیقا این روایات، ناظر به این وظیفه است. اگر میفرماید: «پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود صدقه مرگ سوء و هفتاد نوع بلاء را دفع میکند»[2] من هیچ وقت نمیتوانم بگویم و شما هم نمیتوانید بیان کنید، چون این ناموسی است که برای پروردگار، وجود دارد و کسی جز نفس پیامبر و بالتبع، ائمه معصومین نمیتواند از آنها اطلاع پیدا کند. ممکن است بفرمایید در بیشتر این موارد این آثار تحقق پیدا نمیکند. آن یک بحث دیگر است و در دعا نیز همین رویه، حاکم است. خدا به شما میگوید «دعا کنید؛ من استجابت میکنم»[3] و این دیگر متن صریح قرآن است، اما این همه دعا میکنند، کجا اجابت میشود؟ آن یک بحث دیگر است که آیا دعا برای استجابت است یا خودش یک عبادت، محسوب میشود؟ در بحث صدقه، به جز روایات موجود، بسیاری از افراد، خودشان اقرار به مترتب شدن این آثار دارند مثل کمک و محبت به پدر و مادر. محبت به پدر و مادر، امری است که برکاتی دارد و دستورات ائمه(علیهم السلام) و بزرگان ما نیز این است که «به پدر و مادر خود، نیکی کنید». بسیاری از مردم هم آثار مترتب بر این نیکی کردن را درک کردهاند. بسیاری از کسانی که میبینید موفقند، خودشان به صراحت، تأکید میکنند که نتیجه نیکی به پدر و مادر است. بسیاری از این امور را خود انسان لمس و حس میکند و این روایات، هم اِخبار است و هم تذکر؛ یعنی هم دارد إخبار میدهد و هم تذکر میدهد تا به آن، توجه شود که اگر صدقهای دادیم و نتیجهاش را دیدیم، این کار را فراموش نکنیم و باز تذکر میدهد که آن را ادامه دهیم. تذکر است که برای استمرار است و إخبار از آن ناموس الهی است. «و صلّی الله علی سیدنا محمّدٍ و آله الطاهرین» ________________[1]. تذکرة الفقهاء، ج20، ص102، مسأله51. [2]. کافی، ج4، ص3، کتاب فضل الصدقه، ح7. [3]. غافر(40)، آیه60.
|