Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: آئین گفتگو در قرآن

آئین گفتگو در قرآن

* محمد جواد نجفی (دانشیار دانشگاه قم)

اشاره

شاید در نگاه نخست، چنین بنماید هنگامی که پیامی از سوی خدا برای راهنمایی انسان به سوی او، فرستاده می شود، تنها شماری فرمان های خدا در زمینه های گوناگون زندگی را در برداشته باشد ولی با اندک بررسی در قرآن کریم، روشن می شود این کتاب، سرشار از گفتگوست، چنان که تا آن جا که پاره ای از فرمان های خدا هم از رهگذر پرسش و پاسخ و گفتگو گوشزد شده است. در قرآن کریم، آشکارا شماری از آیات، به گفتگو، نگاهی ویژه شده است، چنان که در هنگامه سخن از آغاز پیدایش انسان، از گفتگوی خدا با فرشتگان در باره بایستگی آفرینش انسان، سخن به میان می آید و تا واپسین رخدادهای هستی که در قرآن از آن یاد شده، شیوه گفتگو، روامند است. گفتگوی خدا با گنهکاران و نیکوکاران در بهشت و دوزخ، باشندگان این دو با یکدیگر، نگهبانان هردو خانه نهایی با آنان، همه، کتاب را با گفتگو درمی آمیزد.

این نوشتار بر آن است که نمونه هایی یادآور گفتگو به گونه منزله روش، در پهنه های گوناگون زندگی را به یاد آوریم که دستاوردی برای نگرشی دوباره به کار کرد گفتگو در روند پیشرفت و ژرفا بخشیدن زندگی در روزگار آشفته کنونی، به دست آورد. این جستار آن جا برجستگی بیشتر می یابد که بنگریم در روزگار کنونی، در سنجش با همه روزگاران پیشین تاریخ، بیش از همیشه، دانشوران و دست اندرکاران کنش های کلان انسانی در ستایش گفتگو سخن گفته، چنان که آن را روش گشایش در باز کردن همه گره هایی می دانند که ابزارها کهن و نو در گشودن پرسمان های بشری می دانند، طرفه آن که این هزاره، با پیشنهاد ایران با سال گفتگوی تمدن ها آغاز شده است.

بنابراین می توان عناوینی را بدین سان، سامان بخشید: اصالت گفتگو در قرآن، اهداف، روش ها، زآن پس، به گفتگو در روش آموزش دین، پرورش انسان، پیوندهای اجتماعی، حدیث نفس پرداخت که هر یک، آئین و آداب ویژه خویش دارد. سپس فرجام گفتگو، شیوه ها و سرانجام آئین و بنیادهای فرمانروا در زمینه گفتگوست. گمان می رود در این نگاشته کوتاه، تنها بتوان به نمونه هایی از ریشه داری و اصالت گفتگو در قرآن پرداخت.

اصالت گفتگو

در قرآن کریم، به گفتگو، رویکرد ابزاری نشده است، تنها به هنگام ناچاری بدان متوسل نشده است بلکه شیوه ای کارآمد برای پیشبرد هدفهای آفرینش به شمار آمده، پیش از کاربست هر ابزاری در گشایش کارها، به میان می آید و نمونه هایی از آن می تواند جایگاه این پدیده را در بستر دعوت پیامبران، به خوبی نشان دهد.

در قرآن، به هنگام فرمان به پیامبر برای آغاز دعوت و گسترش آن پیامبر را با ویژگی حکمت، پند و مجادله هریک شیوه ای از گفتگوست، وادار می سازد.

گفتگو در جایگاه تشریع

در سوره مجادله که از سوره های مدنی است و به یکی از هنجارهای جاهلی که مایه آزار زنان شده و بنیان خانواده ها را سست کرده، پرداخته است و به گفتگو یک زن با پیامبر که بستر ساز دگرگونی فرمان جاهلی و زدودن غبار ستم و برتری های بی جا از خانواده، شد، پرداخته و به شیوه ویژه ای به برجستگی آن نزد خدا، رهنمون شده است. در نگرشی ژرف به این رخداد تاریخی بایسته است بنگریم که چگونه پروردگار، گفتگوی بانویی، به ستوه آمده از هنجارهای جاهلی با پیامبر را برجسته ساخته و رنگ جاودانگی می بخشد و فرمان خویش را از این رهگذر با زندگی مردم پیوند می دهد. در این سوره می خوانیم:

«قَدْ سَمِعَ اللهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللهِ وَاللهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ.»،[1] خدای، سخن بانویی را شنید که در باره همسرش، با تو گفتگو می کرد و به خدا، داد خواهی می کرد و خدا گفتگوی شما دو تن را می شنید و خدا شنوا و بیناست.

در این آیه، داستان بانویی ساده که گلایه مند از رفتار همسرش با پیامبر به گفتگو آمده و از همسرش و حکم جاهلی که بر پایه آن وی را از همسرش جداساخته، ناله می کند و خدا می فرماید این گفتگو را می شنود. نکته آنکه وحبه زهیلی، مجادله را در اینجا، به گفتگو تفسیر می کند که بخش پایانی آیه هم از آن به گفتگو یاد کرده است.[2]

گفتگو در باره حکمی است ریشه دار و ستمیاره که زن امیدوار است پیامبر از سوی خدا در باره ناروایی اش، راهنمایی و داوری کند. چنانکه پیداست در بافت این آیه در آغاز سوره، گفتگو چندان اصالت می یابد که به قانونگذاری و گسیل فرمان های خدا هم راه یافته، پروردگار در پایان این گفتگو، دستوری برای زدودن ستم در روابط زناشویی صادر می کند. بدین سان چون قلمرو قانونگذاری از آن خداست و خود پروردگار آن را از راه گفتگو به بندگانش می آموزد، می تواند این بنیان استوار را، در زمینه های دیگر زندگی که رویه فرادینی دارد، گسترش دهد.

گفتگو در میدان نبرد

تاریخ زندگی انسان نشان می دهد که جنگ زاییده بیرون رفتن انسان از گردونه خردگرایی و روی آوردن به خواست ها و نیازهای خود خواهانه و نابخردانه است و در پی آن راهی برای دادو ستد خردمندانه از راه گفتگو نمی ماند و بیشتر از سوی نابخردان و خود خواهان بر دیگران، تحمیل می شود. ولی زندگی پیامبر خدا در روند پشتیبانی از مردم در برابر یورش جنگ سالاران، تنها آیینه خردورزی پیامبر در قلمرو فرماندهی نبرد است.

در داستان جنگ احد چنان که زبانزد همگان است پیامبر برای دفاع از مدینه با مردم به گفتگو نشست و پس از نگر خواهی، رأی مردم را در بیرون شدن از شهر برای نبرد با تبهکاران پذیرفت.

بازگشت به دیدگاه سربازان در جنگ، از سوی هیچ فرماندهی پذیرفته نیست و جنگ، تنها میدان فرماندهی و فرمانبری است و گفتگو در آن راه ندارد ولی پیامبر بزرگوار در این موضوع بسیار سرنوشت ساز، با مردم گفتگو می کند و رأی آنان را بر خود برتری می بخشد و سرانجام شکست هم می خورد ولی به جای نکوهش مردم در اظهار نظری که به ناکامی انجامیده است، درست پس از جنگ خدا به پیامبرفرمان رایزنی، گفتگو و مشورت با مخالفان می دهد.

گفتگو در قلمرو قدرت

نمونه تاریخی از اصالت گفتگو را می توان در گزارش قرآن از رفتارهای ملکه سبا در فراگرد پاسخ گویی به نامه حضرت سلیمان پیامبر خدا، دید آن جا که ملکه سبا با دریافت نامه پیامبر خدا در گفتگو با هیأت حاکمه به ارزشهایی ماندگار و بنیادین پرداخته که بسی آموزنده است:

«قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ (29) إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ (30) أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ (31) قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ (32) قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ (33) قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ (34) وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ»،[3] ملکه سبا گفت: ای گروه برجستگان! نامه ای ارجمند، به سویم آمده است از سلیمان که با نام خدای مهربان و بخشنده، همراه است، که برمن برتری نجویید و رام و حق پذیر، به نزدم آیید؛ گفت ای بزرگان! در کارم رایزنی کنید که من کاری را بی شما، استوار، انجام نداده ام، گفتند ما گروهی نیرومند و سخت استواریم ولی فرمان به دست شماست بنگر که چه دستور می دهید. او گفت: باری پادشاهان چون به سرزمینی، راه یابند، تباهش کنند و گرانمایگانش را خواردارند و پیوسته چنین می کنند و من ارمغانی به سوی او می فرستم تا ببینم فرستادگان با چه باز می گردند.

قرآن کریم از این نگرش با ارجمندی و شکوه یاد می کند که چگونه فرمانروایی با گفتگوی در درون سرای قدرت، آغازگر راهی می شود که به رستگاری خویش و رهایی مردمش می انجامد.

این نیز از شگفتی های زندگی انسان است که هر اندازه از توانایی و چیرگی بیشتری برخوردار باشد، بیشتر دچار خود خواهی شده، از هرگونه گفتگو تن می زند تا آن جا که گویند، آئین و اندیشه را به کام خود کامگی می کشند و از شکوفایی مردمان باز می دارند، فرمان روایی چه اندازه باید بر خویشتن خویش و خواسته هایش چیره باشد که خود را نیازمند گفتگو با همگنان و همراهان خویش ببیند و خود بی نیاز پنداری او را به گرداب سرکشی، فرو نیفکند.

قرآن کریم در آیینه کنش یک بانوی فرمانروا به انسان ها می آموزد، بنیاد گفتگو در اوج برخورداری از توانایی و توانگری و پشتیبانی یاران، چگونه جامعه ای را از فروپاشی می رهاند.

داستان های واقع نمای قرآن شکوهمند، روشنگر راههایی درخشان برای زندگی در پیچیده ترین چهره آن است، گفتگو در هنگامه های سخت و سرنوشت ساز.

طرفه آن که تخم ستیزه ها و فروپاشی ها در سرزمینی افشانده می شود که راه گفتگو در زمینه های گوناگون بسته می شود.

گفتگو در میان کیش ها

نمادی دیگر از گسترش فرهنگ گفتگو در روابط میان پیروان ادیان، رهنمود جاوید قرآن در فرمان به پیامبر برای هموار سازی زمینه همزیستی بالنده و سازنده میان مسلمانان با پیروان ادیان دیگر است چنانکه می فرماید:

«قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ.»[4] بگو: اى اهل كتاب! بياييد بر پیامی كه ميان ما و شما برابر است هم‏داستان شويم كه: جز خداوند را نپرستيم و چيزى را انباز او ندانيم و يكى از ما، ديگرى را به جاى خداوند، به خدايى نگيرد پس اگر روى گرداندند بگوييد: گواه باشيد كه ما مسلمانيم.

در این رهنمود روشنگر خدایی، دامنه گفتگو را از درون اسلام باوران، فراتر برده، پیروان کتاب های آسمانی دیگر را هم بر محور پیام ها و باورهای یکسان یگانه پرستی، به کانونی فرا می خواند که از آن به الاهیات جهانی می توان یاد کرد، آن جا که بندهایی بنیادین و درخور پذیرش برای پی افکندن طرحی نو در متن روابط میان انسان ها پدید آورده، سنگ بنای صلح و آرامش جهانی را بر پایه باورمندی به پروردگار و در پی آن، زدودن چندگانه پرستی و سپس کنار نهادن برتری دینی استوار نهاده و پرستش انسان ها را سکوی پرش به سوی خدا می خواهد.

گفتگو با ناهمکیشان

دامنه گفتگو همچنان گسترده است و تا برآمدن همگرایی انسانی به گونه ای ساماندهی می شود که به مشرکان و خدا ناباوران هم شانس همزیستی با مسلمانان و دیگر یکتاپرستان، می بخشد چنان که در گرماگرم فراخوان به دفاع و جلوگیری از چیرگی تبهکاران و ناسپاسان و بی دینان زورگو، پهنه همنشینی میان انسان ها را فراموش نکرده می فرماید:

«وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْلَمُونَ.»،[5] و اگر یکی از مشرکان از تو خواستار همسایگی شد، به او پناه بده تا سخن خدا را بشنود سپس او را به آرامشگاهش برسان این از آن روست که آنان مردمی اند که نمی دانند.

این آیه که در سوره توبه آمده است، در بردارنده پیام بیزاری خدا از چندگانه پرستان پیمان شکن و دستور به نبرد با زورگویان و تبهکاران است، به پایه ای استوار می پردازد تا سزاواری و حق کسی تباه نشود و اگر کسانی فارغ از هیاهوی زورگویان، سودای راستی و درستی در سردارند، شانس گفتگو برای دستیابی به حق را از دست ندهند.

سرانجام

سرانجام، کاربست گفتگو در پهنه های گوناگون زندگی، چه در روزگار آرامش و آسایش و چه در هنگامه های تنگنا و جنگ و ستیز و چه در قلمرو رویارویی های اندیشگی و چه در میدان کردار و داد وستد گروهی و چه در سپهر قانونگزاری و پی افکندن بنیان های بنیادین زندگی دینی و چه در جایگاه پیوندهای انسانی و خانوادگی، در جای جای قرآن کریم، در چارچوب های دستوری و چه در لابلای داستان های تاریخی، اصلی است که نمی توان آن را نادیده گرفت. پس گفتگو، پدیده ای ریشه دار در آموزه های دینی برای پیشبرد کار راهنمایی و رویش های انسانی است.

این که رشته پیوند انسان با خدا، با کلام، ذکر و نیایش در هم آمیخته است، روشنگر آن است که تجربه جنبش های دینی یادآور کارکرد گفتگو در زندگی انسان و روندی برای شکوفایی توانایی ها و بازیابی گوهر تابناک هستی انسانی است.

پافشاری بر کاربست سخن در همه نیایش های انسانی و برون نمایی خواست ها، آرمان ها و آرزوهای انسان در سپهر هستی، گویای آن است که هیچ نیرویی در آفرینش انسان برتر از پدیده گفتگو، نیست، چنان که در سوره الرحمن، پس از کالای سترگ آفرینش انسان، به بیان، که در بردارنده نیاز و توانایی ویژه انسان در گفتگو با بیرون و درون خویشتن است، رهنمون می شود: «عَلَّمهُ البیان».

در جهانی سراسر آشفتگی و ناهمسازی، بازنگری گنجینه کهن، ماندگار و هماره نو، کتاب خدا سرمایه است که می تواند، بسیاری از کاستی های پیش رو را با بهسازی نگرش انسان ها کاهش دهد و کارایی خداباوری را در مهار موج های بنیان بر انداز ناهنجاری، به نمایش بگذارد؛ دریغا که پیروان آئین پاک یکتا پرستی، خود بیش از هر گروه و دسته دیگری گرفتار ستیزه های پایان ناپذیر و ویرانگر است.

نگاهی به چهره جهان، سیمای تیره ای از امروز و آینده دین باوران مسلمان، نشان می دهد و لرزه بر اندام هر دین دار دردمندی می افکند. به راستی چرا مسلمانان به جای فراخواندن مردم گیتی به زیبایی های آئینی، چنانکه می بینید بیش از هر گروه دیگری، دست به خون همدیگر می آلایند؟

چرا پیشوایان دینی کمتر از گذشته، در دگردیسی های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، کارآمدند؟

پاسخ این پرسش ها را شاید بتوان در پرتو این جستار، به یاد آورد که گمشده امروز بازار دین داری، نگرش و منش گفتگوست. باری گفتگو افزون بر گنجینه دینی و تاریخی نیازمند بسترهای اجتماعی و برجسته تر از آن، درون مایه، خوی و روحیه گفتگو است.

بر همه دانایان این روزگار است که به پویشی، کوششی و جنبشی همه گیر، روی آورند و جامعه آسیب دیده را از فروپاشی اخلاقی و کابوس تیرگی ها و ناروایی ها برهانند که ریشه در بستن راه های گفتگو میان انسان ها دارد

این جستار بر آن بود که دامنه پیام های خدا در پهنه ای گسترده تر بررسد و شمار بیشتری از پیام های خدایی را در باره شیوه های گفتگو، گفتگو چون روش، آرمان ها در پی گفتگو و بایستگی ها و زمینه های گفتگو را از دید آیات خدا فرانماید. دریغا که این دسته از نام ها برای پژوهش، قلمروی گسترده تر می جوید و گنجایشی فراختر از مجله ارجمند صفیر حیات برای پی گیری پژوهش های هرچه ریشه ای تر.

-----------

پانوشت ها:

[1]. مجادله.

[2]. التفسیر المنیر، 28/12.

[3]. نمل، 35 ـ 29.

[4]. آل عمران، 64.

[5]. توبه، 6.

عنوان بعدیعنوان قبلی


آرشیو پی دی اف صفحات این شماره



کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org