|
جامع السعادات با معراج السعادة
مقایسه کتاب جامع السعادات با معراج السعادة احمد حيدري (پژوهشگر علوم و معارف ديني) زندگينامه ملا محمد مهدي نراقي تحصيل در کاشان و اصفهان حاج ملا محمدمهدي بن ابيذر معروف به «محقق نراقي» در سال 1128 ق. در نراق ـ يکي از روستاهاي اطراف کاشان- متولد شد . پدر از کارگزاران ساده دولتي بود. دوران کودکي را در روستاي نراق سپري کرد و براي تحصيل علوم ديني به کاشان آمد و در حلقه درس انديشمند توانا مرحوم «ملا جعفر بيدگلي» حاضر شد و دوره مقدمات، سطح و مقداري از دروس عالي را در محضر ايشان شاگردي کرد. براي ادامه تحصيل به اصفهان رفت و در محضر حکيم پارسا مرحوم «مولي اسماعيل خواجويي» به شاگردي زانو زد و حدود سي سال از کرسي درس وي در فقه، اصول، کلام، فلسفه، حساب، هندسه و نجوم استفادههاي شايان برد. همچنين از محضر استاد کل فلسفه مرحوم «محمد زمان کاشاني» و «شيخ محمدمهدي هرندي» بهرههاي فراوان کسب کرد. ملا مهدي نراقي در اصفهان علاوه بر تحصيل، تدريس و تحقيق، به تبليغ و ارشاد مردم نيز همت گمارد و حتي با يادگيري خط و زبان عبري و لاتين نزد عالمان يهودي با رهبران مذهبي اقليتها وارد بحث و مناظره شد و از متن کتب مذهبي آنان با خط عبري مطالبي را بر حقانيت رسالت پيامبر بزرگ اسلام صلي الله عليه و آله، نقل و ترجمه کرد . بازگشت به کاشان ملا مهدي پس از چند دهه استفاده از استادان نامى با يک دنيا علم و حکمت و با کوله بارى از تجربه و عرفان به کاشان بازگشت و حوزه علميه کاشان را رونق داد و به راهنمايي و ارشاد مردم کمر همت بست . هجرت به حريم ولايت مدتى نيز به نجف هجرت کرد و از فقه و اصول بزرگانى چون آيات عظام وحيد بهبهاني، شيخ يوسف بحرانى و شيخ محمدمهدى فتوني در نجف و کربلا بهرهها گرفت و دوباره به کاشان باز گشت و بالاخره در 18 شعبان 1209 قمري از دنيا رفت و بعد از تشييع در کاشان به نجف منتقل شد و در جوار مولي الموحدين آرام گرفت . زندگينامه ملا احمد نراقي مولى احمد بن محمد مهدى نراقى، معروف به فاضل نراقى در چهاردهم جمادى الثانى، در عهد سلطنت كريم خان زند در سال 1185 ق در خاندان علم و فضيلت در نراق ديده به جهان گشود. وى تا 20 سالگي را در شهر كاشان و در محضر پدر بزرگوارش به تحصيل دورههاى مقدمات، سطح و خارج گذراند و به درجه اجتهاد رسيد. از اين رو هميشه و در همه حوزههاي علمي خود را وامدار پدر دانسته و درباره پدرش عبارت «من اليه فى جميع العلوم استنادى» را بكار ميبرد و در تأليفات نيز گام به گام، مريد پدر بود و از شيوه تفکر و بررسي علمي پدر تأثير گرفت. پدرش در فقه، معتمدالشيعة را نوشت و او مستندالشيعة را به گونه اي مفصلتر و مشروح. پدر ديوان شعري به نام طائر قدسي نگاشت و او طاقديس را. پدر مشکلات العلوم و او خزائن را؛ در اخلاق نيز کتاب معراج السعادة را به پيروي از کتاب جامع السعادات پدرش تحرير کرد و بدين سان با شرح و تکميل آثار پدرش، از بزرگترين اسباب شهرت وي گرديد. وى در سال 1205 همراه پدر بزرگوارش به عتبات عاليات مشرف و در آنجا از محضر بزرگانى همچون سيد محمد مهدى بحرالعلوم (م 1212ق) سيد على طباطبائى، صاحب الرياض (م 1231ق)، سيد مهدى شهرستانى (م 1216ق)، شيخ محمد جعفر نجفى (م 1228 ق)، استفادههاى وافرى برده و به تدريس، تحقيق و تأليف پرداخت ولي با گذشت چهار سال از اقامت وى در نجف اشرف به خاطر وفات پدر بزرگوارش بناچار به كاشان باز گشت و به جاى پدرش مسؤليت اداره حوزه علميه، تدريس و خدمت به مردم آن سامان را به عهده گرفت . جايگاه علمى مولى احمد نراقى در بين علماى قرون اخير از جايگاه خاصى برخوردار است وى در علوم مختلف اصول فقه، فقه، حديث، رجال، دراية، رياضيات، نجوم، حكمت، كلام، اخلاق، ادبيات و شعر سرآمد علماى زمان خود بوده است. هوش سرشار، سهولت فراگيرى علوم متعدد، عمق تحقيق و وسعت تتبع و عنايات خاص الهى، او را در طول تاريخ دانشمندان شيعه به عنوان فقيهى كم نظير مطرح ساخته است. وى از همان دوران جوانى مسئوليت مرجعيت و رياست و زعامت دين و دنياى مردم كاشان و قسمتهاى وسيعى از ايران را برعهده داشت و بالاخره در 23 ربيع الثانى سال 1245 ق چشم از جهان فروبست و در نجف اشرف در كنار قبر پدر بزرگوارش به خاك سپرده شد. اوضاع سياسي زمان نراقيين در ابتداي دوران زندگي ملا مهدي دو اتفاق مهم در جهان اسلام روي داد؛ يکي؛ ظهور جنبش صوفي گري و غلو فرقه کشفيه دوم؛ سستي و فتور روحيه علمي و ظهور جنبش اخباريگري به گونه اي که طلاب علوم ديني در شهر كربلا - بزرگترين مركز علمي شيعه آن زمان- تاليفات دانشمندان علم اصول را با دستمال برميداشتند از ترس اين كه مبادا دستشان با لمس كردن جلد آنها، نجس شود. به نظر ميرسد سستي و كساد بازار علم و تحقيق و رواج تصوف و اخباريگري نتيجه وضع سياسي و اجتماعي بلاد و سرزمينهاي اسلامي در آن قرن بود. جنگهاي خانمانسوز بين ايران و عثماني و بين ايران و افغان كه اكثرا صبغه مذهبي داشت و هرج و مرج و فقدان امنيت و نبود دولت مرکزي قوي، اسباب اضطراب و نگراني در افكار و تمايلات و موجب ناتواني روحيه معنوي عمومي شده بود. اين مسايل باعث شد كه ارتباط رجال دين با زندگي واقعي ضعيف شود و به بيميلي و زهد افراطي در شؤون زندگي و نااميدي از اصلاح بگرايد و از اين زمينه، تصوف پديد آيد. حرکت تند و غلوآميز صوفيگري و کشف گرايي هم روگرداني از اعتماد به عقل و تفكر فلسفي و تعبد به ظواهر شرع را در پي آورد و اخباريگري اوج گرفت و علم اصول به اين ادعا كه همه مباني آن عقلي است و مستند به اخبار نيست و اعتماد و تكيه به عقل هم روا نمي باشد؛ مطرود شد. در ابتداي زعامت علمي ملا احمد در کاشان در سال 1212ق محمد خان قاجار کشته شد و فتحعلى شاه به حكومت رسيد. او با توجه به ايمان دينى مردم و از باب مصلحت و براى مشروعيت دادن به حكومتش به دنبال جلب نظر علما بود و در هنگام جلوس بر تخت سلطنت از شيخ جعفر نجفى معروف به كاشف الغطاء كه از بزرگان فقها در زمان او بود، اجازه گرفت و سپس از مولى احمد كه بزرگترين شخصيت علمى و مرجع شيعيان ايران بود درخواست نمود كه رساله عمليهاى را تأليف نمايد تا به دستورات آن عمل شود و مولى احمد رساله وسيلة النجاة را در دو مجلد نوشته به او هديه نمود. در اين دوره دو جنگ بزرگ بين روسيه و ايران در سالهاى 1222 و 1241 ق روي داد كه منجر به دو عهدنامه گلستان و تركمانچاى شد. جامع السعادات با توجه به آنچه گذشت معلوم شد که جامعه زمان نراقيين در بعد فکري و عملي از اعتدال فاصله گرفته و به افراط در انزوا و زهد و بي رغبتي به دنيا و افراط در گريز از عقل و تقيّد به نقل گرفتار شده بود و بر مربيان آن جامعه لازم بود اين درد را مداوا کنند و نراقيين در دو کتاب مهم جامع السعادت و معراج السعاده به درمان اين درد جانکاه همت کردند و مردم را به اعتدال و ميانه روي در روند اخلاقي و منش تربيتي مبتني بر تفكر و شناخت عقلي و اصولي، ارشاد نمودند. در واقع، جامعه منفعل و بيسازمان آن زمان، به راهنمايي احتياج داشت كه آن را كمي به تعادل و نظم نزديك كند و اين ضرورت حياتي را نراقيين هم در درون پرآشوب مردم آن زمان و هم در اوضاع اجتماعي حاكم مشاهده و درك كردند و انگيزه خوبي براي نگارش كتاب «جامع السعادات و معراجالسعادة» گرديد . قبل از جامع السعادات کتاب احياءالعلوم غزالي مهم ترين مکتوب اخلاقي بود که توسط فيض کاشاني تهذيب و تعديل شده بود. اين متن مهم اخلاقي بر اساس روح تصوف سنى گرى سامان گرفته بود و از اخبار موضوعه امثال ابوهريرهها استفاده کرده بود[که اين نقيصه تا حدودي توسط ملا محسن با جايگزيني اخبار اهل بيت برطرف شد] اما ملا مهدي نراقى در «جامع السعادات» بناى اخلاق را بر اساس علمى و فلسفى دينى مأخوذ از اهل بيت عليهم السلام گذاشت و به همين جهت در ميان علماى اماميه بعد از ابن مسکويه متوفى (421 ه) و علامه فيض کاشانى متوفى (1091) هجرى در درجه اول قرار گرفته است. ملا محمد مهدى نراقى در تأليف «جامع السعادات» به متون متقدم در علم اخلاق توجه داشت، چنانکه در مباحث باب اول (مباحث مقدماتي علم اخلاق) و باب دوم (در بيان اقسام اخلاق) از حکماى پيشين مانند فيثاغورس، افلاطون، ارسطو، ابوعلى مسکويه و ديگر حکما نقل قول ميکند. ميوه يک روح عظيم اهميت کتاب جامع السعادات بيشتر از اين حيث است که مؤلف خُلقياتى برجسته و روحيهاى سرشار از ايمان داشته و کتابش در واقع انعکاس روح عظيم ايماني و اخلاقي اش ميباشد. او به غايت اهل عمل صالح بوده و هر کسي به مطالعه جامع السعادات بپردازد، اين روح ايمانى را درک ميکند. تجلي اين روح عظيم ايماني - اخلاقي را در مواجهه مولا مهدي با علامه بحرالعلوم بعد از تأليف کتاب ميتوان مشاهده کرد. نقل شده سيد بحرالعلوم از علماي بزرگ هم عصر ملا مهدي بوده كه با هم ارتباط داشتهاند. هنگامي كه ملا مهدي كتاب جامع السعادات را نوشت، چند نسخهاي از آن را براي علماي نجف از جمله سيد محمد مهدي بحرالعلوم فرستاد تا از نظرات اصلاحي آنان بهره گيرد. مدت کمي بعد از اين، سفري زيارتي به نجف برايش پيش آمد. در نجف همه علماي تراز اول از وي ديدار كردند؛ اما بحرالعلوم به ملاقاتش نرفت. ملاقات نكردن علامه از محمد مهدي نراقي، در آن زمان خيلي غير عادي بود و موجب حرفهاي زيادي مي شد. نراقي به ديدار علامه رفت، ولي علامه به او اعتنايي نكرد. اين موضوع باعث شد در نجف شايعاتي پخش شود. پس از مدتي، باز ايشان به ملاقات علامه رفت؛ اما باز هم بي اعتنايي و حرفهاي گوشه دار مردم و طلاب. نراقي براي بار سوم به زيارت علامه شتافت. وي نمي دانست چه كرده كه باعث بي اعتنايي سيّد شده است. علامه به استقبالش آمد و احترام شاياني به او كرد. همه شگفت زده شدند. پس از آن همه بي التفاتي و برخورد سرد، اين همه عزت و احترام عجيب مي نمود. علامه، با لبخند رضايتي بر گوشه لب، زمزمه كرد: «اينكه در اين مدت به ملاقات شما نيامدم و اين طور رفتار كردم، مي خواستم ببينم كه كتاب جامع السعادات را نوشته اي، يا نوشتههاي آن كتاب را در وجود خودت پياده كرده اي و تزكيه نفس و تهذيب اخلاق نموده اي! حال براي من ثابت شد كه تهذيب نفس نموده اي. مرحبا به تو ملا مهدي.» در کتابهاى اخلاق قبل از «جامع السعادات» يا صرفاً جنبههاى عقلى نظرى و فلسفى مد نظر بود مانند کتاب «اخلاق ناصرى» خواجه نصيرالدين طوسي، يا جنبههاى دينى و عملى غلبه داشت مانند «احياء علوم الدين» ابوحامد غزّالي، اما کتاب «جامع السعادات» مشتمل بر هر دو جنبه با سبک و اسلوبى ويژه است. معراج السعاده معراج السعاده در واقع بازنويسي فارسي کتاب جامع السعادات است که ملا احمد به تقاضاي فتحعلي شاه قاجار انجام داد. ايشان در مقدمه کتاب مينويسد: ظاهر و روشن و ثابت و مبيّن است که دفع صفات ناپسند و کسب ملکات ارجمند موقوف بر شناختن اصول و اسباب هر يک و کيفيت و معالجات مقرّره است و متکفل بيان اين مطالب علمي است که تعبير از آن به «علم الاخلاق» و «حکمت خلقيه» مينمايند و بهترين نسخ کتب از حيثيت نظم و ترتيب و حسن ترکيب و تعبيرلايق، تحقيق رائق و اشتمال بر آيات و اخبار وارده در شريعت و احتواي بر مقالات ارباب عرفان و اساطين حکمت که در اين فنّ شريف تأليف و تصنيف شده، کتاب موسوم به «جامع السعادات» است که از تأليفات عالم عامل و عارف واصل و حکيم کامل و فقيه فاضل، والد ماجد بزرگوار اين ذره بيمقدار است. چون کتاب مذکور که از جمله کتب مصنفه در اين فن، مقبول و منظور نظر شد، به زبان عربي تعبير و ارباب ايمان و اصحاب ايقان فارسي زبانان را از موايد فوايد آن بهره حاصل نبود، لهذا از مصدر عزت و اجلال و محفل حشمت و اقبال اشاره لازم البشاره به اين دعاگوي دولت مصون از زوال صادر گرديد که خلاصه مطالب و جلّ مقاصد آن را به سياق فارسي به عبارتي واضح بيان نمايد که عموم ناس از فرايد فوايد آن نفع توانند يافت. البته معراج السعاده فقط ترجمه و تلخيص جامع السعادات نيست، بلکه در بيان مطالب تفاوتهايى با آن دارد و در بسيارى از موارد مباحث اجمالى جامع السعادات به تفصيل در معراج السعادة آمده است. اين کتاب بارها مورد سفارش اساتيد اخلاق براي کسب فضايل اخلاقي و سير و سلوک قرارگرفته است. ايت الله بهجت در پاسخ به شخصي که سؤال کرده بود برنامهاي جهت سير و سلوک مرحمت فرماييد، فرمودند: روزانه نصف صفحه از کتاب شريف معراج السعاده را بخوانيد و بدان عمل کنيد. تفاوتهاي دو کتاب 1. تفاوت عمده جامع السعادات و معراج السعاده آن است که جامع السعادات داراى رويکردى علمى است و در آن استدلال و ارائه برهان بيشتر به چشم ميخورد، اما معراج السعادة داراى رويکردى خطابى است. چون مخاطب معراج السعادة عموم مردم است در آن سعى شده تا مطالب با ارائه شواهد نقلى و روايى يا آميزهاى از نقل و دليل با ذکر اشعار و با زبانى روان و جذاب و به دور از پيچيدگيهاى مباحث علمى بيان گردد. تا مورد استفاده عموم واقع شود. 2- بابها، ترتيب، فصول و عناوين اين دو کتاب هم تا حدودى تفاوت دارند؛ مثلاً باب اول جامع السعادات داراى سيزده فصل است، اما باب اول معراج السعادة، ده فصل دارد. بنابراين در معراج السعاده برخى از فصول جامع السعادات يافت نميشود. همچنين برخى از فصولى که در آن يافت ميشود در جامع السعادات موجود نيست. در واقع معراج السعاده فقط ترجمه و تلخيص جامع السعادات نيست، بلکه در بيان مطالب تفاوتهايى با آن دارد و در بسيارى از موارد مباحث اجمالى جامع السعادات به تفصيل در معراج السعادة آمده، در مواردي نيز تلخيص شده و گاهي نيز فصولي بر آن افزوده گرديده است. 3- يکى از نکات برجسته «معراج السعادة» و مميزه او نسبت به جامع السعادات، توجه و اعتقاد به دوران کودکى و طفوليت است که اين دوره را واجد و مستعد جذب بيشترين صفات، در دوران زندگى فرد ميداند. اين ديدگاه و اعتقاد، به وجهى با روانشناسى جديد، به ويژه روانشناسى رشد (که امروزه مبانى شخصيت اخلاقى و تربيتى کودک را ميتوان از آن استنباط کرد) مشابهت دارد. 4. با توجه به روش بيان و رواني و وجهه موعظه اي معراج السعاده، ميتوان آن را از کتابهاي مناسب و آسان براي مطالعه دانشجويان در زمينه علم اخلاق و شناخت رذائل و فضائل اخلاقي دانست. اين کتاب از ديرباز، هم در حوزههاى علميه و هم در محافل ادبى دانشدوستان، مورد استقبال و توجه بوده و همواره خاص و عام آنرا مورد مطالعه قرار داده و از مطالب ارزنده آن بهره بردهاند. تا جايى که پارهاي از مطالب آن به عنوان متن درسى در کتابهاى درسى گنجانده شده است.
|