Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: متفرقه
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: بنی اميه و شعيان اهل بيت (ع)
بنی اميه و شعيان اهل بيت (ع)
درس متفرقه
مجموعه درس های ماه مبارک رمضان سال 1432
درس 4
تاریخ: 1390/6/2


‌‌‌حضرت آیت الله العظمی صانعی در ایام ماه مبارک رمضان همه روزه بعد از نماز ظهر و عصر به بیان آثار و برکات روزه داری و درس های این ماه می پردازند.
ایشان با بیان اینکه همیشه حق گویی و حق مداری همراه با سختیهای بسیار بوده است و انسان های آزاده با تحمّل سختیها و مرارتهای فراوان توانسته اند احکام نورانی اسلام و تشیع را به نسل های بعد منتقل نمایند، به ذکر مطالبی از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید در ترسیم وضع شیعیان و محبین ائمه اطهار (علیهم السلام) در زمان معاویه اشاره فرمودند که با توجه به نکات حائز اهمیت در این نقل عین عبارت همراه با ترجمه آن را جهت اطلاع خوانندگان محترم در ذیل می آوریم.

لازم به ذکر است ان شاء الله خلاصه مباحث مطروحه از طرف معظم له در روزهای آینده در فضای مجازی منتشر خواهد شد.

بسم الله الرحمن الرحیم

ابوالحسن علی‌بن محمدبن ابی‌یوسف مدائنی در کتاب «الاحداث» نقل می‌کند که معاویه بخش‌نامه‌ای برای همه کارگزاران خود صادر کرد که در آن، آمده بود: "ذمه من از هرکس که چیزی از فضائل ابوتراب (علی‌بن ابی‌طالب(علیهم السلام) و اهل‌بیت او را نقل کند، برداشته شده است." و سخنوران در هرمنطقه بر منابر علی7 را لعنت می‌کردند و از او تبری می‌جستند و به او و افراد خاندانش دشنام می‌دادند.

در آن هنگام، گرفتارترین مردم، کوفیان بودند که در آن شهر، شیعیان از همه جا بیش‌تر ساکن بودند. معاویه زیادبن‌سمیه را به حکومت کوفه گماشت و بصره را هم ضمیمه آن کرد. او نیز -که به شیعیان آشنا بود و به روزگار حکومت علی(علیه اسلام) خود از آنان شمرده می‌شد- ایشان را به‌سختی تعقیب کرد و آنان را زیر هرسنگ و کلوخ که یافت، کشت و شیعیان را به بیم انداخت؛ او دست‌ها و پاها را می‌برید و به دیده‌ها میل می‌کشید و آنان را بر تن‌های درختان خرما بر دار می‌کشید تا جایی که ایشان را از عراق بیرون راند و پراکنده ساخت و در عراق هیچ شیعه نام‌آوری باقی نماند.

آن گاه معاویه به همه کارگزاران خویش در سراسر منطقه حکومتش نوشت: "گواهی هیچ یک از شیعیان علی و اهل‌بیت او را مپذیرید و نوشت: بنگرید که شیعیان و دوستان و هواداران عثمان را در منطقه حکومت خود و کسانی را که فضائل و مناقب او را نقل می‌کنند، گرامی دارید و به خود نزدیک سازید و جایگاه نشستن آنان را به خود نزدیک‌تر قرار دهید و آن چه را که هریک از ایشان روایت می‌کند، همراه نام خود و پدر و عشیره اش برای من بنویسید." آنان نیز چنان کردند.

چون معاویه برای آنان نقدینه (پول) و جامه و پاداش و زمین می‌داد، در بیان فضائل و مناقب عثمان زیاده‌روی کردند و از ایشان میان عرب و موالی شایع شد و به سبب چشم و هم‌چشمی برای رسیدن به دنیا و منزلت، در هرشهر و دیار، این موضوع رایج شد. آن چنان‌که هیچ گمنام و فرومایه‌ای که در فضیلت و منقبت عثمان روایتی نقل می‌کرد و پیش یکی از کارگزاران عثمان می‌آمد، نبود مگر این‌که نامش را در دیوان می‌نوشت و او را به خود نزدیک می‌ساخت و شفاعتش را می‌پذیرفت؛ و مدت‌ها چنین بودند.

معاویه سپس به کارگزاران خود نوشت: "حدیث درباره عثمان فراوان در هرشهر و هرسو پراکنده شده است. اینک چون این نامه من به شما رسید، مردم را به جعل روایت در مورد فضائل صحابه و خلفای اُولی(ابوبکر و عمر) فرا خوانید و هیچ خبری را که هرکس از مسلمانان درباره علی نقل می‌کند، رها مکنید مگر این‌که نظیر آن را برای صحابه بسازید و پیش من آورید که این کار برای من خوش‌تر و مایه چشم‌روشنی بیش‌تر من است و حجت و برهان ابوتراب و شیعیان او را بیش در هم می‌شکند تا آن‌که مناقب و فضائل عثمان را روایت کنید."

چون این نامه برای مردم خوانده شد، اخبار بسیاری که ساخته و پرداخته بودند و خالی از حقیقت بود، در مناقب صحابه منتشر شد و مردم در این مورد چندان کوشیدند که اندک‌اندک روی منابر گفته شد و به مکتب‌داران القاء می‌شد که بسیاری از روایاتی از این دست را به کودکان و پسربچه‌ها آموزش دهند آنان نیز چنان کردند و همان گونه که قرآن را به آنان می‌آموختند، آن روایات را هم آموزش دادند. سپس کار به آن‌جا کشید که به دخترکان و زنان خدمتگزار و وابستگان خود نیز آموزش دادند و سال‌ها بدین گونه گذشت.

معاویه سپس بخش‌نامه‌ای به همه کارگزاران خویش در همه شهرها نوشت: "بنگرید در مورد هرکس که با دلیل ثابت شد علی و اهل‌بیت او را دوست می‌دارد، نامش را از دیوان حذف کنید و مقرری سالیانه و عطای او را ببرید. همراه این بخش‌نامه، نامه دیگری هم بود که: هرکه را به دوستی این قوم (علی و اهل‌بیت او) متهم می‌دانید شکنجه دهید و خانه اش را ویران سازید."

بلا و گرفتاری در هیچ جا بیش‌تر و دشوارتر از عراق نبود، به‌ویژه کوفه، و چنان شد که مردی از شیعیان علی(علیه اسلام) اگر کسی پیش می‌آمد که به او اعتماد داشت او را به خانه و حجره خود می‌برد و در خانه پس از آن‌که او را سوگندهای استوار می‌داد، در حالی که از خدمتگزار و برده خود می‌ترسید، راز و حدیث خود را به وی می‌گفت. بدین گونه بسیاری از احادیث مجعول(برساخته) و بهتان رایج و منتشر شد و فقیهان و قاضیان و والیان بر این روش بودند و از همه مردم، گرفتارتر به این شوربختی، قاریان ریاکار و سست‌بنیادهای فریب‌کاری بودند که خود را زاهد و خاشع نشان می‌دادند و برای بهره‌گیری از والیان، احادیثی جعل می‌کردند. والیان هم جایگاه نشستن آنان را به محل خود نزدیک می‌ساختند و به منزلت و اموال و املاک می‌رسیدند، تا آن‌که این احادیث و اخبار به دست دیندارانی رسید که هرگز دروغ و بهتان را حلال نمی‌شمردند ولی چون گمان می‌کردند که آن‌ها برحق و صحیح هستند، پذیرفتند و روایت کردند، و اگر می‌دانستند آن احادیث باطل است، هرگز روایت نمی‌کردند و به آن معتقد نمی‌شدند. کار همین گونه بود و چون حسن‌بن‌علی(علیه اسلام)رحلت فرمود (به شهادت رسید) گرفتاری و فتنه افزون شد و از شیعه و آن گروه از مردم هیچ کس باقی ماند جز آن‌که در زمین، سرگشته و بر جان خویش بیمناک بود.

وروى أبو الحسن على بن محمد بن ابى سيف المدايني في كتاب ( الاحداث ) قال كتب معاوية نسخة واحدة الى عماله بعد عام الجماعة أن برئت الذمة ممن روى شيئا من فضل ابى تراب واهل بيته فقامت الخطباء في كل كورة وعلى كل منبر يلعنون عليا ويبرءون منه ويقعون فيه وفي اهل بيته وكان اشد الناس بلاء حينئذ اهل الكوفة لكثرة من بها من شيعة على عليه السلام فاستعمل عليهم زياد بن سمية وضم إليه البصرة فكان يتتبع الشيعة وهو بهم عارف لانه كان منهم ايام على عليه السلام فقتلهم تحت كل حجر ومدر واخافهم وقطع الايدى والارجل وسمل العيون وصلبهم على جذوع النخل وطرفهم وشردهم عن العراق فلم يبق بها معروف منهم وكتب معاوية الى عماله في جميع الافاق الا يجيزوا لاحد من شيعة على واهل بيته شهادة وكتب إليهم أن انظروا من قبلكم من شيعة عثمان ومحبيه واهل ولايته والذين يروون فضائله ومناقبه فادنوا مجالسهم وقربوهم واكرموهم واكتبوا لى بكل ما يروى كل رجل منهم واسمه واسم ابيه وعشيرته . ففعلوا ذلك حتى اكثروا في فضائل عثمان ومناقبه لما كان يبعثه إليهم معاوية من الصلات والكساء والحباء والقطائع ويفيضه في العرب منهم والموالي فكثر ذلك في كل مصر وتنافسوا في المنازل والدنيا فليس يجئ احد مردود من الناس عاملا من / صفحة 45 / عمال معاوية فيروى في عثمان فضيله أو منقبه الا كتب اسمه وقربه وشفعه فلبثوا بذلك حينا . ثم كتب الى عماله أن الحديث في عثمان قد كثر وفشا في كل مصر وفي كل وجه وناحية فإذا جاءكم كتابي هذا فادعوا الناس الى الرواية في فضائل الصحابة والخلفاء الاولين ولا تتركوا خبرا يرويه احد من المسلمين في ابى تراب الا وتأتوني بمناقض له في الصحابة فان هذا احب الى واقر لعيني وادحض لحجة ابى تراب وشيعته واشد عليهم من مناقب عثمان وفضله . فقرئت كتبه على الناس فرويت اخبار كثيرة في مناقب الصحابة مفتعلة لا حقيقة لها وجد الناس في رواية ما يجرى هذا المجرى حتى اشادوا بذكر ذلك على المنابر والقى الى معلمي الكتاتيب فعلموا صبيانهم وغلمانهم من ذلك الكثير الواسع حتى رووه وتعلموه كما يتعلمون القرآن وحتى علموه بناتهم ونساءهم وخدمهم وحشمهم فلبثوا بذلك ما شاء الله . ثم كتب الى عماله نسخة واحدة الى جميع البلدان انظروا من قامت عليه البينة انه يحب عليا واهل بيته فامحوه من الديوان واسقطوا عطاءه ورزقه وشفع ذلك بنسخة اخرى من اتهمتوه بمولاة هؤلاء القوم فنكلوا به واهدمو داره فلم يكن البلاء اشد ولا اكثر منه بالعراق ولا سيما بالكوفة حتى إن الرجل من شيعة على عليه السلام لياتيه من يثق به فيدخل بيته فيلقى إليه سره ويخاف من خادمه ومملوكه ولا يحدثه حتى ياخذ عليه الايمان الغليظة ليكتمن عليه فظهر حديث كثير موضوع وبهتان منتشر ومضى على ذلك الفقهاء والقضاة والولاة وكان اعظم الناس في ذلك بلية القراء المراءون والمستضعفون الذين يظهرون الخشوع والنسك فيفتعلون الاحاديث ليحظوا بذلك عند ولاتهم ويقربوا مجالسهم ويصيبوا به الاموال والضياع / صفحة 46 / والمنازل حتى انتقلت تلك الاخبار والاحاديث الى ايدى الديانين الذين لا يستحلون الكذب والبهتان فقبلوها ورووها وهم يظنون انها حق ولو علموا انها باطلة لما رووها ولا تدينوا بها .

[1] - شرح نهج البلاغة - ابن أبي الحديد ج 11 ص 44

درس بعدیدرس قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org