Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نقد روایات کفر مخالفین

نقد روایات کفر مخالفین

اما استدلال به کفر مخالفین به این سه روایت و کلاً به این‌گونه روایات به جهات زیر ناتمام است:

اولاً: معنای لغوی «کفر»، ستر و پوشش است و در آیات و روایات متعدّدی به همین معنا به کار رفته است و با اختلاف متعلّق و موضوع آن، معنایش متفاوت می‌شود. به‌ طور مثال: در بعضی آیات متعلّق آن اعمال انسان‌هاست، فلذا به معنای کفر عملی آمده است: ﴿لَئِنْ شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ﴾؛[1]

«اگر شکر (نعمت) به جای آرید بر (نعمت) شما می‌افزاییم و اگر کفران کنید به عذاب شدید گرفتار می‌کنیم».

﴿وَ لِله عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ﴾؛[2]

«و مردم را حجّ و زیارت آن خانه واجب است بر هر کسی که توانایی برای رسیدن به آنجا یافت و هر که کافر شود تنها به خود زیان رسانیده، که البته خدا از طاعت خلق بی‌نیاز است».

قطعاً در این آیات، «کفر» به معنای تقابل اسلام و ایمان نبوده بلکه به معنای لغوی‌اش به عمل مکلّفین تعلّق گرفته و کفر عملی را می‌فهماند.

گاهی اوقات نیز «کفر» به معنای لغوی خود در برابر اسلام قرار گرفته و به معنای خروج از اسلام و مسلمان نبودن است؛ به عنوان نمونه: ﴿إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لایُؤْمِنُونَ﴾؛[3]

«کافران را یکسان است بترسانی از عذاب خدا یا نترسانی، ایمان نخواهند آورد».

﴿لَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى المؤمِنِينَ سَبِيلًا﴾؛[4]

«خدا هیچ‌گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلط باز نخواهد کرد».

و گاهی نیز «کفر» در معنای لغوی خود در تقابل و برابری با ایمان قرار می‌گیرد و در این روایات که مورد استدلال مرحوم محقق بحرانی(ره) قرار گرفته در همین معنا به کار رفته است؛ یعنی «کفر» به معنای خارج از ایمان و نه به معنای خارج از اسلام. به این معنا که عدم شناخت و معرفت حضرت علی(ع) موجب خروج از اسلام نبوده و چنین فردی را نمی‌توان حکم به مسلمان نبودنش کرد.

ثانیاً: این روایات در مواردی است که انکار از روی علم و دانایی کامل باشد و شامل مواردی که انکار از روی جهل و نادانی به مسأله است، نمی‌شود و در حقیقت منکری را که عمداً و با علم به حق و حقیقت انکار می‌کند، کافر می‌داند؛ در صورتی که اکثر مخالفین، اگر هم انکار امامت و حق و حقیقت می‌کنند واقعاً جاهل قاصرند، نه جاهل مقصّر. و ذیل روایت اول هم شاهد و گواه بر این مطلب است؛ زیرا مخالفین را به سه قسمت تقسیم کرده است: مؤمن، منکر و جاهل، و فرد جاهل را به عنوان راه گم کرده و غیر از منکر، معرفی کرده است.

ادامه روایاتی که محقق بحرانی(ره) به آنها بر کفر مخالفین استدلال کرده است:

4- روایت امام صادق(ع):

أهل الشام شرّ من أهل الروم، و أهل المدینة شرّ من أهل مکّة، و أهل مکّة یکفرون بالله جهرة؛[5]

اهل شام بدتر از اهل روم و اهل مدینه بدتر از اهل مکه و اهل مکه آشکارا به خدا کفر ورزیدند.

5ـ روایت أبو‌بصیر:

إنّ أهل مکّة لیکفرون بالله جهرة، و إنّ أهل المدینة أخبث من أهل مکّة، أخبث منهم سبعین ضِعفاً؛[6]

همانا اهل مکه آشکارا به خدا کفر می‌ورزند و اهل مدینه پلیدتر از اهل مکه هستند، هفتاد مرتبه از آنها پلیدترند.

اولاً: کیفیت و نحوه استدلال به این دو روایت بر مدّعای مورد نظر ایشان روشن نیست.

ثانیاً: این‌گونه روایات بایستی طرد و ترک شوند و یا این‌که بگوییم برای ما قابل درک نبوده و علم آن نزد اهلش است؛ زیرا چگونه می‌توان گفت اهل مدینه‌ای که از پیامبر اکرم(ص) استقبال کرده و شهر خود را پایگاهی برای اسلام قرار دادند از اهل مکّه‌ای که امثال ابوسفیان و ابوجهل و... در آن بوده و باعث هجرت حضرت محمد(ص) از آنجا شده‌اند، بدترند. و آیا این نحوه سخن گفتن خود از مصادیق غیبت نیست؟،

ثالثاً: ظاهر این‌گونه روایات مربوط به مقطع تاریخی خاصی است ـ مثلاً جریان سقیفه و ماجرای حضرت زهرا(ع) که اهل مدینه به حق‌خواهی برنخاستند ـ و نمی‌توان حکم به شرّ بودن آنها تا ابد کرد و یک حکم کلی از آن استخراج کرد.

رابعاً: این روایات دلالت بر کفر اهل مدینه و شام نمی‌کند؛ چرا که شرّ بودن غیر از کافر بودن است.

از جواب این روایات پاسخ سایر روایات مورد استدلال ایشان نیز روشن می‌شود؛ چرا که ایشان یا به روایاتی که مشتمل بر کلمات «ایمان» و «کفر» است، استدلال کرده‌اند و یا به روایاتی که در آن کلماتی چون «انکار» و «جحد» به کار رفته استفاده کرده‌اند. پاسخ ما به این‌گونه روایات دقّت در معنای لغوی «کفر» است که به تفصیل به آن خواهیم پرداخت.

---------

[1]. سوره ابراهیم، آیه 7.

[2]. سوره آل عمران، آیه 97.

[3]. سوره بقره، آیه 6.

[4]. سوره نساء، آیه 141.

[5]. الکافی 2: 409، باب فی صنوف أهل الخلاف... و أهل البلدان، حدیث 3.

[6]. الکافی 2: 410، باب فی صنوف أهل الخلاف... و أهل البلدان، حدیث4.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org